خلاصه رمان: دانلود رمان خوابگاه زندگی پره اتفاقه..میشه اسمشو گذاشت تقدیر سرنوشت  هردو باهم  من و تو نگاهت ارزوی من نگاهم ارزدی تو  باهم زیر یک سقف در یک مامن پر ارامش مامنی برای ما تا قسمت کنیم تنهایی هایمان را... یه مامن آروم...یه خوابگاه با اعصاب خوردی در خونه رو با کلیدم باز کردم و رفتم تو. مامان به محض دیدنم سریع از آشپزخونه بیرون اومد  دانلود رمان خوابگاه جوری بغلم کرد که یه لحظه هاج و واج موندم. انگار که بیست ساله رفته باشم خارج و و تازه برگشتم.   چرا اینقدر دیر اومدی ؟؟ تعجب کردم...   از خودم جداش کردم و گفتم:  - مادرِ من، من که نیم ساعتم طول نکشید تا رفتم و اومدم!  همون طور که میرفت سمت آشپزخونه گفت:   - یاسمین ...

  • نام رمان: خوابگاه
  • نویسنده:محدثه رجبی سیف آبادی
  • طراح:Aisa Hami
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:550
  • موضوع:عاشقانه،همخونه ای،دانشجویی
  • بازدید: 23740
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:   دانلود رمان تنهایی درمورد دختریه که توی ۱۵ سالگیش توی یه تصادف مادر پدرشو از دست میده و سه سال از این ماجرا میگذره و الانم تویه مترو دست فروشی میکنه و از زندگی بیهدفش خسته میشه و تصمیم به مهاجرت میگیره از مترو پیاده شدم  و کوله مو جابجا کردمو راه افتادم سمت خونه دیگه واقعا از این زندگی خسته شم از تنهاییام از دردام از همه چی  حدودا بعد از یه ربع پیاده روی رسیدم دم در خونم خونه که چه عرض کنم یه اتاق تقریبا دوازده متریه  وارد خونم شدم و طبق معمول رفتم یه چایی واس خودم گذاشتم و اومدم رو رخت خوابم که پهن بود دراز کشیدم یهو تصادف وحشتناکی که کل زندگیم و بر باد ...

  • نام رمان:رمان تنهایی
  • نویسنده:saye
  • طراح:Hani.Nt
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:430
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 9958
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان دلسا داستان درباره ی دخترشیطون وسربه هوایی به نام دلساست که به درخواست پسرخاله مغرورش سامیارتن به ازدواج صوری باسام رومیده  وزندگی فورمالیتشون روباهم زیر یک سقف آغاز میکنن  واین آغاز,کل کل ها ودعواهای بامزشونه  کلی اتفاقات,شیرین خنده دار وتلخ پیش میاد-راستش حالا ب بابات حق میدم نمیزاره پشت رل بشینی عین چیز میرونی -راحت باش بگو,ولی من این چیزاحالیم نیس فقط سرعتوهیجانوعشقه -آخرشم سرخودتو ب باد میدی  -خب این چه ربطی بتوداره عیزم؟؟ -عیزمو مرض واس خودت میگم نفهم -باش تویی ک فهم داری اگه ناراحتی میتونی بپری پایین چپ چپ نگام کرد -شیطونه میگه پریدم وسط حرفش:شیطونه خیلی چیزا میگه ولی مگه توخنگی عقل خودتو میسپری دست شیطونه  چشمکی هم بهش زدم که خندید -پدرسوخته زبونش مثل مار درازه انگشت اشارموگرفتم جلوصورتشوتکون دادم -هوی هوی تو با ...

  • نام رمان:دلسا
  • نویسنده:پریانیک فلاح
  • طراح:Hani.Nt
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:150
  • موضوع:عاشقانه ،طنز،کلکلی
  • بازدید: 10104
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته پدری که رفت     خلاصه: دانلود دلنوشته پدری که رفت پدری بودی برایم که دیگر نیست. مهری داشتی در قلبت که دیگر نیست. جای تو همیشه در کنارِ من خالیست. اما یادت همواره، تا ابد در قلبم باقیست. «پدربزگی که جایش خالیست.» خیلی وقت است دلِ من برایت شده تنگ دنیای بی تو بودن بی محبت است و خالی از رنگ!

