نتایج جستجو :

مغزم تهی‌ست از هرآنچه غیر از تو. قلبم خالی‌ست از هر‌آنچه غیر از تو. دورم خالی‌ست، اما این‌بار از هرکس و هرچیز غیر از یاد تو. بی انصاف، آخر این چه رسم دلبری‌ست؟مثل تمامِ نشدنی‌ها شبِ بی‌ماه، آسمان بی‌ابر، درخت بی‌ریشه منِ بی تو هم، شدنی نیست. دیگر معجزه هم نمی‌تواند کاری کند. برای ما، برای قلب‌هایمان، برای حرف‌های بغض‌شده در گلویمان و برای آهی که از عمق وجود سر می‌دهیم. چه از روی حسرت، چه از روی نبود یار. این‌بار معجزه کفاف نمی‌دهد. ای کاش خدا خودش پا‌ در‌ میانی کند. *** بر دلم جز تو تمنایی نیست. ای تمنای وجودم، بیا! *** دلت کویر اگر باشد، محبّت آب را هرگز نمی‌چشی. *** پائیز آغاز زندگی‌ست؛ مگر برای برگ‌ها که سکوت را، سقوط را، تجربه می‌کنند. تک به تک آوار می‌شوند، روی ...

  • دلنوشته ی عطر دوری
  • یکتا رستمی
  • متین
  • تعداد صفحات : 10
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 2035
ادامه و دانلود

در دنیا،قصه‌های دلتنگی بی‌شمارند! بی‌شمارتر از آن‌که فکرش را کنی! گاه می‌آیند و خنجر تنهایی را بر گلویت می‌گذارند. گاه هم همچون امشب،تو را میان سیلی از باران رها می‌کنند. سیلی که تو را به ژرفای تاریکی می‌اندازد و چه بی‌رحمانه، به تو ریشخند می‌زند!آری! قصه‌های دلتنگی بی‌شمارند... . هرکدام از پارت ها سبک متفاوتی دارد!  *** بیا و ببین چگونه در دریایی از بودن‌ها یا نبودن‌ها، اسیر رهایی گشته‌ام! هست و می‌بیند. همراهی هم می کند؛ اما! من هر روز طعم گس نبودنش را به کام خود و آرزوهایم می‌کشانم... . بازی تقدیر را بنگر! نبودن‌هایی که دلم را سخت بی‌قرار کرده است و قلبم بی‌امان بر وجودم می‌کوبد... . نبودش چقدر روزهایم را بیشتر از شب‌هایم دلتنگ کرده است! من هم میان این‌همه واهمه، مدام فریاد ...

  • دلنوشته‌ی مغلوب
  • Dizzy (خانم گیج)
  • like_moon
  • تعداد صفحات : 16
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 2068
ادامه و دانلود

این‌ها همه تقصیر کیست؟ من؟!آری! همیشه مقصری در میان است و او منم. بزرگترین جرم من این است که به این دنیا پا نهاده‌ام! با آمدن من، زندگی دیگران هم پر از درد و مشکلات شد. شاید اگر منی وجود نداشت، این‌گونه نبود. من اضافی‌ترین ترکیب زندگی‌ شان هستم! اشک‌هایی که از روی گونه‌هایم سرازیر می‌شود، معنای واقعی درد است! دردی که از زخم کهنه‌ای، هر چند سال یک‌بار برمی‌خیزد... درست همان شبی که تو را از دست دادم برای همیشه! از آن شب بود که سالگرد بدبختی‌ام را عزا می‌گیرم...​ *** قدم از قدم که بر می‌دارم، به دریا نزدیک می‌شوم. من در هیچ و پوچ غرق می‌شوم! این حس پوچی مرا خواهد کشت! این حس مقصر بودن، یعنی قطع امید از همه‌ی اتفاقات ممکن...​ *** مرا ...

