خلاصه: دانلود رمان خنده خدا این داستان، زندگی یک دختر و یک پسر را برایمان، بازگو میکند. دختر و پسری که صد و هشتاد درجه با هم دیگر، تفاوت دارند. یکی مذهبی و دیگری به قول بعضیها، قرتی است. اما در این داستان اتفاقاتی میافتد که تمام تفاوتهای آنان را از بین میبرد. حالا باید ببینیم چه اتفاقی باعثش میشود... این رمان اجتماعی یسایت یک رمان است قسمتی از رمان : باصدای تیراندازی، از خواب پریدم که یکدفعه، گرومب . . . با ترس از جام بلند شدم تا ببینم کی این وقت صبح، تیراندازی میکنه. تو دلم، برای عمش داشتم صلوات میفرستادم که یکدفعه، چشمم به گوشیم خورد. _مانی دعا کن دستم به . . . با شنیدن صدای خنده های کسی، ترسیده نگاهی به دور ...