خلاصه: دانلود رمان خانه ی وحشت  سه تا دختر نوجون که برای دانشگاه میرن شمال و برای اقامت به خونه ایی میرن که اتفاقای ترسناک واسشون میوفته نگاهی به دختراکردم،هردوخواب بودن،تمام راهو خودم رانندگی کردم،الانم واقعاخوابم میاد.امیدوارم یه رستوران این نزدیکاباشه که بتونم استراحت کنم.دختراروصدازدم. نام رمان: خانه وحشت نویسنده: عاظفه کلهرزاده کاربر انجمن نگاه دانلود ژانر: عاشقانه ترسناک قسمتی از رمان خانه ی وحشت » ـ رویا ساعت ۸ صبحه،خیلی خستم،به تابلوی سبزکنارجاده نگاه کردم،ساری۲۰km . _ بلاخره رسیدیم _تران،شیدا،بیدار شین داریم میرسیم. ترانه دستاشوکشیدوبه اطراف نگاه کرد.باذوق دوتادستشو به هم زدو گفت: _وای خدایااینجابهشته؟چقدرقشنگه،وای رویاببین چقدرهمه جاقشنگه دانلود رمان خانه ی وحشت   میدونستم ترانه اولین باره میادشمال،دلم میخواست ازاول جاده بیدارش کنم تا همه جاروببینه ولی میدونستم خستست وازدیشب استرس داشت ـ روزای تعطیل انقدرهمه ...

خلاصه ی رمان: دانلود رمان عشق و جدل داستان در باره ی دختری به اسم خاتونه که به خاطر وابستگی زیاد به دختر خالش میخواد وادارش کنه تا پیش اونا زندگی کنه…اما برادرش قول طبقه بالای خو نه رو به یکی از دوستاش داده…..بنابراین تصمیم میگیره هر جور شده بیرونش کنه… صفحه ی اول رمان: به نام انکه می نگارد در سطور دل خطوط محبت را…. یا علی تازه داشتم تو تختم جا به جا میشدم که صدای نحس نیما ، داداش گرام رو عرض میکنم ، خواب نازنینمو از سرم پروند… _خاتون ..خاتون . .پاشو بیا تلفن ..بی توجه به حرفاش بالشو گذاشتم رو سرمو همونطور که چشمامو میبستم ، داشتم فکر میکردم کجای خوابم بودم؟ اهان. دانلود رمان عشق و جدل     .اره ..داره یادم ...

خلاصه ی داستان: دانلود رمان درد و احساس این داستان درباره ی دختریست به اسم شبنم…دختری از جنس احساس…احساسات پاک و دخترونه…ظریف و شکننده از جنس درد…از جنس تنهایی و آشفته دلی… دختری که از کودکی با مرگ همنشین بوده…با فقر…با خون برای زنده موندن میجنگه…برای زندگیش… دختری از دل محنت و مشقت…معصوم و بی گناه.. صدای قهقهه ی مستانه پدرش…بجای لالایی های شبانه ی مادرش… نوازش کمربند پدرش…بجای دست نوازش مادرش…سر میز قمار زندگی ورقی از زندگیش برمیگرده… حالا این ورق…ورق آس زندگیشه…یا ورقی که ورق باخت زندگیشه… ورقی که پیش آمدهایی در زندگیش رو باعث میشه که مسیر زندگیشو تغییر میده.. گوشه ی اتاق مشترکم با خواهرم کز کرده بودم.پاهامو تو شکمم جمع کرده بودم و دستامو محکم دورش حلقه کرده ...

خلاصه رمان : دانلود رمان برای خوب بودن حالم اختصاصی یک رمان  زندگى آدمها، آدمهایی که سرگرم روزمرگیهاشون هستن، ساده از کنار هم میگذرن. روز رو به شب و شب رو به روز میرسونن، ولى، یه جا و تو یه نقطه زندگیها به هم گره میخوره و امروز و فردا ها با هم عجین میشه.براى خوب شدن حالشون، براى خوب شدن حالمون قدم میذاریم تو مسیر سرنوشت، میسازیم با هم عاشقانه هایی رو که شاید رویای خیلی از ماها باشه. نام رمان : برای خوب بودن حالم  نویسنده : رهایش* کاربر انجمن نودهشتیا  ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub   تعداد صفحات : ۲۶۰  قسمتی از متن : زنگ رو زدم و منتظر موندم. سرما اونقدری زیاد بود ...

خلاصه  رمان : دانلود رمان شهربازی این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و حتی به اونهایی که بد حالن نگاه هم نمی کنن. دختر قصه ی ما تو این شهربازی بازیچه ی دست مردان مهم و عزیز زندگیش میشه و تو همین بازی ها کم کم بزرگ میشه… بس کن مریم ،تا کی می خوای تو سرم بکوبی. آخه چه جوری بگم که باور کنی ،به چه زبونی بگم غلط کردم …بفهم مریم بفهم که من عاشقت بودم دانلود ...

