مقدمه: دلنوشته دیدی دلم _ گوش کن! میشنوی؟ این صدای شکستن است؛ شکستن تو، ای دلم! در میان این شلوغی، در میان این همه دل، تو شکستی...! دلنوشته دیدی دلم قسمتی از دلنوشته: شاد بودی! غمی در تو وجود نداشت! پس چه شد؟ چرا این شکلی شدی؟ پس تکههایت کو؟ چرا در گوشهای مینشینی و دلنوشته عاشقانه آرام اشک میریزی؟ میدانم تنهایی... اما آرام باش، درست میشود! دوباره تکههای شکستهات را به هم وصل میکنم دوباره همان میشوی که بودی...! *** شکستی، اما بیصدا! تنها شدی، دم نزدی! گوش کن دلم! فقط من ماندهام و تو در این شلوغی، در این همهمه، در این دیار... من و توئیم که با هم ماندهایم میدانم آن روزها را یادت است... روزهایی که عشقش را داشتی روزهایی که تو، برای او میتپیدی... . *** دیدی دلم؟! او را دیدی؟ با دیگری بود... . من و تو با او نبودیم او بود؛ اما، ...