خلاصه: رمان اجتماعی که همیشه، از اینکه مدام از اون خانه، به این خانه نقل مکان می کنیم بیزار و متنفرم پدر و مادرم هم مثل اینکه زیادم از این کار بدشون نمیاد ، که هر چند ماه به یک خانه دیگه ای نقل مکان می کردن با اینکه امکان خرید یه خانه خوب و شیک را داشتیم اما مادرم این کار را نوعی تفریح می دانست و دوست داره هی خودشو به زحمت بندازه و از اون مکان به این مکان و از اون خانه به این خانه بپره ، نمی دونم اخه این چه کاریه ؟ درحالی که خودمون یه خونه ویلایی بزرگ داشتیم هر چه اصرار کردم بریم خونه خودمون مستقل بشیم نپذیرفتن ؛ خواهرم عسل هم انگار ...

  • اسیر عشق محال
  • نادیا عثمانی
  • gandom
  • تعداد صفحات : 240
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3802
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه دستانش را میان انبوه موهای پرپشت پسرک می کشید و میان پنجه هایش بازی شان می داد. زیر لب لالایی محبوبش را زمزمه می کرد: لالالالا بخواب دنیا خسیسه واسه کمتر کسی خوب می نویسه  یکی لب هاش همیشه غرق خنده یکی چشماش تو خوابم خیس خیسه... -مامان؟ -جان مامان؟ پسرک بیشتر خود را مچاله کرد. -میشه همیشه اینجوری باشه؟ من بیام بین تو و بابا بخوابم. -نه عشق مامان. مرد کوچک من باید یاد بگیره تنهایی تو اتاقش بخوابه. تازه ، مامی من که همیشه خونه نیستم. نمیشه که... پسرک ، هنوز سعی داشت لجوجانه حرف خود را به کرسی بنشاند. -آخه مامی وقتی تو نیستی بابا می ذاره من پیشش بخوابم. نگاهی به حامی که در سکوت به شیرین زبانی های ماهان گوش می ...

  • در امتداد مرگ جلد دوم
  • کیمیا هاشمی
  • نگار1373
  • تعداد صفحات : 81
  • معاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 4699
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان اجتماعی  چند لحظه به چشمان هم خیره شدند و بعد، با صدای بلندی شروع به خندیدن کردند. خنده‌شان که قطع شد، با لبخند خیره به صورت رنگ پریده‌ی او ماند و پرسید: بهتر شدی نفسم؟ نفس با لبخندی دندان نما سر تکان داد و گفت آره عموجون، الان دیگه حالم خوبِ خوبه! اصلا هروقتی که تو پیشم باشی حالم خوبه! قبل از اینکه تو بیای حالم خیلی بد بودا...اون پرستار بداخلاقه هم میخواست به زور منو بخوابونه..ولی من کلی جیغ و داد زدم تا تو اومدی!..اصلا هروقت که حالم بد میشه تو میای پیشم!..از کجا میفهمی آخه؟! یاشار خندید و با محبت نگاهش کرد: _ خب دیگه..به هر حال اینم از ویژگی های بارز عمو یاشاره؛ علم غیب! نفس با تعجب پرسید: _علمِ ...

  • نام رمان:میم مثل مادر
  • نویسنده:غزل. قاف
  • طراح: gandom
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:501
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 5814
ادامه و دانلود

خلاصه : رمان تخیلی  جنی به نام هیراد، به دستور اربابش تمام زنای روی کره‌ی زمین رو نابود کرده و تنها مردای جهان رو زنده نگه داشته و از اون‌ها، به عنوان برده‌هایی برای حکومت به زمین استفاده می‌کنند. تو که خوب مرا می‌شناسی! تو‌، تنها کسی هستی که می‌دانستی درون من، چه چیزی در حال جولان دادن است. تو، به خوبی می‌دانستی که قدرت بی‌اندازه‌ام، روزی کار دستم می‌دهد. به خوبی می‌دانستی که چه خطراتی را برای تو و خانواده‌مان به ارمغان آوردم. بر آن بودم که پس از حل مشکلی که دارم، نزد تو برادر عزیزتر از جانم و خانواده‌مان برگردم. اما هیچ کدام نمی‌دانستیم که پس از سال‌ها دوری، ملاقاتمان این چنین خواهد بود؛ دو برادر، یکی جنی خونخوار و دیگری انسان! *حاکمیت زمین ارباب ...