  • دلنوشتهٔ جرمش زنانگی بود
  • عارفه حمزه
  • رها
  • تعداد صفحات : 11
  • تگ: محبوب
  • بازدید: 1470
ادامه و دانلود

 گلویم بغض بدی دارد، بغضی که با برگشتن به خاطرات هم نمی‌شکند.دلم تنگ است... .سردرگمم!نمی‌دانم چه راه حلی را پیش بگیرم!پس می‌نویسم و به خودش تقدیم می‌کنم... .شاید بگویید حماقتِ محض است، اما من می‌گویم تنها راهی است که آرامم می‌کند.خاطره‌هایمان یادت هست؟می‌خواهی یادآوری کنم؟فقط مشکل این‌جاست که نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم! از دوران کودکی؟ یا از آخرین خاطره‌ی شاد دوسال پیش‌مان؟!​ *** در حال نبش قبر خاطراتم هستم... . و تو در آن بین مانند الماسی درخشان لا به‌ لای خاطراتم می‌درخشی و خودت را به من یادآوری می‌کنی! نمی‌دانی که هر لحظه در خاطراتِ تواَم با تو هستم؟​ *** یک نفر با خنده به من گفت: - «نود و پنج درصد در رویا زندگی کن، و پنج درصد بقیه را در واقعیت!» فقط سکوت ...

  • دلنوشته‌ی بغض تنهایی
  • مریم یونسی
  • غزل زندی
  • تعداد صفحات : 18
  • تگ: محبوب
  • بازدید: 1581
ادامه و دانلود

شاید اگر قلب جای عقل بود می‌ایستاد! چون تحمل این همه رنج و جنجال را نداشت.و امروزه،ما انسان‌ها در رنج استیصال هستیم!می‌دانم او رفته است می‌دانم او حسِ خاصی به من ندارد ولی... بیایید عاقلانه فکر کنیم! او حق من است! او نمی‌تواند برود و من را میان حجمِ عظیمی استیصال رها کند! استیصال: درماندگی​ درمانده می‌زنم پرسه در خیابان خسته، می‌شوم آشفته در نبود تو و استیصال منِ وابسته!​ *** بغضِ کهنه‌ام را کجا نهانم! از کجا روم از چه گذر کنم تا به دست آورم لحظه‌ای طمینانه؟!​ *** گاهی وقت‌ها... . انگار مغزم را می‌شکافند و هزاران درد و بدبختی را در آن جای می‌دهند! چه کنم با این دردها... . چه کنم با این درماندگی! آن‌قدر که خسته‌ام می‌ترسم روحم پر بکشد و جسمِ خسته‌ام تنها شود!​ *** استیصال واژه‌ای مبهم است! همه‌ی انسان‌ها، از درد ...

  • دلنوشته استیصال
  • ستاره لطفی
  • ش.روحبخش
  • تعداد صفحات : 17
  • تگ: محبوب
  • بازدید: 1833
ادامه و دانلود

تقویم من بدون تو شاهد هیچ بهاری نیست.از وقتی از شهر بهاری من کوچ کردی و رفتی،تمام درخت های قلب یخ زده‌ام؛ زرد و خزان شدند و سیل باران پاییزی، کل قلبم را فرا گرفت.بدون تو این بهار که سهل است؛تمام بهار های تقویم عمرم، هیچ وقت سبز نخواهند شد!مرگبار است.رفتن کسی را به چشم دیدن و دم نزدن!فاجعه است...دادنش به دیگری و نبودنش در زندگی و روزمرگی‌هایت! مرگ است... دیگر حتی صدایش را نشنوی؛ نفس‌هایش را حس نکنی؛ دست‌هایش را لمس نکنی! تمام این‌ها برای ادمی مثل من چیزی جز مرگ را رقم نمی‌زند. می‌بینی مرگ چه قدر راحت می‌تواند رخ بدهد؟! مرگی که در بیداری آدم را اسیر خودش می‌کند! مرگ زنده! یک مرگ از جنس زندگی! *** ساعت از نصف شب هم گذشته است. خواب به چشم‌های ...

  • تقویم بی بهار
  • رویای محال کاربر انجمن یک رمان
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 40
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1575
ادامه و دانلود

زندگی باب میل تو نیست.زندگی گاه تاریکی مطلق است،گاه معکوس است؛گاه تلخ و گاه شیرین است!زندگی امتحانی‌ست که در تصورمان ساده ‌است... ‌.امّا سوال‌های مطرح‌ شده‌‌ی امتحان، چیزهایی‌ست که در کتاب تجربه نخواندی! زندگی آن‌طور که در تصوراتت نقش می‌بندد نیست... ‌. گاه آشِنا زخم می‌زنند وغریبه‌ مرهم می‌گذارد!گاه سیاهی شب برایت حکم روشنایی‌ را دارد و سحر برایت تاریکی مطلق را رقم می‌زند. *** زندگی هم‌چون ظاهر آدم‌هاست. جلوه‌ی زیبایی دارد؛ امّا به عمقش که پی می‌بری، متوجه فراز و فرودهای  زیادی که در خود گنجانده می‌شوی. *** اگر تصورت از زندگی قصری با شکوه همراه شاهزاده‌ی رویاهایت است، باید بگویم که سخت در اشتباهی... . زندگی هم‌چون گلآبی است که نه گل است و نه آبی! *** می‌دانی، گاهی از زندگی چیز زیادی نمی‌خواهی، حداقل از دید خودت این‌طور است! اما انگار این امتحان الهی که ...

