خلاصه: دانلود رمان تزویر امروز هم مثل دو سالِ گذشته تو اداره نشسته بود و منتظر که نامه ای بیاد تا تایپ کنه. می دونست همین که این تو این اتاقِ کوچیک و پشتِ این میز و با این صندلی ناراحت نشسته رو باید مدیون پارتی بازیِ فامیلِ دور باشه که رو انداختنُ خواهش های مادرش رو قبول کرده و این شغل رو براش دست و پا کرد، تا الان دست زیر گونش با سیستم مشغول ِ بازی باشه. در روز شاید چهار یا پنج نامه تایپ می کرد که نشون دهنده این باشه تو این اداره پولِ یا مفت نمی گیره ُ کارِ مفیدی انجام میده.!وقتی هم که منتظر بود تا نامه بیارن با بازی که خودش رو سیستم نصب کرده ...