دانلود دلنوشته خاطرات را تغییر بده       خلاصه: دانلود دلنوشته خاطرات را تغییر بده شما را نمی‌دانم، ولی من هرگاه خواستم خاطراتم را بنویسم، در بین راه کنار کشیدم.نمی‌دانم چرا، شاید چون حوصله‌ی تکرار دوباره‌شان را نداشتم. هر روز با درگیری‌هایم سر و کله می‌زدم و شب که می‌شد، دوباره آن‌ها را به ذهن می‌آوردم و  می‌نوشتم!خسته کننده‌ست نه؟!

  • دلنوشته: خاطرات را تغییر بده
  • نویسنده:Shayea
  • طراح:Ayeda Javid
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:20
  • موضوع:عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 1874
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان مهمان زندگی داستان در مورد دختری هست که به خاطر قول هایی که دو پدر به هم دادن مجبور به تن به ازدواج اجباری میشه اولش به خاطر اخلاق پسر داستان زیر بار نمی رفت ولی به خاطر مریضی پدرش مجبور به قبول شد و پسری که قلبش از سنگ شده به خاطر  بی اعتمادی به دختر ها پسر داستان ما استاد دانشگایی هست که دختر داستان هم در اون درس میخونه پیشنهاد میکنم بخونید پرستار که از وضعیتش راضیه ،اما هنوز زیر چادر اکسیژنه که پرستار میگه به خاطر تنگی نفسه -خوب خدا رو شکر ، تونستی باهاش حرف بزنی -فعلا"نه! خوابیده ،...... اثرات داروها خیلی قویند آقای مشایخ آهی کشید و گفت: بیچاره حاج علی ! فکر میکنی به ...

  • نام رمان:مهمان زندگی
  • نویسنده:فرشته ملک زاده
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:771
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی،همخونه ای
  • بازدید: 45294
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته پاییز می آید       خلاصه: دانلود دلنوشته پاییز می آید به نام خالق برگ های رنگارنگ پاییز به نام خالقی که آذرماه را با وجود تو زیباتر کرد. آری تو! پاییز هر سال را به مناسب آمدنت، خیابان هایش را چراغانی می کند. آذر گیسوانش را آراسته می کند و درختانش را با برگ های رنگارنگ آراسته می کند.

  • دلنوشته: پاییز می آید
  • نویسنده:ASᴀLɪ_Nʜ₈ᴀʏ
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:30
  • موضوع:عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 1777
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته چه بگویم       خلاصه: دانلود دلنوشته چه بگویم همیشه گفته‌هایی داریم از درد و رنج که نمی‌توان بازگو کرد یا آن را نوشت، یا با کسی درد و دل کرد! نوشتن بهتر از درد و دل هست، چون کاغذی سفیدی هست آرامت کند تا بنویسیم. چه بگویم از  ناگفته‌هایم؟  چه بگویم از گفته‌هایم؟

  • دلنوشته: چه بگویم
  • نویسنده:مهکامه
  • طراح:نگار173
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:10
  • موضوع:عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 1635
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته نگار     خلاصه: دانلود دلنوشته نگار مى گويند دستانش مدت هاست براى ديگرى شده پوزخندى مى زنم او از اول هم براى من نبود.. صدايت امد كه شكستم واى از ان روزى كه نگاهت هم صداى أفكارت شود توهم همان ايهام اين روزهاى من است دست در دست كدامين ياردست در بالين كدامين حسچه روياى غريبى شده اين دنيا...

  • دلنوشته: نگار
  • نویسنده:negar-d
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:10
  • موضوع:عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 1428
ادامه و دانلود

دانلود رمان باده ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩﻩ …ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﻧﺴﯿﻤﻪ …ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺼﻪ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻏﺮﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ …..ﻭﻟﯽ ﯾﮑﻢ ﻟﺠﺒﺎﺯ ….. ﻋﺎﺷﻘﻪ ..ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺭ ﻋﺎﺷﻘﻪ …ﻋﺎﺷﻘﻪ ﭘﺴﺮﻋﻤﺶ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ….ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺸﮏ …ﺳﺮﺩ …ﻣﻐﺮﻭﺭ…ﮐﻨﺴﻞ ﮐﻨﻨﺪﺱ …ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻗﺼﻪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎد ...ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺵ قسمتی ﺍﺯ رمان : هنوز باورم نمیشه بلاخره شدم زن امیر علی یزدانی شدم ....باده یزدانی یه نگاه به اتاق میکنم که از امشب میشه اتاق مشترک منو امیر اتاقی که با هزار بدبختی با قهر دعوا تونستم اونجوری که خودم دوست دارم بچینمش هرچند امیرعلی کلی باهم بحث کرد ولی کیه که گوش بده من بادم در مقابل امیر علی میاستم حرفمو بهش عملی میکنم با حلقه شدنی دستی از فکر امدم بیرون ...

