یک رمان

دانلود رمان زخم دلم امیر عباس و نازگل به هم دل می بندند . اما امیر عباس مرد ِ مغرور ُ غد نیست .. امیر عباس فقط یه پسر جوونه که نیمه ِ گمشده و شریک زندگیش رو پیدا می کنه و ساده بهش دل می بنده اما ساده دل نمی کنه ! نازگل هم یه دختر پولدار نیست .. نازگل فقط یه دختر ِ ساده و دوست داشتنیه !پایان خوش صحبت کردن با این مرد ِ معتاد بی فایده بود، با نفس نفس و دست های ِ مشت شده فریاد زد : ازت شکایت می کنم ، از همتون شکایت می کنم رمان زخم دلم مرد که می دانست زورش به این پسر عصبانی نمی رسد از همان پشت پنجره خانه ...

دانلود دلنوشته باز باران با ترانه       خلاصه: دانلود دلنوشته باز باران با ترانه با گهرهای فراوان... می‌خورد بر بام خانه! آه، قصه‌های کودکانه یادش بخیر...! یاد آن دویدن و سر خوردن و بی‌چتر زیر باران‌ها دویدن بخیر... می‌دانی؟ باز هم باران با ترانه می‌آید اما... نه من ”کودک“م و نه خاطره‌های زیر باران و احساس دلم ”کودکانه“...! اما باز باران...

دانلود دلنوشته صوتی طلوع دوباره من       خلاصه: دانلود دلنوشته صوتی طلوع دوباره من  عشقی یه وفاداری تمام عشق های افسانه ای در مقابل بی وفایی آشکار  امید به طلوع دوباره عشق،عشقی به وسعت تمام جهان  به وسعت دل غمگین عاشق  به وسعت بی اعتنایی های پیاپی دلتنگی که برای شرح آن از کائنات بهره می برد برای یک عشق بی وفا  برای یک عشق جاودان

دانلود رمان اشراف‌ زاده‌های شیطون در خاندان تهرانی رسمه که بچه‌ها از سن 18 سالگی، باید مستقل زندگی کنن…تنها صدایی که سکوت رو می‌شکست، صدای فریاد معلم راهنما، آقای شاملو بود. آقای شاملو، عصبی در اتاق راه می‌رفت و بچه‌ها رو توبیخ می‌کرد. شش نفری که انگار از همه جا فارغ‌، به زور ایستاده و به حرف‌های تکراری آقای شاملو گوش می‌کردن. دست خودشون نبود که وقتی فامیلی معلم راهنماشون رو می‌شنیدن، زیر خنده می‌زدن؛ چون شباهتی عجیبی به "احمد شاملو" شاعر معاصر فارسی داشت.دانلود رمان اشراف‌ زاده‌های شیطون  شاملو به سمت بچه‌ها که ریز می‌خندیدن، رو کرد و گفت: -ساکت! واقعاً فکر کردین شما شش نفر با این بچه‌بازی‌هاتون می‌تونید مستقل زندگی کنید؟ چند دفعه باید بهتون بگم که وقتی می‌خواید ...

دانلود دلنوشته مادربزرگ قصه‌ها       خلاصه: دانلود دلنوشته مادربزرگ قصه‌ها  ستارگان را که فوت می‌کنی، کف می‌زنیم چشمک‌ زنان۶۶ سالگی‌ات را! از خواب که می‌پرم... خبری از سروده‌های ستارگان نیست! هر چه مزه مزه می‌کنم، اما نه... انگار اتفاق تازه‌ای نیفتاده است! می‌نشینم بر ل**ب پنجره‌ی باز، کنار پرده‌ای که تکان می‌خورد هنوز، دفترچه و قلم در دستم...

دانلود رمان تقاص باور کردنت (جلد دوم رمان باورت نمی‌کنم) نفس، دختر مغرور تنهای خانواده‌اش، کسی که به دلیل تک فرزند بودنش به تنهایی عادت کرده و دوست‌های زیادی نداره، کسی که علاقه‌ای به ارتباط با دیگران نداره، کسی که با یک سوء تفاهم وارد یک رابطه میشه، رابطه‌ای که آخرش معلوم نیست! رابطه‌ای که آینده اون رو حسابی تغییر میده! «قراره برگردیم به گذشته، گذشته‌ای که اعتماد نفس رو نسبت به اطرافیانش از بین برد. گذشته‌ای که خیلی تلخه، قراره از جایی بگم که آرمان و نفس رابطشون شکل گرفت، رابطشون رو براتون بشکافم، قرار نیست مجهولی بمونه و... حالا سوال این‌جاست، شما حق رو به کی میدین؟ نفس یا آرمان؟»دانلود رمان تقاص باور کردنت توجه: این رمان کاملا ...

دانلود دلنوشته لخته خون       خلاصه: دانلود دلنوشته لخته خون زندگی، عشق و دوست هر سه واژه‌هایی مبهم هستند! گاه شادی می‌آورند، گاه ناراحتی! یه بغض شکسته! یه چشم خسته! یه حرف نگفته، مونده توی دل گرفته! بریدم  از زندگی اندوه بارم... از خنده‌های زورکی‌ام... از گریه‌های خفته‌ام... از بغض خفه شده در گلویم...

داستان صوتی قطار ۱۹۱ ایستگاه را به مقصد عشق ترک میکند       خلاصه: داستان صوتی قطار ۱۹۱ ایستگاه را به مقصد عشق ترک میکند گاهی تنها دلت میخواد از یک نواختی زندگی ات کمی بکاهی، و شغلی را از میان مردانه ترین ها انتخاب میکنی، به هزاران امید.. اما، اما در میان هزاران امید در دل،

خلاصه رمان: دانلود رمان بوی ‌یاس پژمرده  بیـا کمی کنارم بنشین،بگذار مهمان نوازی‌ام را به رخت بکشم،خانه را غرق بوی یاس می‌کنم تا با هرقدم برداشتنت عشق را تنفس کنی! ای تمنای من ای یارجان‌،عشق همان بوی یاس پیچیده تو خونه ‌است که منتظر آمدن توست,فقط دیر نکنی که یاسم پژمرده می‌شود!قصه‌ی ما قصه‌ی عشقِ؛یک عشق با طعم تلخ سرنوشت!  دانلود رمان بوی ‌یاس پژمرده دو نفر بخاطر یک دسیسه از هم جدا می‌شوند اما دست سرنوشت دوباره آن‌ها را روبروی هم قرار می‌دهد به طوری که یکی مجبور به ازدواج شده و آن یکی هنوز شور عشق را در سر دارد؛چه می‌شود؟ نگاهم روی کاکتوس بغل میز ثابت ماند و از جا بلند شدم،لیوان آب را برداشتم و کمی بهش آب دادم،ساعت ...

دانلود دلنوشته قلب خونی     خلاصه: دانلود دلنوشته قلب خونی  دیدی یهویی وسط خنده‌هات، اشک درمیاد؟یهو برمی‌گردی به گذشته؟ یهو برمی‌گردی سر نقطه اول؟ بعد سرت رو بالا می‌گیری که بغض گیرکرده تو گلوت نشکنه...!اگر کسی رو دوستش دارین وارد زندگیش بشین، اما اگه دوستش ندارین پس بازیش ندین!انقدر دلم گرفته که اگه خدا هم بگه باهات قهرم؛