خلاصه رمان : دانلود رمان عشق خائن در طول زندگی باید به انسان‌های زیادی اعتماد کرد، با هرچقدر ریزبینی اما باز هم شکست در اعتماد هست! دختر این قصه هم باید بچشد شکست را تا به پیروزی برسد. این دختر به خواست خودش به شرکتی جهت کار می‌رود، در همان‌جا عاشق می‌شود و به وصال می‌رسد اما... رسم زندگی سوختن و ساختن است. مینا هم با این رسم جنگید اما سرانجام او هم سوخت و ساخت. خیلی سخت است که بعد از مدتپ‌ها خوب خوابیدن مجبور شوی صبح زود بیدار شوی؛ اما به این روزها هم عادت خواهم کرد. با کلی لعن و نفرین به زمین و زمان و یک‌عالمه کش‌وقوس رفتن از تختم بلند شدم و به سوی سرویس منزل حرکت کردم؛ ...

  • عشق خائن
  • t.sh
  • braveays
  • تعداد صفحات : 147
  • عاشقانه - تراژدی
  • بازدید: 6320
ادامه و دانلود

بیخیال مگه چی‌شده؟ گذاشته رفته دیگه! این همه آدم...مگه فقط همین یه آدم تو دنیا بوده که اینقدر ناراحتی؟لبخندی به رویش زدم. لبخندی به پهنای تمام دردهایم، لبخندی به معنای اینکه هنوز دوستش دارم. نمی‌دانست پس اینکه"او" وارد زندگی‌ام شد، دیگر هیچ‌کس به پیش چشم من آدم نبود. بی‌ادبی نشود منظورم این است که کسی را جز او نمی‌دیدم انگار بر صفحه دنیا قیر سیاه رنگی پاشیده بودند و "او" تنها قسمت رنگی این دنیای تیره و تار بود.​  او رفت و من درمانده عالم شدم. او رفت و سنگینی قدم هایش روی شانه‌هایم فرود آمد و شانه‌هایم خمیده شد، او رفت و قیر سیاه و مذاب تنهایی را بر صفحه سرنوشتم پاشید، او رفت و طنین خنده‌هایش در گوشم مانند ناقوسی ...

  • او
  • فاطمه عبدالهی
  • ایسا حامی
  • تعداد صفحات : 12
  • عاشقانه
  • بازدید: 1658
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان پاریس دریا وقتی مشکلاتی در زندگی خودش براش پیش میاد و از کسی که دوستش داره جدا میشه تصمیم میگیره مسیر زندگیش را عوض کنه و این مسیر زندگی ختم میشه به دانشگاهی در پاریس  میگن خواستگار داری باهمه فرق داره اتوسا چه بهتر برو‌دیگه  احمقم میخوام بخونم واسه پاریس اتوسا: فکر کردی عمو میذاره تنهاعی بری  منظورت چیه یه لبخندی زد اتوسا: برو بهبین پسرو رو بگو شرط چه شرطی بزارم  اتوسا بیراهم نمگیفت اگه قبول کنه عالیه  اتوسا: یه چیز بگم‌قول نمیدی ناراحت نشی؟ بگو اتوسا: ارسام اومد پیشم خوب اتوسا: بهم درخواست داد دوس دخترش بشم انگار یه اب یخ و ریختن روم  تو چیگفتی اتوسا: معلومه گفتم نه ولی گیر داده خودت همچیرو دیدی قضاوت کن ...

  • پاریس
  • سارا محسنی
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 80
  • عاشقانه،غمگین
  • بازدید: 7994
ادامه و دانلود

در شهری دور افتاده که تاریکی همه جای اونو فرا گرفته ،مردمی زندگی می‌کنن که برای روشن کردن فانوس‌ها و چراغ  قوه‌ها شون، باید کتاب بخونن. از طرفی کتاب‌های، کتابخانه شهر داره تموم میشه. و از طرفی گروهی از انسان‌های بد، کتاب‌هایی با اطلاعات بد و غلط رو بین مردم پخش کردن که باعث شده، نور چراغ قوه‌ها ضعیف‌تر بشه. قهرمان قصه، دختر بچه‌ای به اسم فاطیما هست که، برای تهیه‌ی کتاب و مقابله با گروه انسان‌های بد، راهی سفر میشه. کی بود یکی نبود، ولی خدای مهربون، خالق هفت آسمون، همیشه بود. قصه ما در مورد یک شهر تاریکه. مردم شهر مجبورن برای روشن کردن شهرشون کتاب بخونن. مردم هر روز به کتابخانه میرن و کتاب‌های مفید رو به امانت می‌گیرن و ...

