معرفی رمان: رمان قفس چکاوک _ او دختری زيبا از ديار روستا بود...ساده و بی‌آلايش...صدايش می‌زدند پرنده... نامش چکاوک بود... او بعد از فوت پدر و مادرش در راه مشهد، به دست عموی معتاد خود اسير می‌شود. منوچهر عمويش برای جور کردن پول موادش تاروپود و روح دخترک را به حراج می‌گذارد. تا اينکه ارباب جوان روستا، برای انتقامی ديرينه از برادر چکاوک، با دادن مقداری طلا به منوچهر چکاوک را می‌خرد...آيا اين راه نجاتی برای دخترک قصه است؟ يا عذابی سخت؟ دخترک درد و رنج های زيادی در اين راه متحمل وبرده‌ی ارباب هامون بزرگ می‌شود غافل از اينکه روزی چکاوک بدجور دل ارباب هامون را به تاراج قلبش می‌برد و... .   رمان قفس چکاوک     قسمتی از رمان: با قدم‌های کوچک هم قدمش شدم. خانه‌مان ...

  • قفس چکاوک
  • زهرا خزائی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 731
  • عاشقانه / همخونه‌ای
  • بازدید: 8243
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان نگارنده هر چیزی را که نمیدانیم به معنای نحس و یا بی وجود بودن آن نیست!در امپراتوری ایسیس ،بعد تولد فرزندانشان او را پیش پیشگوی بزرگ میبرند تا طالع آن هارا ببیند.بعد از به دنیا آمدن دختری زال درسرزمین آبان...پیشگو مایا که زنی مغرور و خودبین بود، طالع آن دخترک را نحس خواند.قحطی،درگیری و جنگ هایی که رخ دادند مهر تایید بر این پیشگویی زد، اما خانواده به خاطر عشق به فرزندشان آن پیشگو را در زندان قتال حبس می کنند و در شهر خبر مرگ آن پیشگو پخش می شود. نامش را آویسا می گذارند ،دخترک را بزرگ می کنند و هفت سال به امید بهبود،او را به هیچ سرزمینی نمی برند. سریع بیرون رفتم و ...

  • رمان نگارنده
  • آمین
  • ستاره سیاره
  • تعداد صفحات : 2100
  • عاشقانه
  • بازدید: 15142
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان بهار نارنج من داستانی، پر از فراز نشیب قصه ای که هر دویار فرار از گذشته دارنند…گذشته‌ای که سال ها آنها را از هم دور کرده بود اما آینده چیز دیگری برای، آنها رقم زده بود؛ آینده ای که دوباره آن دو را باهم روبه رو می کند!گوی آنقدر عشقشان پاک بود که دل های زیادی راهم به گره زد. حاضری دومیدانی دیگه بریم ببینی کی برنده میشه؟ کمی فکر کردم ولی بعد از چندثانیه لبخند شیطانی گوشه لبم نشست و بخاطر اینکه روی این بچه پرو رو کم کنم گفتم:قبوله! حالا امیر داشت با تمام سرعت میدوید؛ و منم تمام فکر توجهم به امیر بود غافل از اینکه زیر پام استخر بزرگی قرار داشت و... یک دفعه صدای فریاد امیر ...

  • بهار نارنج من
  • غزل عباسی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 700
  • عاشقانه،کلکی
  • بازدید: 27029
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان سه سوت با صداي  خانم سهیلی توپ و ول کردم. همراه صداي برخورد توپ به زمین بقیه توپ ها هم رها شدن. صداي نالهبچه ها با صداي تپ و تپ توپها که می خورد به زمین قاطی شده بود و توي سالن اکو می شد. انگار خانم سهیلی میخواست همین جلسه اولی زهر چشم بگیره تا بقیه ترم حساب کار دستمون بیاد. تمام عضلاتم گرفته بود. بچه ها عرقریزون به سمت رخت کن ها می رفتن و چند نفري هم که قرار بود توپارو جمع دیگه واقعا کسی حال و حوصله حرف زن هم نداشت. اصلا فکرشم نمی کردم واحد بسکتبال این همه داغون باشه. باز صد رحمت به شنا. سرم و توي ساکم خم کرده بودم و داشتم ...

  • سه سوت
  • بهاره. ش
  • h•a•n•a
  • تعداد صفحات : 782
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 80305
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان پشت چراغ قرمز  داستان دختری که با کار کردن توی خیابون و دستفروشی اموراتش میگذره و با درد ها و کمبود های زندگی نه چندان معمولیش خوشه تا اینکه دست سرنوشت اون و توی شرایطی قرار میده که از شخصیت واقعی خودش فرسنگ ها فاصله میگیره و وارد زندگی جدیدی میشه ترسیده به چشمای خشمگینش نگاه کردم و آب دهنمو قورت دادم. با دستش چندتا ضربه محکم به سرم زد و گفت :مگه بهت نگفتم حق نداری به پولا دست بزنی؟ چشمامو بستم و نفس زنان سرمو بین دستام قایم کردم، موهامو محکم از پشت گرفت و با غیظ داد زد : دفعه آخرته ؛فهمیدی؟ یه بار دیگه ببینم همچین کاری کردی بلایی به سرت بیارم که مرغای آسمون به ...