  • نام رمان:جن‌ها، حاکمای دردسرساز
  • نویسنده:سیده پریا حسینی کاربر انجمن یک رمان
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:370
  • موضوع:تخیلی، رمانتیک
  • بازدید: 15992
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان به ناچاری با صدای جیغِ بلند من و خوردن سرم توی فرمون،دیگه نفهمیدم چی شد ....نوید ...از درِ دادسرا بیرون اومدم و با موکلم خداحافظی کردم و به سمت ماشین رفتم . اومدم در رو باز کنم که تلفنم زنگ خورد، نگاه کردم و دیدم نیلوفر پشته خطه! جواب دادم ... به به...نیلوفر خانم...احوال شما؟ - الو...الو نوید .... جانم؟ چی شده؟؟؟ چرا گریه می کنی؟ - نوید من...تصادف کردم ... تَ...تصادف چراا؟ خوبیی؟ حالت خوبه؟ - آ...آره...نَ.نَوید...من دارم از ترس میمیرم کجایی؟ آدرس بده میرسونم خودمو - سرِ خیابون اندرزگو ام...بعد از تقاطع کامرانیه باشه باشه...تا یه ربع دیگه اونجام ... نیلوفر ... حسابی ترسیده بودم . یه خانمی کنارم ایستاده بود و نگرانم بود، به خاطر ضربه ای که به سرم خورده بود . درد می ...

  • نام رمان:به ناچاری
  • نویسنده:عطیه جبلی
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:262
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3537
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان جدید همه چی از اونجایی شروع میشه که ادرین تصمیم به ازدواج با یلدا رو می گیره،یلدایی که هیچ کس اون رو تایید نمی کنه و همه با ازدواج این دو مخالفند. ادرین بخاطر محبوبش قید همه و حتی خانوادش رو هم می زنه؛اما عاقبت این کار به کجا ختم میشه؟ نفس نفس زنان ایسادم و گفتم:یلدا یلدا،وایسا دیوونه! یلدا خندید و گفت:عه ادرین اومدیم پارک خوش بگذرونیم تو هم بدویی برات بهتره لاغر میشی. اخم الکی کردم و گفتم:عه من چاقم! لبخندی زدو دوباره دوید،چه نفسی داره این دختر!دو بار دور پارک دنبالش دویدم باز هم داره به دویدن ادامه میده. جوری که بشنوه گفتم:باشه یلدا من تسلیم. بعد دستم رو به نشونه آتش بس بالا بردم که یلدا خندید و گفت:مثل یک ...

  • نام رمان:درد عمیق من
  • نویسنده:ملیکسا
  • طراح:PARISA_R
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:170
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 5186
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه این داستان جلد دوم شکاف رو روایت میکنه و رازهایی که برملا نشده بود و برملا میکنه مشکلات زیادی سر راه شخصیت هامون قرار داره اما باید دید اونادبا این مشکلات چیکار میکنن هیچوقت به تهش فکر نکن چون ممکنه برسی به غم ته زندگی به این قشنگی ، میرسی به مرگ ته زندگی یه روز خوب ممکنه برسی به یه شب پر از فکر و خیال  ته یه خاطره ی قشنگ  ممکنه برسی به یک یادش بخیر  از حس و حال الآنت لذت ببر  در لحظه زندگی کن  به تهش فکر نکن  شروع : با سیلی محکمی که به گوشش میخورد روی زمین می افتد و با نفرت به مردی نگاه میکند که بهترین سالهای عمرش را حرام کرده بود  عماد در حالی که از شدت ...

  • نام رمان:شبیه خودش
  • نویسنده:رقیه محمدی
  • طراح:h•a•n•a
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:170
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3813
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان جدید مثل تموم رمانا ی دختر داریم.اسمش سوفیاست، ریلکس و خونسرده.از قشر پایین شهر پاریس.با خالش و دختر خاله اش زندگی میکنه و دور از چشم خاله اش ، با دختر خاله اش (سلینا) میرن دزدی، تا اینکه ی شب وقتی از دزدی میان خونه...به سلینا نگاه کردم و گفتم:  به نظرت امشب بریم دیگه نه؟ ی تای ابروش ، رو بالا انداخت و گفت: اوهوم،  خوبه. به چشمات بله گفتم لبخند خبیثی زدم و گفتم:  پس امشب ترتیبش رو می دیم. یهو صدای خاله اومد که بلند صدامون کرد. خاله: سلی، سوفی. بلند گفتم: اومدم خاله. روبه سلینا گفتم:  بلند شو ، این ها رو زود جمع کن. با صدای پای خاله، تموم کاغذا رو سریع ریختیم تو کشوی ، دراور. وقتی درش ، رو بستیم، خاله در اتاق و ...

