خلاصه رمان :
دانلود رمان مجرم عاشق داستان در مورد دختری هست که بعد از کشته شدن پدرش قید زندگی عادی خودش را میزنه و بعدچند سال که به حال و هوای خودش برمیگرده خشم انتقام در وجودش شعله ور میشه برای اینکه بتونه انتقام پدر خودش را بگیره نیاز مند افراد و باند قدرتمندی هست و با این هدف وارد زندگی یک سرگرد مواد مخدر میشه
چشمام رو ریز کردم و توی پارک رو نگاه کردم؛ دقیق پنج نفر مانتوی سیاه تنشون بود. با حرص گفتم:
نمی تونی یکم دقیق تر نشونی بدی؟!
صدای پوفش رو شنیدم:
مانتوی سیاه، شلوار سیاه!
دوباره به همون پنج نفر نگاه کردم، که از شانس گندم سه نفرشون شلوارشون هم سیاه بود.
_بابا شلوار و مانتوش رو ول کن نشونی چهره اش رو بگو، خیر سرت پلیسی تو چرا انقد مشنگ می زنی؟! دقیق اینجا پنج نفر مانتوی سیاه و از اون پنج نفر سه نفرشون شلوار سیاه پوشیدن. خب اون گوشی بی صاحابتو بردار و یه زنگ به این سروانه بزن بگو یه اشاره ای بده من که علم غیب ندارم و بهم وحی نمیشه کدومشونن، اونم با این نشونی دادن تو!
می دونستی خیلی زیاد حرف می زنی؟!
چشمام از تعجب گشاد شد و بعد یکم به خودم اومدم؛ از حرص زبونم نمی چرخید حرفم رو بزنم.
تو… تو الان چی گفتی؟! من زیاد حرف می زنم؟! پر حرف و وراج عمته، بی تربیت! تو پلیس مملکت باشی خدا آخر و عاقبت مملکت رو به خیر کنه.
تو نگران مملکت نباش، سروانمون روی سومین نیمکت از ورودی پارک نشسته.
چشم گردوندمو بالاخره پیداش کردم، با پررویی گفتم:
دانلود رمان مجرم عاشق
پیداش کردم، برو دیگه مزاحمم نشو!
با صدایی حرصی غرید:
رمان پلیسی فقط این ماموریت تموم بشه، فقط تموم بشه ها، دارم ثانیه شماری می کنم تا گردنتو بین دستام بگیرم و خفه ات کنم.
پلیس قد کوتاهی که سر تاسش با کلاه پوشونده شده بود و شکمش یه متر جلو تر از خودش حرکت می کرد، با اون صورت خشن و زشتش پوزخندی زد.
_بشین دختر جون، من گوشم از این حرفا پره! کسی به عمرش خلاف نکرده و از اونا ندیده، مجرمی هم تو دنیا نیست؛ ولی اینم یادت باشه، کسی خودشو ارزون نمی فروشه!
دوست داشتم بلند شم و با تموم وجود صندلی فلزی سفت و سختو، بکوبم تو صورتش و اون صورت ناجورشو ناجور تر کنم. می گفتن همه پلیسا خوشکل و جذاب نیستن، ولی من باور نمی کردم و فکر می کردم همه یه پا برد پیتن برای خودشون، اما با دیدن این کل تفکراتم زیر سوال رفت. برخلاف جدال درونیم سر کشتن طرف، اجازه دادم اشک مثلا مظلومانه ام روی گونه ام بریزه و بازم شروع به التماس و انکار کردم. برگه رو داد دستم و به زور اینکه اگه اعتراف نکنم میزننم، برگه رو امضا کردم.
من خودم یه مرده صد نفرو علاجم، ولی اینجا فقط ترانه فهیمی مظلومم؛ نه کمتر، نه بیشتر! در ثانی، من باید به زندان می رفتم؛ طرف حساب و کسی که برای نقشه روش حساب وا کرده بودم، سامان موحد بود، نه این شکم گنده کچل!