  • کتاب بخونی، روشن می‌مونه
  • علی فتح الهی
  • ایسا حامی
  • تعداد صفحات : 10
  • کودکانه، فانتزی
  • بازدید: 2276
ادامه و دانلود

نشسته‌ام در گوشه‌ای از دنیا و می‌نگرم آدم‌هایی را که خوب بلدند حقیقت را انکار کنند می نگرم بازیگرانی را که خوب بلدند نقش بازی کنند انگاری که اینجا همه هنرمنداند! خوب بلدند، که رنگ عوض کنند اینجا آدم‌ها خوب بلدند، که حال همدیگر را بد کنند...! فرضیه محالیست گریختن از عشقی که دلیل درد تمومی ما آدماست... یکبار عاشقی... تا عمری تباهی... با دلِ پریشانی... که آورد برایمان... همش احساس پشیمانی...! خسته‌تر از آنی‌ام، که حال بدم را توصیف کنم گرفته‌تر آنی‌ام، که در نبودت دگر من گریه کنم بی‌حس تر از آنی‌ام، که دوباره بیای دلبری کنی با دلی که شکسته، بازی کنی...!  فرضیه محالیست گریختن از عشق که همه یکبار به آن مبتلا شدند فرضیه محالیست عاشقانه زیستن که همه از آن فارق ...

  • مبتلای فکری
  • _sanam_gh
  • kimiya.a
  • تعداد صفحات : 15
  • محبوب
  • بازدید: 1437
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان گونه های ترعاشق پیشه است و بی عشق او زندگی نمیکند گویی خورشید گرمایش را از دست داده گل های سرخ عطری ندارندو ستارگان دیگر نمیخواننددرگیر یک عشق پاک اما اشتباه که در تمام زندگیش جولان میدهد وقتی تمام تو مال اوست پایان این عشق چیست جدایی و رفتن یا ماندن و بودن! تو راه خونه همش به فکر امروز بودم،حرفاش،نگاهاش...واییی خدا دارم دیوونه میشم زنگ درو به روش خاص خودم زدم مامانم طبق معمول چون میدونست منم بدون جواب دادن درو باز کرد حیاطمون کوچیک بود ولی مامان با گل و گیاهاش خوشگلش کرده بود جوری که کوچیک بودنش اصلا تو ذوق نمیزد این حیاط همیشه منو یاد بابا مینداخت بابام ۵سال پیش مرد تو یه تصادف ...

  • گونه های تر
  • فاطمه رستمی
  • محدثه فارسی
  • تعداد صفحات : 208
  • عاشقانه
  • بازدید: 5667
ادامه و دانلود

در کوچه پس کوچه‌های شهر دنبال تو می‌گردم. هرگاه به‌ یاد تو می‌افتم نفس‌هایم به شماره می‌افتند. به پاتوقمان می‌روم. همان تنه کوچک درخت وسط درخت‌های بهم پیچیده. درخت‌ها سر در سر هم کلبه کوچکی برای عاشقانه‌هایمان درست کرده‌اند. روی تنه درخت می‌نشینم. به یاد گیتار چوبی قهوه‌ای رنگ‌ات که عجیب با چشمانت ست شده، گیتار چوبی دیگری درست می‌کنم.  توده بزرگی به نام بغض از وقتی رفتی گریبان گیرم شده و قصد رفتن ندارد.  بدون تو نفس کشیدن سخت و زندگی دردناک است! بی‌قرار شده‌ام این روزا، خود را به بیخیالی زده‌ام شاید کمی، فقط کمی آرام بگیرم؛ اما افاقه نمی‌کند. دلی که تنگ تو شده، با دیدن تو آرام و قرار می‌گیرد.​  هر چه می‌کشم از دل زبان نفهم است. ...