  • دلنوشتۀ این بود زندگی
  • ReiHane_FB
  • غزل زندی
  • تعداد صفحات : 10
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1372
ادامه و دانلود

همه‌مان پیگیر اتفاقاتی هستیم که در آن دور دورها رخ داده است.رییس جمهور فلان کشور چه کار می‌کند؟! مردم فلان کشور درچه حالند؟! کودکان در آن نقطه جهان خوب تحصیل می‌کنند؟وضعیت آب و غذایشان خوب است؟حیوانات چطور... ؟آیا آن‌ها در امنیت هستند؟!نمی‌دانم... .چرا جنگ شد؟!چرا فلان بازیگر آمریکایی با فلان خواننده بریتانیایی ازدواج کرد؟! و... . اما هیچ‌کدام از اتفاقاتی که درست در همین نزدیکی رخ می‌دهند خبر نداریم! بیایید کمی وسعت دیدمان را کوتاه‌تر کنیم و اتفاقات همین نزدیکی را زیر و رو کنیم. درست همین نزدیکی! ​ در همین نزدیکی خانه‌ای خراب شد؛ با خراب شدن خانه خانواده‌ای بی‌سر پناه شد... . نان در سفره کم شد کمر پدر از غم خم شد یک زندگی از بین رفت مهر و علاقه دود شد! زمان چرتکه ...

  • دلنوشته در همین نزدیکی
  • ستاره حقیقت‌جو
  • نگار 1373
  • تعداد صفحات : 24
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1400
ادامه و دانلود

می‌دانی معنای واقعی عشق را وقتی درک خواهی کرد که از مسیر طولانی آن با تمام بلندی ها و پستی‌هایش عبور کنی. به نظر من عشق مانند شیرینی است که تا تکه‌ای از آن را در دهانت نگذاری طعم شیرین و لذت بخش آن نصیبت نخواهی شد اما خوب مشکل اینجاست که گه و گاهی این مسیر زیبا و طولانی به بن بست می‌خورد. بن بستی که با قرار گرفتن در سر راهت باعث خراب شدن رویای رنگینت و فرو ریختن دیوار خیال هایت می‌شود. در اینجاست که پاهایت دیگر تحمل وزنت را ندارند و تو در انتهای این کوچه به زانو در می‌آیی، و با به یاد آوردن شوق و ذوق خود برای پیمودن این راه به آبشار های با ...

  • دلنوشته: نبض احساس
  • میناتیموری کاربر انجمن یك رمان
  • zandexi
  • تعداد صفحات : 11
  • تگ: محبوب
  • بازدید: 1937
ادامه و دانلود

می‌نویسم برای تو... .می‌نویسم به یاد تو... .همه فکر می‌کنند عاشقم اما من فقط یک بازنده‌ام...! قلبم را به تو باختم... . سرش شرط بستیم دیگر «دلنوشته‌ی ببار بارون» ببار بارون... . ببار بارون بزار آروم بشه دردام... . ببار بارون بزار ترمیم بشه زخمام... . ببار بارون مگه این اشک‌ها حقم نیست؟ ببار بارون بذار گریه‌م بگیره... . ببار بارون بذار عاشق بشم توی این بارون! ببار بارون بذار یادم بره مردم! ببار بارون بذار یادم بره چشماش... . ببار بارون مگه این درد حقم نیست؟! ببار بارون... دل عاشق، شکسته! ببار بارون بذار یادش بیاد روزهای خوبمون... . ببار بارون بذار یادش بیاد پرسه‌های عاشقانه‌مون... . ببار بارون مگه این بغض حقم نیست؟ ببار بارون ببار شاید خدا یادش بیاد این بندش رو! ببار بارون؛ ببار شاید ...

  • دلنوشته‌ی من بی‌تو
  • ayda2283 کاربر انجمن یک رمان
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 22
  • تگ: محبوب
  • بازدید: 1821
ادامه و دانلود