معرفی رمان:
دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام _ فکر میکرد وقتی انتقامِ دردهای گذشتهاش را از آدمهای پلید بگیرد، ماه بیجان زندگیاش دوباره نور میگیرد و میدرخشد؛ اما اشتباه میکرد.
دستی که به خون آدمهای سیاه آلوده گردد، با هیچ آبی پاک نمیشود!
در مسیر پرتلاطم تردیدها، ناگهان شخصی پابرهنه وسط دنیایش ظاهر میشود. گذشته تلخ آن دختر، دقیقاً شبیه به اوست.
پای یک دوراهی میان رها کردن گذشته و انتقامی سخت در میان است.
شاید نورِ ماهِ آسمان او با انتخاب آیندهای همراه عشق، بر زندگیاش بتابد.
دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام
قسمتی از رمان:
با پا گذاشتن مهمانان در خانه، داستان شروع شده بود.
این مثلث مرگ سه سر داشت، یک سر قاتلی بیرحم که نقاب پاکی به صورت داشت و سر دیگر پسر زخم خورده که به دنبال انتقام بود.
اما سر سوم بیگناه بود و در زمان و مکان نامناسب، راس دیگر این مثلث را تشکیل داده بود.
قاتلان بیرحم بدون دانستن سرنوشتشان، روزها را میگذرانند، اما شمارش معکوس زندگی آنها رو به پایان بود. رمان پلیسی درخشش ماه در سایه انتقام
شاید همان زمانی که قدرت چشمشان را کور کرده بود و بیرحمانه دست به اسلحه بردند و نابود کردند زندگی پسری بیگناه را، این شمارش برای آنها، آغاز شده بود.
تا به امروز که انگار موعود مرگ یکی از آنها فرا رسیده بود و بدون دانستن آن مهمانان خود را پذیرا میشد و با هر قدمی که برمیداشت، مرگ از رگ گردن به او نزدیکتر بود و با هر قدمش، گامی برمیداشت.
و در نهایت تیر انتقام سینهاش را نشانه گرفت.
پیشنهاد میشود
رمان قاتلها دوبار میمیرند | فرناز ضرغامی
پیشنهاد میشه بخونید. رمان جالبیه و یک عاشقانه دوست داشتنیه
لذت بردم:)
ممنون از نویسنده برای وقتی که گذاشت اما بدترین رمانی بود که خوندم متاسفانه!
همینجور درگیری و تیراندازی و هیچکس نیست به پلیس زنگ بزنه؟مگه میشه؟
رفتن ویلای شمال بعد یهو پسره تیر خورد زنگ زدن آدرینا نیم ساعته رسید؟
سلام و عرض خسته نباشید به نویسنده محترم
رمان خوبی بود در کل اما به نظرم یه سری ایراد داشت
یه قسمتی هست که هایکا همین که داستان زندگی ایسل رو میفهمه بدو بدو سوار ماشین میشه میره یه جا داد بزنه ، خیلی کلیشه ای شده این داستان و به نظرم خیلی یهویی و بی مقدمه نوشته بودین این قسمتو ،اوایل داستان خیلی روی دور تند بود به نسبت وقتی به انتها میرسید بهتر میشد دومین نکته اینکه به نظرم قسمت ابراز علاقه رو خیلی سطحی رد کرده بودین اصلا هیچ پیش زمینه ای نمیداد به مخاطب ، توی کل داستان از نظر احساس و عواطف اونقدر که روی رابطه ایسل با اشوب کار شده بود و توصیف شده بود، رابطه اش با هایکا توضیحی نداشت و اینکه نمیشد درست فضای رمان رو تصور کرد ،سوم قسمتایی که توضیح یه مسئله ای یا موردی بود بود اصلا انگار فرق داشت نوع نگارش و به من احساس کپی شدن از جای دیگه میداد هر چند منظورم این نیست کپی شده اما شاید خیلیم روش کار نشده و اما مورد بعدی که به نظرم سلیقه ای هستش چرا انقدر استفاده از اسامی سخت اخه ؟ میتونید اسامی ساده تر انتخاب کنید
سلام عزیزم مرسی که خوندی و نظر دادی، گلم اگر رمانم رو با دقت خونده بودی متوجه میشدی که من نوشتم آدرینا هم بابت یه مسئله ی کاری شمال بوده و من یادم نمیاد که نوشته باشم که هایکا همسایه داره که بخوان به پلیس زنگ بزنن❤
و یه چیز دیگه هم هست که الان نباید لو میدادم اما خوب چون میخوام از الان بدونید اینه که این رمان جلددومش هم درحال تایپه و به زودی تمام میشه که درکنار داستان جدید ادامه ی داستان هایکا و آیسل رو روایت میکنه و هرچی که توی جلداول به نظر درست نمیومد و هنوز معما بود رو کاملا روشن میکنه. مثلا چرا پلیس دخالت نکرد یا چطور هایکا از انفجار جون سالم به در برد.
یه کپی خیلی ضعیف از رمان گناهکار:( طی کردن روند داستان و اتفاقات و حتی بعضی صحنه ها و دیالوگ ها هم کپی شده هستن اما خیلی ضعیف و خلاصه وار و کلیشه ای هستش
چی؟
رمان گناهکار؟ عزیزم شما مطمئنی؟ رمان گناهکار یه سبک و یه داستان متفاوت داشت.
من نویسنده ی این رمانم و یه نویسنده به آثار دیگران احترام میذاره و کپی نمیکنه.
خانوم فرشته الگوی من هستن و من هرگز به خودم این اجازه رو نمیدم که از آثار ایشون کپی کنم.
این اولین رمان من هست و واقعا سر نوشتنش داغون شدم بعد شما به من میگید کپی هست؟
عزیز دلم رمان گناهکار اصلا به این رمان شباهت نداره، اگر شما گناهکار رو خونده باشید متوجه ی این خواهید شد که این دو آثار دنیا دنیا بینشون تفاوت هست.