خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه کهکشان _ دختری که در راه زندگی سخت مورد امتحان روزگار قرار میگیرد و او در همه حال دست به گریبان خدایش میشود. حال طی یک عشق پوشالی گرهای بر راه سرنوشتش میافتد که دستهای پشت پرده چندان بی تقصیر نیستند. اما او هست و خدایش و حسینی که در همه حال هوایش را دارد. دانلود داستان کوتاه کهکشان قسمتی از داستان: سوار ماشینش شد. کنار ماشین ایستادم. گفت: - اینجا که وایسادید هوا سرده. بیاید بشینید توی ماشین. مغزم آلارم زد. اطراف را نگاه کردم. کسی در کوچه نبود. گفتم: - همینجا وایمیستم. - هوا سرده. منم کارِتون دارم. بیاید بشینید، بعدش زود پیاده شید. چنددقیقه اشکالی ندارد. شاید داشتم به شریفی اعتماد میکردم. سوار شدم. حس خوبی در آن ماشین مدلبالا نداشتم. ...