خلاصه رمان بسته: دانلود رمان بسته _ به سرانجام رسیدن تلاش فضانوردان مریخی به دست چه کسی محقق خواهد شد؟ دوست و دشمن را چگونه باید از هم تشخیص داد؟ چه کسی قرار است قربانی ساخت این فرمول شود؟ کاش پایانی خوش برایش تداعی شود. کاش...   دانلود رمان بسته ( جلد دوم رمان فرمول)     قسمتی از رمان: دانلود رمان تخیلی چارلی کنار یک گل فروشی ایستاد و یک دسته گل خرید و به سمت خانه ی سوفی راند. حدود یک ربع بعد او جلوی خانه ی نامزدش ایستاده بود. زنگ خانه را زد اما کسی درب را برایش باز نکرد. بعد از اینکه دو بار دیگر هم زنگ را زد و کسی درب را برایش باز نکرد نگران شد و با تلفنش شماره ی ...

  • بسته
  • ستایش سادات کریمی
  • Anooshe.Ta
  • تعداد صفحات : 64
  • علمی / تخیلی / ماجراجویی
  • بازدید: 4353
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : رمان عاشقانه تسکین قلبم - دختری از تبار تنهایی دختری به پاکی آب که برای نجات زندگی پدرش پا به زندگی پر از اجبار میزاره لیدوکایین میزنین دردش اروم میشه یا وقتی که معده تون درد میکنه یه دونه رانیتیدین میخورین دیگه اثری از درد نیست یا بهتره بگم سرتون که درد میگیره با یه ژلوفن به دردش خاتمه میدین ولی قلبتون,قلبتون که درد بگیره با هیچی خوب نمیشه این قلب چیه که نه با لیدوکایین نه رانیتیدین نه ژلوفن با هیچی اروم نمیشه واقعا این قلب چیه؟ طبق معمول نسترن خونه نیست و رفته دانشگاه خوش به حالش که بابا اونو اونقدری دوست داره که از همه لحاظ تامینش میکنه ولی من حتی بهم اجازه ندادن که دانشگاهم ...

  • تسکین قلبم
  • نگین رستمی
  • نگین قاسمی
  • تعداد صفحات : 190
  • عاشقانه
  • بازدید: 4444
ادامه و دانلود

دلنوشته ناگفته‌های یک دل غمگین _نمی‌دانم چه شد.از کی و کجا، علاقه‌ای شدید بین‌مان شکل گرفت...زمانی فهمیدم، که دیگر دیر بود. عشقت آمد و همچون گیاهی در خاک دلم جوانه زد؛ ریشه‌هایش عمیق شد، گیاه به درخت تنومندی تبدیل شد و هر روز از خاک دلم تغذیه کرد! بهار شد جوانه زد. تابستان شد و گرمای تنه‌اش وجودم را گرم کرد. پاییز شد، برگ‌هایش خشک شد؛ و زمستان شد و به تکه چوبی یخ‌زده تبدیل شد و دوباره بهار شد. اما دیگر نه درخت، آن درخت شد و نه دل، آن دل قبل! هیچ کدام آنچه بودند، نشدند... درخت تازه فهمید که فصل‌ها تنها بهانه‌اند و گرمای عشق است که آن را زنده نگه داشته، اما دیگر نه عشقی بود و نه ...

  • دلنوشته ناگفته‌های یک دل غمگین
  • Emina akhavan
  • PARISA_R
  • تعداد صفحات : 30
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1765
ادامه و دانلود

 خلاصه رمان نقاب من در برابر تو : دانلود رمان عاشقانه راجع به دختری هست که هویت واقعی خودش رو از همه پنهان کرده و با سختی زیادی کمی به زندگی خودش آرامش بخشیده، اما فقط کمی. اما روزی از روزها کسی که ازش متنفره اون رو به کاری مجبور می‌کنه که باعث می‌شه مسیر زندگی اون دختر تغییر کنه، باید ببینیم دخترمون چجوری با سرنوشت کنار میاد و چه‌جوری ...   دانلود رمان نقاب من در برابر تو     قسمتی از رمان: دانلود رمان نقاب من در برابر تو_ هر چهارتاشون جلو رفتن، من و سپهر هم پشتشون. اِوا اينا چرا دارن ميرن سمت دیوار؟! نکنه جنی روحی چیزی باشن يه وقت! نه مثل این که جدی جدی دارن ميرن تو دیوار، يه قدم مونده به دیوار ...

