خلاصه رمان: دانلود رمان رزای من داستان ما درباره دختری به اسم رزاس .. پدر رزا سرایدار باغ یه امارت خیلی بزرگه... رزا عاشق ارسلان پسر صاحب امارت میشه ..بلاخره رزا ناخواسته دل به دریا میزنه و به ارسلان اعتراف میکنه که عاشقشه ولی. داشتم به باغچه آب می دادم .. باصدای ماشین سرموبلندکردم که دیدم ماشین ارسلان اومد تو ...ارسلان از ماشین پیاده شد . با دیدنش حس کردم ضربان قلبم رفت بالا آروم سلام کردم ...اونم مثل همیشه با سر جوابمو دادکلافه نفسی بیرون دادم ..خدایا چرا این پسر انقد مغروره به ویژگی های ظاهری ارسلان فکر کردم .. ارسلان پسر قدبلندو چهارشونه ای با پوست گندمی و موهای قهوه ای و چشمهای آبی ای هست که من عاشقشونم ....باصدای مامان از ...