یک رمان

خلاصه رمان : دانلود رمان محصور شدگان اختصاصی یک رمان داستان راجب چهارتا جونه كنجكاوه كه تصادفا تو يه جاده گير ميوفتن و ميرن داخل جنگل ولي رفتن به اونجا سرنوشت زندگيشونو تغيير ميده ولي داستان اونجا تموم نميشه نویسنده : سوگند موسوی تعداد صفحات : 426 ژانر :  ترسناك , عاشقانه , غمگين ارش: خوبم سوگند خانم خوبي شما مشتاق ديدار پارسال دوست امسال اشنا كم پيدايي من: هي هستيم ديگه شكر كم سعادتي از ماست شما ببخشيد ارش: نفرماييد خوب معرفي ميكنم دوستم اريا ايشونم ابجي گلم سوگند اريا برگشت يه نگاهي بهم انداخت و و لبخند زد و دستشو دراز كرد اريا: خوشبختم من: منم همينطور باهاش دست دادم ارش: خانمم كجا بريم   دانلود رمان محصور شدگان     رمان ترسناک  نازي: هرجا تو بگي اقايي ياده محراب افتادم رفتم نشستم يه گوشي داشتم فكر ميكردم كه ...

خلاصه  رمان: دانلود رمان پسران مغرور دختران شیطون اختصاصی یک رمان داستان مربوط به سه دختر میشه که در اولین روز دانشگاه خود با یک ماشین تصادف میکنند و در آن تصادف با سه پسر آشنا میشوند, بعد از معطلی که به خاطر تصادف به وجود می آید به سمت دانشگاه راه میفتند.در دانشگاه متوجه حضور ان سه پسر میشوند و به فکر تلافی و انتقام میفتند…. نام رمان : رمان پسران مغرور دختران شیطون به قلم : امیر فرهی حجم رمان : ۶.۲۹ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۴ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۱ مگابایت نسخه ی جاوا , ۲۹۲ کیلو بایت نسخه ی epub   دانلود رمان پسران مغرور دختران شیطون   رو به آینه قدى اتاقم ایستادم  رمان جدید و در حالى که ...

خلاصه : دانلود رمان پیله ات را بگشا درجلداول خواندیم که لی لی فر خون بس قتل سپدنیارعروس سهراب میشه ..مردی که لی لی فرعاشقش بوده اما…باتمام فرازونشیب ها حالا درجلد دوم درادامه میخوانیم که زندگی لی لی فر وسهراب دچارتغییرات بزرگی میشه. انگشتهام رو لا به لای موهای لخت خرمائیش فرو کردم ودوباره اروم اسمش روصداکردم .. -اقا پسری ...؟پسر پسری ..؟عسل پسری ..؟شیرین پسری ..؟جیگر پسری ..؟ اخرسر چشمهاشو بازکرد .. -بسه مامان ..بیدار شدم.. -پس پاشو دیگه عسلکم کلی کار داریم .. -ولی من خوابم میاد .. -پاشو پاشو تنبل خان ناسلامتی امروز تولدته ها .. تا این حرف از دهن من دراومد ..چشمهای سپند بازِ باز شد ومثل فشفشه ازجا پرید .. -اخ جون تولدمه ..تولدمه .. -آی سپند نپر بچه ..بجنب که من کلی کار دارم .. -اخ ...

خلاصه رمان : دانلود رمان کسی شاید شبیه من جاما هوتیچ دختر بوسنیایی جنگ زده ای هست که هفده سال قبل به همراه مادرش مونیرا تو یکی از اردوگاههای آوارگان جنگی نزدیک مرز کرواسی تحت سرپرستی وحمایت یک فعال حقوق بشر ایرانی به نام دکتر مسعود فراهانی قرار می گیره.دکتر با مادرش ازدواج میکنه و اون به عنوان فرزند خونده ی دکتر با یه هویت جدید به ایران می یاد. نام : شاید کسی شبیه من نویسنده : لیلین تو تموم این هفده سال،جاما با هویت ایرانیش یعنی ندا فراهانی زندگی میکنه اما هرگز نمی تونه خودشو با شرایطی که بهش تحمیل شده وفق بده.نقاط مبهم زیادی از گذشته ش وجود داره که نمیذاره اون به طور کامل دانلود رمان کسی شاید شبیه من   ...

خلاصه رمان: دانلود رمان کجا برم که نباشی اختصاصی یک رمان داستان دختري كه براي فرار از عشق سابقش به قصد ادامه تحصيل راهي شهر غريبي ميشه و قصد داره زندگي جديدي رو شروع كنه و با همسر آيننده اش آشنا ميشه اما بعد از مدتي ميفهمه كه سايه نامزد سابقش دست از سر زندگيش برنميداره و قصد نابودي زندگيش رو داره تا جايي كه حتي ماجرا به قتل عمد ميرسه نام : کجا برم که نباشی نویسنده :nina-323 خلاصه رمان: داستان دختري كه براي فرار از عشق سابقش به قصد ادامه تحصيل راهي شهر غريبي ميشه و قصد داره زندگي جديدي رو شروع كنه و با همسر آيننده اش آشنا ميشه اما بعد از مدتي ميفهمه كه سايه نامزد دانلود رمان کجا برم که نباشی     ...