  • نام رمان : به چشمات بله گفتم
  • نویسنده : گل ارغوانی
  • طراح : PARISA_R
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 170
  • ژانر : عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3934
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه به فصل قبلی (عمارت خون) مرتبط میشه و باید اول رمان عمارت خون خوانده بشه چشمانش را به ارامی و البته به سختی باز کرد . کمی که گذشت همه چیز در ذهنش نقش بست ... آن شش نفر ، درگیری بین آنها ، خوردن خون دختری به اسم هلیا ، کشته شدن او توسط دختری به نام نفس و مرگ او ...، اما حال دوباره زنده شد ، فهمید که تکه چوبی از سقف بر تنش افتاده و لبانش بر زمین که خونی  بود برخورد کرده است .اما حال دوباره زنده شد ، هه داشت آن ۲۴۶ سال زندگی را از دست میداد ،  از جایش بلند شد و رفت تا کمی از خون های بیرون تغذیه کند ، هنگامی ...

  • نام رمان: انتقام به ارزش خون
  • نویسنده:Z_esmaeilpour
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:163
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3802
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه بوی بد سیگار بر حال بدش زنجیر می انداخت. خیلی دوست داشت آن جمع را ترک کند و دیگر پایش را هم در آن محدوده نگذارد اما نمی شد. اگر راهی را می آمد تا به آخر نمی رسید بی خیال نمی شد. صدای آهنگ خیلی بلند بود. هر لحظه احساس می کرد سرش در حال انفجار است. تا صدای قهقهه مستانه دختری که در آن نزدیکی بود را که شنید ، چشم هایش را با اکراه روی هم فشار داد. از جا بلند شد و با قدم های بلند به سمت در سالن پیش رفت. دلش به خاطر بوی فجیع عودی که با دستگاه به سالن می زدند پیچ می رفت. از بچگی از بوی عود متنفر ...

  • نام رمان:در امتداد مرگ
  • نویسنده:کیمیا هاشمی
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:223
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 5724
ادامه و دانلود

رمان اجتماعی چیست ؟

بهترین رمان های اجتماعی ایرانی   برگرفته از مشکلاتی هست که در جامعه‌ به صورت عرف می‌شناسیم و جامعه را برای عده‌ای مختل می‌کند.
فقر، اعتیاد، بیکاری، بی‌سوادی، طلاق، مترکه و… می‌توان نام برد.
شخصی که فقیر هست و نتواند شکم خود و خانواده‌اش را سیر کند، به سمت دزدی و قتل و قاچاق روی خواهد آورد و در نتیجه باعث بهم‌ریختگی جامعه و ضربه زدن به خود می‌شود.
شخصی که بیماری اعتیاد را دارد، برای به دست آوردن مواد مورد نیاز بدنش، هرکاری را بدون شک انجام می‌دهد. از دست دادن پول هنگفت و فروش وسایل خانه و بعضی مواقع به فروش اعضای بدن نیز می‌رسد.
شخصی که سواد ندارد در یک جامعه‌ای که هر روز پیشرفته‌تر می‌شود، زندگی و درآمد، تفریح و خرید و کار را به راحتی نمی‌تواند انجام بدهد.

رمان‌های اجتماعی نخستین و دغدغه‌های خاطرشان در ارائه‌ی صحنه‌های مهیّج و احساس‌برانگیز و بی‌برگی آنها در کشف اسلوب بدیع، از سوی نسلی جدید از نویسندگان که مهارت‌های جدیدی را سال‌ها پیش از شروع جنگ جهانی دوم به بوته‌ی آزمایش نهاده بودند، کنار گذارده شد.