  • نقاب من در برابر تو
  • ثمین مقدمی
  • هکر قلب
  • تعداد صفحات : 67
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 11297
ادامه و دانلود

معرفی‌نامه رمان معشوقه: "اینک که اعتماد تفاله‌ی بی‌ارزشی‌ست، آیا ایمان به عشق گناه بزرگی نیست؟" دانلود رمان معشوقه روایت زندگی سپیده است که گریزان از زندان زندگی با همسری بددل خودش را به مهلکه‌ای دچار می‌کند که روحش را به زنجیر می‌کشد. نریمان بختکی می‌شود بر لحظه‌هایش و او را تا ناکجاآباد زندگی می‌کشاند. سپیده اما چالش‌ها را درمی‌نوردد، دوباره قد راست می‌کند و می‌کوشد تا ویرانه‌ها را از نو بسازد. میلاد قرار است بهانه‌ی این ساختن باشد، اما نه بازی روزگار تمامی دارد و نه احساسات افسارگسیخته‌ی سپیده. سرنوشت بلایی سنگین‌تر برای او رقم می‌زند و کمر اعتمادی که می‌شکند جایی برای جبران باقی نمی‌گذارد.   دانلود رمان معشوقه   قسمتی از رمان: دانلود رمان اجتماعی مرداد ماه به نیمه رسیده بود و خورشید با همه‌ی توانش گرما ...

  • معشوقه
  • آزاده عزیزان
  • MAEE_A
  • تعداد صفحات : 300
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 25352
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان عاشقانه دختر ها عشق را فریاد نمی زنند پدرش بال درآورد،پدر سرهنگش آرزو داشت دخترش دکتر بشود. و رها همیشه با آرزوهای پدرش بحث میکرد و می گفت:چرا من؟چرا به رزا نمیگید درس بخواند و برای بابا دکتر بشود.خواهرش را میگفت،خواهری که دوسالی از او بزرگتر بود و معماری میخواند.برادرش هم مهندس عمران بود و در خانه خودش زندگی میکرد. خواهر و برادرش به آنچه آرزو داشتند رسیده بودند. فقد در این خانه رها بود که هنوز به آرزو هایش دست پیدا نکرده بود. هنگامی که ماشین ایستاد.نگاه رها به آن طرف خیابان افتاد ماتش زد دو آموزشگاه کنار یکدیگر یکدام مقصدش و یکدام رویایش،آرزویش همانی که هر شب در خواب می دید. آرزوهایش خودشان را به ...

  • دخترها‌ عشق ‌را‌ فریاد‌ نمی‌زنند
  • Asma. JhN
  • نگین قاسمی
  • تعداد صفحات : 90
  • عاشقانه
  • بازدید: 3855
ادامه و دانلود

خلاصه رمان فرمول: دانلود رمان فرمول  _ ماجرای فرمولی که تکاملش در مریخ محقق می شود و در میانه ی این راه پر از پستی و بلندی عشق هایی اتفاق می افتد و گاه تار و پود عشق هایی که شاید ظاهر سازی اند و شاید هم ریشه در عمق جانِ هم دارند از هم گسسته می شود . اما به هر حال اینجا پایان نیست.   دانلود رمان فرمول     قسمتی از رمان: دانلود رمان تخیلی اسکارلت گوشی اش را از روی مبل چنگ زد و داخل کیف چرمش گذاشت .کفش های پاشنه دارش را سریع پایش کرد و درب را باز کرد . راه پله  ی مارپیچ را با سرعتی عجیب طی کرد و با سوییچ قفل ماشینش را باز کرد . کیفش را ...

