خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه بی نشان _ همهچیز با یک دیدار دگرگون میشود، امیرعلی و زندگیاش نیز! درست آنجا که چشمها بسته میشوند و گوشها کر، حقیقت روبهروی کسی که نه میبیند و نه میشنود، نقش بازی میکند. حال امیر میماند و زخمهایی بر جسم و روحش و تبعات حقیقتی که ندید. در همین حوالی، کسی بینشان واردِ میدان آشفتهی زندگی او میگردد؛ کسی که در «دل» بینشان خواهد ماند. دانلود داستان کوتاه بی نشان مقدمه: دلها، اینها که خنجرها خوردهاند، خونها دیدهاند و زخمها دارند هیچگاه غریبه به خود راه نمیدهند؛ زیرا که آنها جایگاهِ آدمهایی هستند که دوستشان داریم. آدمهای جدید، در دلهایی که متعلق به فردِ دیگریست، بینشان خواهند ماند. برای کسی که دوستش داری و دوستت ندارد، همواره بینشان خواهی ماند؛ حتی ...