رمان اجتماعی، اغلب با نیت ارشادی، یا احتمالا به منظور ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه نوشته می‌شود. بنابراین رمان‌نویس سعی می‌کند مردم را متوجه کمبود و نقایص جامعه کند و نظریه‌ای را به‌عنوان راه حل مشکلی از مشکلات اجتماع طرح کرده، به طریقی درباره‌ی آن بحث کند. البته باید دانست که رمان اجتماعی به هیچ وجه، همیشه رمان عقیدتی یا تبلیغی نیست. تحلیل و بررسی جدی مسائل اجتماعی، هنگامی جزء یکی از ارکان رمان‌ها درآمد که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست و حاصل توجه همه‌جانبه‌ی رمان به زندگی کارگران وخانوادهایشان، منجر به نوشته شدن رمان‌هایی نظیر “روزگار سخت” از چارلز دیکنز، نویسنده‌ی انگلیسی شد. جورج الیوت، رمان‌نویس انگلیسی نیز در رمان “میدل مارچ” تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی یکی از شهرهای انگلستان را موضوع داستان خود قرار داده است. رمان‌نویسان آمریکای شمالی نیز اغلب به بررسی جدی مسائل اجتماعی علاقه نشان داده‌اند، مثلا بانو “بیچر استو”، رمان‌نویس اهل آمریکا با “کلبه‌ی عمو تام” به کاوش در شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی سیاهان آمریکا پرداخت. این مضمونی بود که پیوسته دست‌مایه‌ی آثار نویسندگانی چون ریچارد رایت و الیسون، رمان‌نویسان آمریکایی شد.

بررسی رمان اجتماعی ، از چیستی تا اقسام آن:

اما می رسیم به رمان اجتماعی. این نوع رمان ها در مورد مسائل اجتماعی صحبت می کنند و تمرکز اصلی آنها بر روی این سه آیتم است؛ ماهیت جامعه، عملکرد جامعه و تاثیرات جامعه بر روی افکار و اعمال انسانها. البته این 3 آیتم را با رویکردی انتقادی نسبت به جامعه مورد بررسی قرار می دهند.

اما در تولید این نوع آثار هنری، توجه زیادی به مسائل اقتصادی و اخلاقی می شود و این آثار همواره فضای جامعه را از این جهات مورد نقد قرار می دهند.

دانلود رمان اجتماعی از کجا ظهور کردند؟!

جالب است بدانید که ریشه رمان های اجتماعی، یک پدیده اجتماعی است که به انقلاب صنعتی شهرت پیدا کرده است. در این دوران بود که رمان اجتماعی به یکی از ارکان رمانها تبدیل شد و شیوع گسترده ای پیدا کرد. در این بازه زمانی، زندگی کارگران و خانوده های آنها بشدت سخت شده بود و از همین جهت مورد توجه بسیاری قرار گرفت که قشر رمان نویس ها، جهتی از این توجه ها را به خودش اختصاص داده بود. رمان *روزگار سخت* اثر چارلز دیکنز انگلستانی، در همین دوران نوشته شد.

داستان “سیاحت‌نامه‌ی ابراهیم بیک” یا “بلای تعصب او” نوشته‌ی زین‌العابدین مراغه‌ای را می‌توان زیربنای رمان اجتماعی فارسی دانست. نخستین نمونه‌های رمان اجتماعی در سال‌های ۱۳۰۰ شمسی پدید می‌آیند و نویسندگان این رمان‌های اجتماعی سال‌های پیش از مشروطیت و یأس عمومی از به نتیجه نرسیدن انقلاب را منعکس می‌کنند.

رمان انتقادی ـ اجتماعی:

یکی از رمان های اجتماعی پرطرفدار مربوط می شود به همین رمانها. در این رمان های انتقادی_اجتماعی، نویسنده بر روی یک یا چند مشکلی که در فضای یک جامعه وجود دارد متمرکز می شود و صرفا به تبیین آن می پردازد و در واقع با تولید این اثر، انتقاد خود را نسبت به شرایط جامعه، به گوش همه می رساند. در رمان انتقادی-اجتماعی، معمولا به تبلیغ و ترویج یک فکر و عقیده خاص پرداخته نمی شود و صرفا یک سری موضوعات مورد انتقاد قرار می گیرد. رمان *کلبه ی عمو تام* نوشته ی بیچر استاو، یکی از آثار قابل توجه این حوزه به شمار می رود.