  • تو
  • فاطمه عبدالهی (Unbreakable)
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 11
  • محبوب
  • بازدید: 1736
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان دچار یعنی عشق داستان در مورد دختری به نام گلسا هستش که دوست داره با عشق ازدواج کنه و عاشق پسر عموی خودش می‌شه. یه عشق پنهانی پر از دردسر. برای رسیدن به سیاوش خیلی تلاش می‌کنه تا بالاخره موفق به ازدواج با اون می‌شه اما از دل سیاوش مغرور بی‌خبره، چون سیاوش دوستش نداره و معلوم نیست چرا پذیرفته. گلسا عشق می‌خواست اما کم‌کم زندگی واقعیت‌هایی رو نشونش میده ظهر یکی از روزهای تابستون بود، هوا به شدت گرم ادم رو کلافه می کرد پس سریع خودم رو به خونه رسوندم. خونه ی نقلی ما، توی یکی از محله های قدیمی تهران بود. با حیاطی کوچیک و یه وجب باغچه، که دو سه تا نهال کج ...

  • دچار یعنی عاشق
  • تهمینه ارجمند پور
  • طراح:
  • تعداد صفحات : 88
  • عاشقانه
  • بازدید: 7761
ادامه و دانلود

این داستان کوتاه، در خصوص خاطراتی هست که من از کودکی تا به این سن، از پدر بزرگم که چند ماه پیش عمرش رو داد به شما نوشتم.پیر مردی که از داشتن فهم و شعور، زبانزد همه بود.البته نوه‌اش که من باشم خیلی سعی می‌کردم مثل اون باشم؛ اما نمی‌شد. پس بشنو از وی...​ شـــآه بابــآیم «نگاهت پر معنا بود سخنت پر بها بود رفتارت گنج تجربه‌ها بود اگر بودی، میگفتی برایم حکمرانی نکن زیرا که من سلطنتی افراشته ام اگر که بودی... میگفتی خودت را با ارزش بدان، با هر اشتباهی نلرز و جبران کن اما حالا که نیستی...عمه‌ام جانشینت شده با یک تفاوت که او زخم زبان می‎‌زندتو دُرِّ کلام می‌گفتی.»خشم حاجی یادم میاد وقتی من و داداشم بچه بودیم؛ پدربزرگم الان ...

  • شــآه بـآبـآ
  • نَوِه بـویـوکـ بـآبـآ
  • سدنا
  • تعداد صفحات : 30
  • طنز
  • بازدید: 2740
ادامه و دانلود

من.دست به قلم می‌شوم، تا هرآنچه که در ذهنم فوران می‌کند را به قلم در آورم! از بن‌ جان، دست به‌ قلم می‌شوم.. ‌می‌نویسم از خوشی‌ها، طنز‌ها، غم‌ها، عاشق شدن‌ها! و در نهایت می‌نویسم از هرآنچه در زندگی پر از فراز و نشیب‌مان است!من کسی هستم، که مانندی ندارد... .من، دل نمی‌بندم... .دل نمی‌شکنم! عاشق نمی‌کنم! من کسی هستم، که برای خود، آینده‌ای پاک و درخشان، با موفقیت‌هایی وصف‌ناشدنی می‌سازم... . در گوشه‌ای از دنیا‌ی عریض زندگی می‌کنم، بی‌سر و صدا! ولی در کوشش ساختن جهانی بزرگ، در آینده برای خود هستم!من عاشق هستم... . عاشق پدری که هر روز و شب بوسه‌ای پرمهر، بر پیشانی‌ام می‌زند! عاشق مادری که برایم زحمت‌های زیادی کشیده است؛ مادری که مهربانانه می‌زند بو*س*ه بر صورتم! عاشق خواهری ...

  • دست به قلم می‌شوم
  • ستاره لطفی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 13
  • محبوب
  • بازدید: 2030
ادامه و دانلود