خلاصه : دانلود رمان به سبزی دست های تو  داستان در مورد دو تا ادم که دنیاشون باهم خیلی متفاوته….یکی از دیاره حقیقت های تلخ یکی از دیار شعر و رنگ و نور  هیچ چیز تصادفی نیست و حضور هر کس در کتار ما یا ورودش به دنیای ما نشانه ایست برای رسیدن به بلوغ و رفع کردن اشتباهات و کسب تجربه……و اینکه گاهی صدای بعضی ادمها یاد اوره یه حجمینه سبزه…. نام : به سبزی دست های تو نویسنده : best خلاصه : داستان در مورد دو تا ادم که دنیاشون باهم خیلی متفاوته .یکی از دیاره حقیقت های تلخ……یکی از دیار شعر و رنگ و نور دانلود رمان به سبزی دست های تو   هیچ چیز تصادفی نیست و حضور هر کس در کتار ما یا ورودش ...

خلاصه: دانلود رمان من نمیترسم آیسان یه دختر شیطون  خوشکل…یه اتفاق عجیب میوفته براش و کسی رو میبینه….آیا اون کیه….یه انسان؟….یه شبح؟؟؟…یا یه موجود فرا زمینی؟؟هیچکی نمیدونه اما دختر قصه ما بلاخره میفهمه اون کیه اما کی و چه وقتشو خودتون بخونید نام کتاب : من نمیترسم  نویسنده : رها دیگه…لج و لجبازی …عشقولانه …تخیلی عجیب غریب..پایان خوش..دانلود رمان من نمیترسم نوشته رها برای موبایل جاوا و کامپیوتر، اندروید، تبلت، ایپد، ایفون آیسان یه دختر شیطون  خوشکل…یه اتفاق عجیب میوفته براش و کسی رو میبینه… .آیا اون کیه….یه انسان؟….یه شبح؟؟؟…یا یه موجود فرا زمینی؟؟…. .هیچکی نمیدونه ….اما دختر قصه ما بلاخره میفهمه اون کیه…… اما کی و چه وقتشو خودتون بخونید دیگه…لج و لجبازی …عشقولانه …تخیلی عجیب غریب..پایان خوش.. آیسان یه دختر شیطون  خوشکل…یه اتفاق عجیب میوفته براش و ...

 خلاصه : دانلود رمان سرنوشت هستی درمورد هستی دختری که پس از دوسال تحصیل در خارج حالا تنها بدون پدر و مادری به ایران برگشته …پسر مجردی همسایشه که باعث تغییر سرنوشت  هستی میشه و دردسر بزرگی براش ایجاد میکنه که…پایان خوش نام : سرنوشت هستی نویسنده : helga1980 خلاصه : درمورد هستی دختری که پس از دوسال تحصیل در خارج حالا تنها بدون پدر و مادری به ایران برگشته …پسر مجردی همسایشه که باعث تغییر سرنوشت  هستی میشه و دردسر بزرگی براش ایجاد میکنه که…پایان خوش  سگینی بدی رو قلبم حس می کنم ! همیشه فکر می کردم اینها علامت سکته باشه ولی انگار خبری نیست!  دانلود رمان سرنوشت   هیچوقت دوست نداشتم نصفه شب از جام بلند شم جه واسه آب خوردن چه دستشویی !  گلوم خیلی ...

خلاصه  رمان: دانلود رمان همیشه یکی هست بلبل دختری که روزگار سختی رو گذرونده . مشکلات و سختی ها از اون به جای یه دختر با احساساتی لطیف یه پسری ساخته که بتونه گلیم خودش و از آب بیرون بکشه . روزگار براش موقعیت هایی رو رقم میزنه که زندگیش و دست خوش تغییراتی میکنه و باعث میشه هوی عمله کجایی ؟ حواست به جلو پات نیست ؟ میخوای خودت و بکشی چرا بقیه رو تو دردسر میندازی ؟ اخمام و تو هم کشیدم و سرم و آوردم بالا راننده پسر جوونی بود ماشینشم پراید بود مثل خودش با داد گفتم : – عمله هفت جدته . رات و بکش برو . تو چشمام خیره شد و با پوزخند گفت : دانلود رمان ...

خلاصه  رمان: دانلود رمان فال قهوه راجع یه دو دختری که خیلی اهل خرافات نبودن ولی برا اثر یه اتفاق میرن پیش کسی که براشون فال قهوه بگیره از اون روز ماجراهای براشون اتفاق میافته…پایان خوش نام رمان: رمان فال قهوه نویسنده: SaMira.Ha مقدمه : اول نیت کن وبعد فنجان رو بزار روی نلعبکی و بعد کمی صبر کن تا فالت معلوم شود … صفحه ی اول رمان: با مینا توی خونه نشسته بودیم و درس میخوندیم همینجوری در حال تمرین کردن بودیم که مینا گفت: دانلود رمان فال قهوه   -فرانک بابا خسته شدم این قدر آمار خوندم و تمرین حل کردیم. نهایت و آخرش اینه که یه کم سوال ها رو استاد عوض کنه. دیگه بسه مخم سوت کشید این قدر وریانس دو جامعه و یه جامعه رو ...