  • فرمول
  • ستایش سادات کریمی
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 53
  • علمی / تخیلی / ماجراجویی
  • بازدید: 3447
ادامه و دانلود

گويي نبض ما اهالي قلم در قلممان است تا وقتي قلممان حرفي براي نوشتن دارد ما نيز نبضي براي زندگاني داريم.لقب ته تغاري ته تغاري‌ها هم مي‌رسد به اسفند ماهي‌ها.همان‌هايي که وجودشان در هر خانه ضروريست بس که کوه آرامش‌اند... .صبر و حوصله‌ي‌شان بي‌نظير است، عصباني نمي‌شوند و صبوري مي‌کنند اما اگر عصبي شوند مانند آتش فشان شعله ور مي‌شوند. اگر بگوييم زيباترين لبخندها را دارند دروغ نگفته‌ايم! اسفند ماهي‌ها اکثرا مظلوم و مهربانند همانند ماهشان، آخر اسفند که مي‌شود آن‌قدر همه در تکاپو براي رسيدن بهار هستند که اسفند را فراموش مي‌کنند، اما اسفند هر سال به مهماني ما مي‌آيد. اسفند ماهي‌ها همان دوستان با معرفتي هستند که روي هر چه رفيق را سفيد کرده‌اند. *** چايي در استکان مي‌ريزم، هيزم هاي خيالم شعله‌ور مي‌شوند... . توان خاموشش ...

  • دلنوشته نبض قلم
  • آتوسا رازاني کاربر انجمن يک رمان
  • ش.روحبخش
  • تعداد صفحات : 79
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1669
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان پلیسی فرار از واقعیت سرگذشت دختری که می خواد زندگی جدیدی رو شروع کنه اما طی یه اتفاقی می فهمه که واقعیتی ازش پنهان شده و باید کشفش کنه.اما اون واقعیت چیه؟ واقعیتی که این دختر رو دگرگون می کنه…با دهن نیمه باز بهش زل زدم. اون کی بود؟ از من چی می خواست؟ معنی حرفش چی بود؟ یهو از جلوم کنار رفت و جسد الیکا که روی زمین افتاده بود ظاهر شد. با دیدن چشم های باز و بی حرکت الیکا که پر از خون شده بودن دست هام رو روی گوش هام گذاشتم و جیغ بلندی کشیدم. دوباره صدای اون قهقهه های بلند شروع شد. احساس می کردم دنیا دور سرم می چرخید. اون وحشتناک ترین ...

  • فرار از واقعیت
  • شمینا
  • نگین قاسمی
  • تعداد صفحات : 340
  • عاشقانه ، پلیسی
  • بازدید: 6774
ادامه و دانلود

تقویم من بدون تو شاهد هیچ بهاری نیست.از وقتی از شهر بهاری من کوچ کردی و رفتی،تمام درخت های قلب یخ زده‌ام؛ زرد و خزان شدند و سیل باران پاییزی، کل قلبم را فرا گرفت.بدون تو این بهار که سهل است؛تمام بهار های تقویم عمرم، هیچ وقت سبز نخواهند شد!مرگبار است.رفتن کسی را به چشم دیدن و دم نزدن!فاجعه است...دادنش به دیگری و نبودنش در زندگی و روزمرگی‌هایت! مرگ است... دیگر حتی صدایش را نشنوی؛ نفس‌هایش را حس نکنی؛ دست‌هایش را لمس نکنی! تمام این‌ها برای ادمی مثل من چیزی جز مرگ را رقم نمی‌زند. می‌بینی مرگ چه قدر راحت می‌تواند رخ بدهد؟! مرگی که در بیداری آدم را اسیر خودش می‌کند! مرگ زنده! یک مرگ از جنس زندگی! *** ساعت از نصف شب هم گذشته است. خواب به چشم‌های ...

  • تقویم بی بهار
  • رویای محال کاربر انجمن یک رمان
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 40
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1575
ادامه و دانلود