معرفی رمان: دانلود رمان برادرزاده در پاریس _ "در نومیدی بسی امید است، پایان شب سیه سپید است." درد غلیان می‌کند، غوغای عظیم بی‌پناهی به پا می‌شود و چشم به جای اشک، خون گریه می‌کند. دست جبر دور تا دور گلوی زندگی مهسا پیله بسته اما در چرخ گردون زندگی هیچ چیز در حال سکون باقی نمی‌ماند‌. امیرعلی طلوع زندگی مهسا می‌شود؛ روزنه‌های نجات باز می‌شوند، نور حقیقت پرده‌ها را کنار می‌زند و رازهای مگو را فاش می‌کند.   دانلود رمان برادرزاده در پاریس   قسمتی از رمان: در رو آروم باز کردم ولی با چیزی که دیدم دستم رو هوا خشک شد! امکان نداشت! دروغ محض بود! یه خیال بود... . اون دختری که اون‌جا داشت برای مرگ آماده می‌شد، مهسای من نبود! مهسای من قوی بود...مهسای ...

  • برادرزاده در پاریس
  • ماه راد
  • آرین
  • تعداد صفحات : 302
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 5331
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان سرمین بدجور هم دلم گرفته. طوری که هیچ جوره باز نمیشه. دل خورم....دل خورم از این دنیا، زندگی، آدماش.عشق کلمه ای ک قداست خودش رو از دست داده.شده بازیچه....بازیچه حیوان های انسان نما که از آن سوءاستفاده میکنند.پاکی اش را گرفتنه اند .عشق کلمه مقدسی است.لیاقت میخواهد داشتنش.ولی حال وسیله بازی انسان نماها شده.که دل بشکنند و سوءاستفاده کنند. من سرمین محکوم به سکوت. محکوم به پذیرفتن... چمدانم را از دستم گرفت و به کمک راننده داد رمان عاشقانه تا آن را جا دهد. با چشمان اشکی‌ به او نگاه کردم اشکین.غمگین نگاهم کرد. عزیزم ما کلی حرف زدیم قرار شد دیگ اینطور نکنی. مگه قرار تا ابد از هم جدا بشیم؟ فوق فوقش یک ماه منم زودی میام. خوب پس بزار ...

  • سرمین
  • ف.د
  • هکرقلب
  • تعداد صفحات : 360
  • عاشقانه
  • بازدید: 14791
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان تو فقط مال منی داستان در مورد دختریه که سر یه قرارداد مجبوره با رییس شرکت مقابل ازدواج صوری کنن. اونا باهم ازدواج میکنن و مثل دوتا دوست  زندگی میکنن تا اینکه .. با نور آفتاب که مستقیم میخورد توی چشمم بیدار شدم. اووف باز صبح شد. از جام پاشدم و رفتم دستشویی بعد از انجام عملیات اومدم بیرون و موهای خرمایی بلندم رو دم اسبی بستم از نرده سر خوردم که چشمم خورد به مامان که لب پله ایستاده بود. یا خدا. مامان _ای رزای زلیل شده باز که تو مثل اورانگوتان از اون بالا سر خوردی؟  مردم هم مادر دارن منم مادر دارم. آخه مطمئنی منو از تو جوب پیدا نکردی؟مامان _نه. به طرف آشپزخونه حرکت کردم ...

  • تو فقط مال منی
  • مهلا عمرانی
  • braveays
  • تعداد صفحات : 400
  • عاشقانه/کل کلی
  • بازدید: 32011
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان دروغ های آقازاده و مدلینگ رمان قصه دختریه که با دزدیده شدنش انگار وارد یه دنیای دیگه میشه دنیایی که با دنیای خودش خیلی متفاوته…طی اتفاقاتی مجبور میشه وارد یه بازی بشه بازی که توسط دروغ های پی در پی یه آقازاده وابسته به جیب باباش شکل میگیره کم کم اتفاقاتی می افته که سمتوسوی زندگی این دونفر به سمت دیگه ای کشیده میشه طوری که در نهایت مدلینگ اسلامی ما دلشو به یه نفر میبازه اما… لرزیدم چنگ زدم به ملافه و یکم خودمو عقب کشیدم منو دزدیده بودن آره منو دزدیدن ولی...ولی آخه چرا؟نکنه میخوان دلو رودمو در بیارن بفروشنش؟یا شاید هم میخوان منو ترور کنن ملافه روی تختو کنار زدمو از روی تخت بلند شدم به ...

  • دروغ های آقازاده و مدلینگ
  • کیانا بهمن زاد
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 250
  • طنز/عاشقانه/هیجانی
  • بازدید: 9395
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه زندگی دیوانه‌ها _  هر کس را به یک دلیل خاص در تیمارستان بستری می‌کنند. همه‌ی افراد تیمارستان براون (بهترین تیمارستان نیویورک)، گویی با هم قهر‌اند ولی به دلایلی گروه پنج نفره‌ای به وجود می‌آید که تا آخر عمرشان هوای یکدیگر را دارند.   دانلود داستان کوتاه زندگی دیوانه‌ها   قسمتی از داستان: هر دو سکوت می‌کنند. پس از مدتی، پنی سر صحبت را باز می‌کند و حسی به او می‌گوید رابرت می‌تواند سنگ صبور خوبی برای او باشد. -تا پنج سالگی با رز -مادرم- زندگی می‌کردم. تا اینکه سرطان خون باعث مرگش شد. من تنهای تنها شدم، ولی بعد از یک سال مردی 23ساله من‌ رو به فرزندخوندگی قبول کرد. همیشه چهره جذابش، باعث می‌شد به سمتش کشیده بشم. خودم‌و براش لوس می‌کردم ...