برگه رو برداشت و با یه لبخند شرور از روی صندلی بلند شد. شلوارشو بالا کشید که چون شکمش گنده بود، همون زیر شکمش موند. به طرف
یه سر بزن به رمان های زیر پشیمون نمیشی :
خیلی رمان جالب و متفاوتی بود، آخرش واقعا شگفت زده ام کرد.
بد نبود ولی بیشتر وقت میذاشتی احتمالا قشنگ تر میشد موضوع هم تکراری بود :/
خیلیییییییییییییییییی عالی بود رمانای این نویسنده رو خیلی دوست دارم😍
عاشقش شدم😍 خیلی اخلاق تانیا جالب بود
واقعا دمش گرم که عشقش رو نجات داد شغل و وظیفه میشه بدست آورد ولی عشق سخت گیرمیاد و فکر کن چقدر باید عذاب می کشید تا فراموش کنه و سالها طول بکشه خودش رو بسازه عالی بود دمت گرم نویسنده(من یک پسر هستم)
خواهش میکنم نویسنده یکم مطالعه داشته باشه بعد قلم دست بگیره
عزیز به جای اینکه بیای اینجوری تخریب کنی، می تونی توضیح بدی کجاش مشکل داشت تا اگه جوابی بود جوابت رو بگیری😊
عالییییییییی بود هر کی میگه بد بود چرت گفته، موضوع جدید و عالییییییییی. نویسنده اولش گفته که اینو با زندگی واقعی تطابق ندین
سلام چرا دو رمان دختر نقاب دار و مجرم عاشق برای گوشی باز نشد الان با لپ تاپ دان کردم دارم میخونم
رمان دختر نقاب دارتو دوست داشتم ولی این یکی خیلی سطحی بود تعجب کردم اینقدر فرمالیته نوشته شده چند بار اسمنویسنده رو خوندم گفته بودی اون رمان اولت ولی اون خیلی خیلی بهتر بود خیلی ناراحت شدم
رمان خیلیییی خوب و متفاوتی بود… واقعا خیلی خوب بود که سامان رو مغرور نشون نداده بودی و شخصیت ها رنگ و بوی کلیشه نگرفته بودن. دوستانی که میگن فرمالیته بود و… اگه توجه کرده باشین نویسنده اول رمان گفته بود که فقط زاده ذهن خودمه چیزی نیست که اتفاق بیافته توی واقعیت! لطفا با دقت بخونید و بعد نظرات منفی ندین که رمان به این خوبی زیر سوال بره! بازم مرسی از قلم و موضوع متفاوتتون
چرا وقتی تو انتخاب کردن شخصیت استعداد ندارید انقدر اسرار به گذاشتن عکس شخصیت ها رو دارید ؟واییییی یعنی ترکیدم از خنده😂باریش اردوچ، بازیگر ترکیهای رو اصلا میزارم کنار.چرا برای تانیای ۲۵ ساله عکس تینا براتیان ۳۵-۳۰ ساله رو گذاشتید؟داشتم رمانو میخوندم که با دیدن عکس شخصیت ها سقف آرزوهام ریخت
یه رمان آبکی و سطح پایین.قلم افتضاح. خیلی از دستور زبان های ساده هم رعایت نشده بود.انقدر سطحی نوشته شده بود که انگار یکی دنبال نویسنده بوده.انتخاب عکس شخصیت هم که کاملا ناشیانه و با بیاستعدادی . هم اینجا و هم دختر نقابدار عکش شخصیت ها نبود خیلی بهتر بود. حداقل سقف آرزو هامون نمیریخت.نویسنده سعی داشته یه موضوع متفاوت بنویسه و کاملا قابل تحسینه اما اینکه توی هر دو رمان مجرم عاشق و دختر نقاب دار، یه زن رو مجرم قرار داده یه جورایی ارزش زن رو پایین میاره.
برای ردهی سنی زیر ۱۶ سال میتونه جذاب باشه
خوب بود