خلاصه: دانلود رمان بازی عشق رمان در مورد دختريه به اسم نفس که دلش ميخواسته مستقل بشه اما اين مستقل شدن مشکلاتي براش به وجود مياره … که زندگيشو دچار دگرگوني ميکنه .. دختري که از عشق فراري بوده .. عاشق ميشه .. عاشق کسي که نميشناستش -اره همه و تو ب  خرس  گفتی برو من جات هستم  از صدای  عین کلاغ تو بیدار شدم  اه اه  بذار بیدار شی بعد اینقد غرغر  کن  -خیلی بی شعوری هر چی من بهت هیچی نمیگم  تو پرو تر میشی  - نه تو رو خدا بیا چیزیم بگو   بابا-خجالت بکشین مثلا بزرگتر سر سفره نشسته  هنوز بیدار نشدن عین سگ و گربه افتادن ب جون هم  -اوف من ک حوصله ندارم رفتم حاظر شم برم حداقل ب کلاسم ...

خلاصه رمان: دانلود رمان جای این قلب خالیست بعد از فوت امیرعلی کژال تغییر میکنه، به زنی بی روح و بی عاطفه تبدیل میشه که حتی نمیخواهد بچه ی خودش را ببینه ..او که عاشقانه همسرش را دوست داشته بعد از مرگ او افسرده و درمانده میشه هیچ چیز برایش در دنیا مهم نیس و فقط زندگی میکنه که در نهایت مرگش فرا برسه، که شاید با مردنش باز هم بتواند عشقش را ملاقات کنه …اما آیا همینگونه می ماند و همان میشود که او میخواهد ؟! در دنیا مهم نیس و فقط زندگی میکنه که در نهایت مرگش فرا برسه، که شاید با مردنش باز هم بتواند عشقش را ملاقات کنه …اما آیا همینگونه می ماند و همان میشود که او ...

خلاصه رمان: دانلود رمان سایه گذشته  عسل در خانواده ای که برادرش خیلی متعصبه زندگی میکنه ، با سامیار دوست میشه. بعد از مدتی سامیار ولش میکنه و به خارج کشور میره و مجبور میشه با … نام : سایه گذشته نویسنده : sogand n قسمتی از رمان: عسل :الو سامی خیلی نامردی.. چی جوری میتونی منو ول کنی ..؟!! سامی :عسل جان تمومش کن من میرم یک ساله دیگه میام عسل:سامی تو رو خدا منو ول نکن من بدون تو میمیرم سامی:اه عسل تو رو خدا امشب حالمو نگیر بذار.. خاطره خوبی از هم داشته باشیم دانلود رمان سایه گذشته عسل: نمیتونم تو منو وابسطه خودت کردی . منو میکشه سامی:کی میفهمه ما رمان جدید باهم دوست بودیم ..هیچکی جز من وتو نمیدونه دیگه زیادش ...

خلاصه  رمان: دانلود رمان کژال نوشته آرتمیس ماکانی اختصاصی یک رمان داستان در موردی مردی به اسم کوروش هستش که در امریکا زندگی میکندو در انجا با دختری ایرانی ازدواج میکنه و صاحب پسری ازش میشه اما بعد از مدتی از همسرش جدا میشه و همراه پسرش به ایران باز میگرده و …….. نام رمان : رمان کژال به قلم : آرتمیس ماکانی قسمتی از رمان: صدای آیفون من رو از عمق درس بیرون کشید…به کمرم کش و قوسی دادم و بلند شدم صدای زنگ قصد متوقف شدن نداشت باید حدس میزدم چه کسی پشت دره…آیفون رو برداشتم -کیه؟ دانلود رمان کژال   -منم خرخون باز کن اون درو مردم از سرما… حدسم درست بود پریسا با چهره ی گل انداخته از سوز و سرما به داخل اومد…خندم گرفت -کوفت چرا ...

خلاصه ی رمان: دانلود رمان نفوذ ناپذیر رائیکا کردانی(kardani)سروان دوم دایره ی جنایی پلیس دختری نفوذناپذیر و جدی اما با قلبی مهربان است،اما به خاطر شخصیت بیرونی وی بسیاری او را نشناخته اند رائیکا ماموریت میگیرد برای متوقف ساختن یک گروه قاچاق انسان به این گروه وارد شود ودر این راه باید… صفحه ی اول رمان: روژان گفت:رائیکا تروخدا… همونجور که مقنعه ام رو درست میکردم،با لحن جدی و همیشگیم گفتم:روژان الکی بحث نکن،من خوشم نمیاد برم اینجورجاها …تولد شمسی و قمری و میلادیشون رو هی جشن میگیرن ،من که نمیگم تو نرو،برو خوش باشی اما من نمیام…. با زاری گفت:تو دلم مونده برای یک بار هم که شده تو رو به دوستام نشون بدم… -پس موضوع اینه؟عزیز من مجبور نیستی جار بزنی خواهر من ...