  • نام رمان:دلنوشته پدری که رفت
  • نویسنده:غزل نارویی
  • طراح:braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:10
  • ویراستار: نسترن بانو
  • بازدید: 1530
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان نخل خشکیده داستان این رمان ترسناک است روی صندلی توی حیاط  نشستم. به بابا که داشت باغچه ی کوچیکمون رو آب می داد نگاه کردم.  عاشق گل های  شاه  پسند  مادربزرگم بود.  شش ماه از بازنشستگیش گذشته بود، هیچ وقت بیکار نبود. آبدارچی اداره راه آهن تهران بود. وقتی فهمید قراره بازنشسته بشه خیلی ناراحت شد. توی روزنامه ها پیگیر کار بود، اما کاری که مناسبش باشه پیدا نمی کرد. بالاخره نامه ی بازنشستگیش رو گرفت رمان نخل خشکیده و با ناراحتی به خونه اومد. بعد از گذشت یک ماه، مامان با دیدن ناراحتی بابا علی رغم میل باطنیش بهش پیشنهاد داد بریم جنوب خونه ی پدری بابا، که بعد از فوت پدربزرگ سه دنگ به بابا و ...

  • نام رمان:نخل خشکیده
  • نویسنده:zohreh.s.p
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:222
  • موضوع:ترسناک، اجتماعی
  • بازدید: 7240
ادامه و دانلود

دانلود اشعار عبور سایه ها       خلاصه: دانلود اشعار عبور سایه ها چرا با عشق نبود؟ زندگی خوب اندک، بد که نبود! ساده بود بی غم و تشویش نبود گر چه دل تنگ ولی اهل تقلب که نبود!  چرا این زندگی با عشق نبود؟! سهم ما گاه غم و گه دلمان افسرده دست

  • نام رمان:اشعار عبور سایه ها
  • نویسنده:زینب میشی کاربر انجمن یک رمان
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:28
  • تگ اشعار : متوسط
  • بازدید: 1852
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان مجبوري نفسم بشي دوباره شروع شد بيشعورا فکر نميکنن من خوابم شيطونه ميگه برم ساختمون رو سرشون خراب کنم. اصلا درک ندارن مادر دوباره اول صبح به کي بد بيراه ميگي.با صداي مامانم به خودم اومدم با اخم نگاهش کردم گفتم مادر من اقاي خالقي ميخواد يه ساختمان دو طبقه بسازه نزديک دوساله هنوز تو طبقه اولش مونده اخه يکي نيست بهش بگه برادر من تو که نميتوني چرا بقيه اذيت ميکني  مامان:نفس به جاي غر غر زدن بيا صبحونه بخور بعد برو دنبال کار خدا خيري به اقاي خالقي بده تو رو ميتونه بيدار کنه از صدقه سري تير اهن هاش مگرنه تا لنگ ظهر ميخوابي خواستم جوابشو بدم که نزاشت رفت داخل اشپزخونه هرروز کارم شده دنبال کار ...

  • نام رمان:مجبوري نفسم بشي
  • نویسنده:مهلا ایران منش
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 10394
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته آجودان حق     خلاصه: دانلود دلنوشته آجودان حق سخنم سمی است از جنس تلخی که گوش‌های شنونده را نمی‌نوازد، سخنم همیشه تلخ بود و خواهد بود، شیرینی سخنانم را کذب پاک کرد ماند این تلخی که مشتری نداشت. دروغ‌ها را از بزرگان آموختم، کودک را چه به  دروغ؟!جامعه‌ام بوی دروغ می‌دهد، این بو مرا آزار می‌دهد.

  • دلنوشته:آجودان حق
  • نویسنده:مجید میرزایی
  • طراح:Hani.Nt
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:11
  • نام ویراستار: ..TaraɲΘm..
  • بازدید: 1317
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان عشق من چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت شوی،حس کنی هنوز هم دوسش داری. چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش له شدی. اون روز قرار بود محسن بیاد تا باهم بریم من برای دانشگاه ثبت نام کنم چون دانشگاه من و محسن یکی بود تصمیم گرفتم که از اون کمک بخواهم محسن پسر خالم بود البته من و اون با هم مثل خواهر و برادر بودیم با صدای بوق ماشین فهمیدم که جلوی در منتظرم با سرعت از مامان ...

  • نام رمان: عشق من
  • نویسنده:maryami bano
  • طراح:Hani.Nt
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:100
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 20368
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته‌ ای برای دخترم هانیه     خلاصه: دانلود دلنوشته‌ ای برای دخترم هانیه هانیه جان برای تو می‌نویسم شاید روزی نبودم و نتوانم حرف‌های دلم را برایت بگویم پس این دلنوشته را خوب بخوان و به خاطرت بسپار! هانیه دخترم حواست باشد در این روزگار عشق وجود ندارد، همه الکی و بازیچه شده‌اند.

  • دلنوشته:برای دخترم هانیه
  • نویسنده:Niloo_j
  • طراح:h•a•n•a
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:20
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 2764
ادامه و دانلود