خلاصه: دانلود رمان قلب های گمشده بعد از اون شب زندگیم نابود شد شوهر اجباریم که خودشو کشت تصمیم گرفتم از شهرمون برم آبروی چندین ساله ی خانوادم برام مهم نبود حرفایی که پشت سرم میزدن مهم نبود تنها چیزی که برام مهم بود این بود که برمبرم و خودمو از این مخمصه نجات بدم ولی افسوس … افسوس که خودمو از چاله انداختم تو چاه خیال میکردم با رفتن زندگیم تبدیل میشه به بهشت ولی به بهشت که تبدیل نشد هیچ … تبدیل شد به جهنم یه جهنم واقعی جهنمی که خودم با کارام ساختم …پایان خوش دانلود رمان قلب های گمشده مقدمه: گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و ...