معرفی رمان: رمان درخشش شب تارم _ داستان در مورد دختری هست که خیلی ناخواسته وارد بازی میشه که اصلا ربطی بهش نداره و اصلا نمیدونه چرا و چطوری سر از این بازی شوم درآورده ولی یه چیز رو خوب میدونه، مقاوم باید بود. شاید میشه اینجوری گفت که این دنیا ارزش اینو نداره که برای خواستهت نجنگی و عقب بکشی! رمان درخشش شب تارم قسمتی از رمان: پا روی پا انداخته بودم و همینطور داشتم چیپسم رو میخوردم و به دعوای عمه و مامان نگاه میکردم. گاهی هم یه لبخند ریز میزدم ولی چون میترسیدم به چوخ برم، زود جمعش میکردم تا چیزی نشه که عمه دوباره شروع کرد. - ببین الهام، این درست نبود تو جلوی همه فامیل به من بگی زینت. اسم ...