دانلود داستان کوتاه دوستِ من اختصاصی یک رمان دوستان عزیز با عضو شدن در انجمن ما را حمایت کنید در اینجا ثبت نام کنید مقدمه و خلاصه : آدم از سر تنهایی، حماقت، اشتباه، تجربه‌ی جدید و یا هر چیز دیگر گاه دست به کارهای عجیبی می‌زند! در این داستان هم نویسنده یک دوست برای خودش خلق کرده. شاید چون دوست واقعی کم پیداست... شاید...

دانلود داستان کوتاه چشم انتظار     از پنجره به بیرون نگاه کردم.همه با فرزندان و آشنایانشون در حال صحبت بودند!بعضی‌ها هم مثل من تنها!اما به این ایمان دارم که آخر یک روز فرهاد و فریبا به دیدنم می‌آیند.ولی قلبم به من نهیب می‌زند که اگر قرار بود آن‌ها به دیدنت بیایند یا حتی تماسی بگیرند در این ۵سال انجام می‌دادند.

دانلود داستان کوتاه مردانه مردن اختصاصی یک رمان     گاه باید برای حفظ یک چیز با ارزش، قید چیز با ارزش دیگری را بزنی.مثلا برای حفظ غیرت و مردانگی‌ات باید پای جانت را به میان بکشی.حتی اگر از بودنت در این دنیا چیزی جز نابودی باقی نماند، نامت که بیاید، میان جمعی می‌گویند: «در ناموس پرستی روی دستش نبود».

دانلود داستان کوتاه قطار شمارِۀ 191 ایستگاه را به مقصد عشق ترک می‌کند اختصاصی یک رمان   [caption id="attachment_5997" align="alignnone" width="350"] دانلود داستان کوتاه قطار شمارِۀ 191 ایستگاه را به مقصد عشق ترک می‌کند اختصاصی یک رمان[/caption] دوستان برای تایپ رمان‌های خود و حمایت از نویسنده های مورد علاقه‌ی خود در این جا ثبت نام کنید داستان کوتاه: قطار شمارۀ 191، ایستگاه را به مقصد عشق ترک می‌کند. نام نویسنده: NAVA-K کاربر انجمن یک رمان ویراستار: Faranak ژانر: عاشقانه خلاصه: رها، دختری هست که به عنوان مهمان‌دار در قطاری کار می‌کند. طی اتفاقاتی که در اون قطار می‌افتد، زندگی روتین رها پر از هیجان می‌شه و در این بین...

دانلود داستان کوتاه عهدی که شکست اختصاصی یک رمان   [caption id="attachment_5915" align="alignnone" width="350"] دانلود داستان کوتاه عهدی که شکست اختصاصی یک رمان[/caption] دوستان برای تایپ رمان‌های خود و حمایت از نویسنده های مورد علاقه‌ی خود در این جا ثبت نام کنید نام داستان کوتاه : عهدی که شکست نام نویسنده : NAVA-K کاربر انجمن یک رمان ژانر : اجتماعی/تراژدی ویراستار : monir خلاصه : طلاق واژه‌ای است که به زندگی من گره خورده است؛ زندگی گذشته‌ام، زندگی حال و آینده‌ام! تو متعهد بودی و عهدت را شکستی؛ عهد بستی بودی با من، با او، با زندگی‌مان، ولی...

دانلود داستان کوتاه آمدی جانم به قربانت؟      خلاصه: دانلود داستان کوتاه آمدی جانم به قربانت؟  این داستان، برگی دردناک و پر از انتظار از زندگی زنی در آستانه ی پنجاه سالگی است. زنی که قهرمانانه، سی سال انتظار را به دوش خود کشیده و گلایه نکرده است.این داستان، قصه ی عاشقی است.

دانلود داستان کوتاه با یاد او اختصاصی یک رمان       خلاصه: دانلود داستان کوتاه با یاد او اختصاصی یک رمان داستان زندگی زنی ست که در آسایشگاه سالمندان زندگی می کند و به تازگی همسرش را از دست داده است. این داستان روایتی از آشنایی و سپس ازدواج او و همسرش را به تصویر می کشد.

دانلود داستان کوتاه افسانه دختر و گرگ سفیداختصاصی یک رمان       خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه افسانه دختر و گرگ سفید این داستان کوتاه در مورد یک دختر شهری و نترسه ،که با ورودش به یک ده دور افتاده گرفتار عشقی ممنوع و اسرار آمیز میشه....در جنگل من هوا سرد است.... آهوها با کفتار ها میچرخند....  روباها قصد فریبم را دارند...

خلاصه داستان: دانلود مجموعه داستان کوتاه تکه ای از زندگی _ چندین اتفاق، چندین نگاه و چندین سرگذشت! هر داستان شرح حال یک گوشه از زندگی کسی است، شرح حال بخشی از زندگی کسانی که غرق در روزمرگی‌ها، در گوشه‌ای از این جهان نفس می‌کشند. داستان، داستان تفاوت‌هاست! تفاوت‌هایی که در عین سادگی در هر بخش از این مجموعه داستان به چشم می‌خورد.   دانلود مجموعه داستان کوتاه تکه ای از زندگی   قسمتی از داستان: لیلا دختری بیست ساله قد کوتاهی بود که همیشه باید کفش‌های چند سانتی می‌پوشید. از صدای تق‌تق کفش‌هایش همه می‌فهمیدند که لیلا درحال آمدن است. چشمان ریز سبز رنگی داشت که مژه‌های پر و بلند مشکی‌اش، جلوه‌ی زیبایی به آن‌ها داده بودند. دماغ استخوانی و کشیده‌اش بالای لب‌های درشت کوچک ...

خلاصه: گاهی دلبستگی، تصمیم‎‌گیری را سخت می‌کند. فردی در قبرستان احساسات وجود، بی‌رحمانه دفن شده است. تنها روز امید رهایی از قفس دلگیر افکارش این است که با تمامی حس‌های پاک و پلیدش معاشرت کند و درنهایت تصمیم بگیرد که بین دوراهی دنیای مرگ و دلبستگی‌های زندگی کدام را انتخاب کند. تصمیمی سخت که می‌تواند گورستان او را به زیبایی یک باغ بدل کند و یا از بن و ریشه آتش بزند. تنهای تنها، درمیان احساساتم قدم می‌زنم. قدم زدن اشکم را درمی‌آورد؛ مگر گشت و گذار هم گریه دارد؟ از نظر من اگر بر قبرستان قدم گذارید، بله گریه دارد. *** این قبرستان لعنتی حس عجیبی دارد؛ به خاطر احساس است! این احساسات فراموش شده بعد از دفن شدن باز هم تأثیر خود را دارند‌! احساسات همانند قصه‌گویی ...