  • پشت چراغ قرمز
  • حانیا بصیری
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 1400
  • همخونه ای
  • بازدید: 21752
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان درخشش شب تارم _ داستان در مورد دختری هست که خیلی ناخواسته وارد بازی میشه که اصلا ربطی بهش نداره و اصلا نمی‌دونه چرا و چطوری سر از این بازی شوم درآورده ولی یه چیز رو خوب می‌دونه، مقاوم باید بود. شاید میشه اینجوری گفت که این دنیا ارزش اینو نداره که برای خواسته‌ت نجنگی و عقب بکشی!   رمان درخشش شب تارم   قسمتی از رمان: پا روی پا انداخته بودم و همین‌طور داشتم چیپسم رو می‌خوردم و به دعوای عمه و مامان نگاه می‌کردم. گاهی هم یه لبخند ریز می‌زدم ولی چون می‌ترسیدم به چوخ برم، زود جمعش می‌کردم تا چیزی نشه که عمه دوباره شروع کرد. - ببین الهام، این درست نبود تو جلوی همه فامیل به من بگی زینت. اسم ...

  • درخشش شب تارم
  • زهرا تاجیک
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 288
  • عاشقانه / طنز / پلیسی
  • بازدید: 22864
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان لیلی عاشق است _ این رمان داستان دختری که نازپرورده و عزیز کرده‌ی خانواده‌ی خودش و خانواده‌ی خاله‌اش هست! پدر و مادر لیلی بعد از ده سال دعا و درمان به لیلی رسیدن و شرایطی که لیلی داره باعث بیش از حد بچه موندنش شده! داستان از تولد 18 سالگی لیلی و علاقه و وابستگی بیش از حد اون به پسرخاله‌اش شروع میشه! شهاب (پسرخاله‌ی لیلی) در شرف ازدواج با همکار خودش سپیده‌ست اما باید دید واکنش اون به این همه وابستگی لیلی چیه و آیا اون هم حسی به لیلی داره؟ شهاب 9 سال با لیلی اختلاف سنی داره و یه جورایی اونقدر همه ی مسئولیت‌های لیلی رو با میل خودش انجام داده که حکم برادر بزرگتر ...

  • لیلی عاشق است
  • هستی71
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 593
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 12055
ادامه و دانلود

معرفی کتاب: دانلود رمان در امتداد عشق _ خان‌زاده‌ای نازدانه، هانا، دختری که دل در گروی دیگری دارد و به همین دلیل ازدواج با پسرعمویش را برنمی‌تابد. فرار از ازدواجش اما، مساوی با ناپدید شدن عشقش می‌شود. هانا همراه مادرش به روستایی اجدادی‌اش می‌رود و ملاقاتش با مردی عجیب، زندگی‌اش را دگرگون می‌سازد.   دانلود رمان در امتداد عشق   قسمتی از رمان: لبخندی زدم و تشکر کردم آریا با اخم‌های درهم زودتر از من از اتاق دکتر خارج شد. لنگان بدنبالش راه افتادم که بیرون اتاق پزشک منتظرم ایستاده بود. با دیدنم زیر بازوم رو گرفت و از بیمارستان خارج شدیم با کمک آریا سوار ماشین شدم. آریا هم بعد گرفتن دارو هام برگشت و به سمت خونه حرکت کرد به محض ورودمون به خونه ...

  • در امتداد عشق
  • م.طباطبائی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 468
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 13860
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان یار مجنون _ داستان روایتگر زندگی دختری به اسم لیلی‌ست که برای پروژه عملی دانشگاهش و برای درمان افسردگی دخترکی شش ساله به اجبار وارد یک عمارت بزرگ میشه. عمارتی در ظاهر زیبا اما پر از رازهای پنهان شده که به مرور زمان یک به یک این رازها برملا می‌شوند. حال باید دید سرنوشت لیلی داستان در این عمارت به کجا خواهد رسید...   دانلود رمان یار مجنون     قسمتی از رمان: خدایا! سرم داشت می‌ترکید. حتی فکرشم عذابم می‌داد چه برسه به عملی کردنش و انجام دادن این کار فوق العاده سخت. آخه یعنی چی؟ چرا از بین این همه آدم من باید این کار رو انجام بدم؟ نفسم رو پوف مانند دادم بیرون و با انگشت‌هام شقیقه ام رو فشار دادم ...

  • یار مجنون
  • آذردخت(زهرا اچ)
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 652
  • عاشقانه / اجتماعی / معمایی
  • بازدید: 12424
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان تردیدی به رنگ دل دل آشوبم از زندگی که به نسیمی بند است نسیمی که دل می برد از هر بید مجنونی بید مجنونی که تب می کند برای نسیمی دل آشوبم از زندگی شاخه های بید مجنون که با موسیقی باد به هر طرف می رقصد تردید می اندازد به دل شاخۀ معلق تا چنگ زند به موهای پریشان باد که ریشه بدو اند در دل خاک  پایدار بماند وجود بید مجنون ببین کی گفتم تابان! یه روزی با این سرسره خوردنت کار دست خودت میدی. پروانه از آشپزخونه بیرون اومد. با دیدن دخترها روی زمین پرسید:چرا اینجا نشستید؟ هانا بلند شد و رفت رو مبل نشست:خاله پروانه این دخترت بخواد به این خل وچل بازیهاش ...

  • تردیدی به رنگ
  • یاس صبور
  • ستاره سیاره
  • تعداد صفحات : 800
  • عاشقانه
  • بازدید: 10386
ادامه و دانلود