  • زندگی دیوانه‌ها
  • Faezeh_As
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 42
  • عاشقانه
  • بازدید: 2056
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان در خنکای اردیبهشت  که داستان از زندگی شروع میشه که یه پسر و دختر به زور ازدواج میکنن و  همیشه زمان حلال مشکلات نیست. قطعاً زخم ها با مرور زمان کهنه می‌شوند؛ اما اگر زخم ناسور شد، دیگر زمان هم به فریاد نمی‌رسد و هجوم خاطرات گذشته و مرور هزار باره آنها بی اراده‌ست و گاهی از کنترل افکارمان خارج. دستی به پلکش کشید و کمی در جایش نیم خیز شد. با کشیدن دستش گوشی را از روی میز برداشت. با دیدن اسم پدرش که این روزها وقت و بی‌وقت روی صفحه ی گوشی همراهش می‌افتاد، رد تماس داد و گوشی را روی میز پرت کرد.  سالام کیوان. ما اومدیم. با صدای پرخنده‌ی کاترین که با هیجان صدایش ...

  • در خنکای اردیبهشت
  • مینا نصیری
  • Lady Green
  • تعداد صفحات : 260
  • عاشقانه،کل کلی
  • بازدید: 14893
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان اقای هنر پیشه مرضیه از ساغر شکسته اش به ساقى شکایت میکند و من زل زده ام به کشتى که به گمانم آخرین میهمان دریا براى امروز باشد، کشتى که رفته است شکار خورشید، خورشیدى که خودش را به دریا چسبانده و شایدگوشى ام نفس هاى آخرش را میکشد، شارژ تمام میکند و مرضیه هم زبانش بسته میشود آخرین قطره اشک روى لبم جا مانده است ،کامم شور میشود مثل دریا و من نمیدانم این دریاى بیچاره نگران کیست که اینقدر در دلش همیشه شور افتاده است؟! حالم خوب نشده ! به مریم گفته بودم ، آرامش جزیره و آبى فیروزه اى خلیج فارس هم براى آشفته بازار حال من رمان عاشقانه  نمیتوانند کارى کنند؛ آدرس و کلید و بلیط را ...

  • اقای هنر پیشه
  • زینب ایلخانی
  • Lady Green
  • تعداد صفحات : 360
  • اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 11184
ادامه و دانلود

خلاصه رمان  : دانلود رمان حالم خوش نیست _ راجب دختری به اسم ناهید که خانواده اش از وضع مالی بدی برخوردارند؛ باباش از کار افتاده است و ناهید مجبوره نون آوره خونه بشه..یه روز صبح که از خونه می زنه بیرون بره سرکار پاش میره تو جوی آب و کفشش و گم می کنه همین طور که زانوی غم به بغل گرفته چشمش می افته به یک جفت دمپایی، ناچار اون ها رو میپوشه و میره سرکارش چون اگه دیر برسه اخراجش میکنند و به علت نداشتن ضامن نمیتونه جایی کار پیدا کنه.. چند وقت بعد صاحب دمپایی ها که یه قاچاقچیه پدر سوخته اس گیرش   و میندازه  و بهش میگه باید امانتیش پس بده..از قضا  رمان عاشقانه دمپایی ها به ...

  • حالم خوش نیست
  • مهسا محمدی
  • Lady Green
  • تعداد صفحات : 495
  • عاشقانه
  • بازدید: 5923
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان کاریزمای عشق باز هم یک بازی جدید باز هم ادم های عجیب که هرکدام فقط و فقط یک هدف دارن آن هم پیروزیس اما در این بازی نفرت در جریان است اگر من با غرور به عشق باختم تو با عشق به غرور میبازی اما مهم این است که ما هردو میبازیم تو آینه نگاه کردم به دختر رو به رویم این دختر منم پوزخندی کنار لبم جا گرفت همون دختری که از خودم ساختم مداد چشممو برداشتم و رو پلک هایم کشیدم به چشمای سبز یخ زده ام نگاه کردم این چشم ها مدت هاس که رنگ گرمی رو به خود ندیده موهایه گندمیمو محکم بالای سرم بستم همچی کامل بود به جز رنگ لبام رژ مشکی ام را برداشتم ...

  • کاریزمای عشق
  • آیناز تیموری
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 300
  • عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 2955
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه _  هر حادثه‌ای در خود رازهای بی‌شماری دارد که گاه در طول زمان فاش می‌شود و... حوادثی نیز هستند که تنها راوی آن خداوند است و تا پایان برای ما پنهان می‌ماند. اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفت‌وگوی من و تو چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من     دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه   قسمتی از داستان: بانو، چشمان قهوه‌ای خود را به بالا دوخت. زير نور كشنده‌ی خورشيد، پيكر بلندبالاى سيد بر روى اسب سپيد، امواج گرما و فضا را مى‌شكافت و نزدیک مى‌شد. موهاى بلند و مواجش در دست نوازشگر باد گرم، گرد چهره مهربان مى‌نشست ...

  • بانوی شبنم و کوه
  • دخترعلی
  • ریحانه فنایی
  • تعداد صفحات : 18
  • اجتماعی
  • بازدید: 2005
ادامه و دانلود