خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه جزیرهی روندو _ جزیرهای خطرناک برای ورود دختران دزدیده شده آماده است؛ جزیرهای که افرادش غیرقابل پیشبینیاند. پیوند دوستیای که به هیچ وجه از بین نمیرود، حتی با مرگ! همراه با دلهره و ترس پیش میرود. به نظرتان چه چیزی باعث شجاعت خواهد شد؟! دانلود داستان کوتاه جزیرهی روندو قسمتی از رمان: دایه شوکا باور نداشت دخترها که عین دخترهای خودش بودند مردهاند. سامر و سارا ایستادند و توضیح دادند که چه اتفاقی افتاده اما دایه متوجه حرفهای خلاصهوار آنها نمیشد و نمیخواست باور کند. صداهای عجیب و غریبی که فقط یک نفر می شنید هم، همه را ترسانده بود؛ دایه شوکا صدای ریحان و سارا صدای ژینا و سامر صدای مادرش را می شنید. سارا گفت: - چی کار کنیم؟ - فقط ...