  • نام رمان : باده
  • نویسنده : سحر67
  • طراح : PARISA_R
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 399
  • ژانر : عاشقانه
  • بازدید: 34545
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان مسخ عسل آهو غفار گرافیست با ذوق و استعدایست که در شرکت استاد دوران دانشجویی اش مشغول به کار است. از دار دنیا فقط یک دوست صمیمی دارد که او هم با ازدواجش از زندگی اش کمرنگ می شود. او مدتیست تعقیب کننده هایی دارد که مشکوک اند تا این که یک شب به دلیل تب بی موقع اش از خانه بیرون می زند و ربوده می شود و با این ربودن دریچه هایی از عشق و نور به سمت آهو و زندگی یکنواختش باز می شود. رمان مسخ عسل با احساس سر شدن صورتم از صدقه سری آب یخ "هینی" کشیدم و چشم باز کردم. خودم را در مکانی ناآشنا دیدم. مقابل مردی مو بلند، با چشمانی درشت ...

  • نام رمان:مسخ عسل
  • نویسنده:malihe.jalilavi
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:585
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 7352
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان چشمان سگ دارش دختری از جنس درد،پسری از جنس کینه...زندگی شان جوری بهم گره خورد که حتی تقدیر هم حریفشان نشد... داستانی پراز فرازو نشیب ،عشق ،کینه ،عذاب و خشم..عشق،عشق است.نه اختیاریست و نه اجباری.نه میشود بر سر اختیار کسی را انتخاب کرد و عاشق شد.نه میشود از سر اجبار کسی را انتخاب کرد و عاشق شد. رمان چشمان سگ دارش عشق،عشق است.نه شروع دارد و نه پایان. نه میشود زمان شروع آن را در تقویمی مشخص کرد. نه میشود زمان پایان آن را در تقویمی نوشت... و عشق هچیگاه: برای افسانه ها نیست. برای داستان ها نیست. برای آدم های بزرگ نیست. رمان چشمان سگ دارش گاهی در گوشه ای،در خلوتی،در نگاهی،در صدایی، قلبی میلرزد برای قلبی دیگر و شروع میشود ...

  • نام رمان:چشمان سگ دارش
  • نویسنده:اعظم ابراهیمی
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 7552
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان می خوام دیوونه باشم چندبار پلک زدم و مات ومبهوت به زمین خیره موندم. سرم سوت کشید! چه خبره!آدم بدونه    اینجوری حساب  می کنید  میره یه گوشه دنج توکنج اضلت میمیره!خرجی ام نداره! پرستار باچشمای گشادو ابروهای بالاپریده بهم نگاه می کرد. چیه!خوشگل ندیدی یا چی؟ برگشتم سمت دکتر  آخه دکی جون این خاتون بفهمه این قدر پول مریضیش میشه به خداتوکل میکنه و سکته رو میزنه که!  دکتر خندشو جمع کرد ببینید..... پریدم وسط حرفش دارم میبینم!  _این یه عمل باریسک بالاس هربیمارستانی ام این امکاناتو نداره،دارو و درمان و هزینه بیمارستان بدون حق جراح این میشه!درضمن صندوق اونوره جز وظایف من نیست توضیح بدم!  به انگشتش که به تابلوی صندوق اشاره میکرد نگاه کردم. خاتون می گفت دکتر شوها!یارو شکم آدمو سفره ...

  • نام رمان:می خوام دیوونه باشم
  • نویسنده:وی راد
  • طراح:سدنا
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:351
  • موضوع:عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 16670
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته آدم های شهر در هیاهوی شهر راه گم کردم و حیران به دنیا می نگرم. شهری تاریک که آدمک هایش را غرق در دریاچه تکبر کرده است و روزنه های روشنایی را بر آنان بسته است. شهری که در آن، آدم هایش راه مهربانی را از یاد برده اند و گرفتار راهی شده اند که در آخر به مردابی گندیده شده ختم می شود و روزی در آن مرداب جان خواهند داد! اما من قدم در راه روشنایی، در راه محبت و مهربانی برداشته ام و می خواهم به آدم های شهر کمک کنم تا به خودشان بیایند تا در آینده ای دور یا نزدیک گرفتار پشیمانی و حسرت نشوند. شهر تاریکی که من در آن گم شده ام خیابان ...

  • نام رمان:آدم های شهر
  • نویسنده: ASᴀLɪ_Nʜ₈ᴀʏ ,Fatima.r8
  • طراح:Hani.Nt
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:17
  • موضوع:عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 1341
ادامه و دانلود