نشسته‌ام در گوشه‌ای از دنیا و می‌نگرم آدم‌هایی را که خوب بلدند حقیقت را انکار کنند می نگرم بازیگرانی را که خوب بلدند نقش بازی کنند انگاری که اینجا همه هنرمنداند! خوب بلدند، که رنگ عوض کنند اینجا آدم‌ها خوب بلدند، که حال همدیگر را بد کنند...! فرضیه محالیست گریختن از عشقی که دلیل درد تمومی ما آدماست... یکبار عاشقی... تا عمری تباهی... با دلِ پریشانی... که آورد برایمان... همش احساس پشیمانی...! خسته‌تر از آنی‌ام، که حال بدم را توصیف کنم گرفته‌تر آنی‌ام، که در نبودت دگر من گریه کنم بی‌حس تر از آنی‌ام، که دوباره بیای دلبری کنی با دلی که شکسته، بازی کنی...!  فرضیه محالیست گریختن از عشق که همه یکبار به آن مبتلا شدند فرضیه محالیست عاشقانه زیستن که همه از آن فارق ...

  • مبتلای فکری
  • _sanam_gh
  • kimiya.a
  • تعداد صفحات : 15
  • محبوب
  • بازدید: 1437
ادامه و دانلود

در کوچه پس کوچه‌های شهر دنبال تو می‌گردم. هرگاه به‌ یاد تو می‌افتم نفس‌هایم به شماره می‌افتند. به پاتوقمان می‌روم. همان تنه کوچک درخت وسط درخت‌های بهم پیچیده. درخت‌ها سر در سر هم کلبه کوچکی برای عاشقانه‌هایمان درست کرده‌اند. روی تنه درخت می‌نشینم. به یاد گیتار چوبی قهوه‌ای رنگ‌ات که عجیب با چشمانت ست شده، گیتار چوبی دیگری درست می‌کنم.  توده بزرگی به نام بغض از وقتی رفتی گریبان گیرم شده و قصد رفتن ندارد.  بدون تو نفس کشیدن سخت و زندگی دردناک است! بی‌قرار شده‌ام این روزا، خود را به بیخیالی زده‌ام شاید کمی، فقط کمی آرام بگیرم؛ اما افاقه نمی‌کند. دلی که تنگ تو شده، با دیدن تو آرام و قرار می‌گیرد.​  هر چه می‌کشم از دل زبان نفهم است. ...

  • تو
  • فاطمه عبدالهی (Unbreakable)
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 11
  • محبوب
  • بازدید: 1735
ادامه و دانلود

من.دست به قلم می‌شوم، تا هرآنچه که در ذهنم فوران می‌کند را به قلم در آورم! از بن‌ جان، دست به‌ قلم می‌شوم.. ‌می‌نویسم از خوشی‌ها، طنز‌ها، غم‌ها، عاشق شدن‌ها! و در نهایت می‌نویسم از هرآنچه در زندگی پر از فراز و نشیب‌مان است!من کسی هستم، که مانندی ندارد... .من، دل نمی‌بندم... .دل نمی‌شکنم! عاشق نمی‌کنم! من کسی هستم، که برای خود، آینده‌ای پاک و درخشان، با موفقیت‌هایی وصف‌ناشدنی می‌سازم... . در گوشه‌ای از دنیا‌ی عریض زندگی می‌کنم، بی‌سر و صدا! ولی در کوشش ساختن جهانی بزرگ، در آینده برای خود هستم!من عاشق هستم... . عاشق پدری که هر روز و شب بوسه‌ای پرمهر، بر پیشانی‌ام می‌زند! عاشق مادری که برایم زحمت‌های زیادی کشیده است؛ مادری که مهربانانه می‌زند بو*س*ه بر صورتم! عاشق خواهری ...

  • دست به قلم می‌شوم
  • ستاره لطفی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 13
  • محبوب
  • بازدید: 2029
ادامه و دانلود

ما از امام زمان‌مان‌ محروم شده‌ایم...! اما هیچ‌کس از این تحریم صدایش درنیامد...! نه مذاکره‌ای نه توافق‌نامه‌ای... نه تلاشی برای اعتمادسازی...! بیایید حداقل برای فرجش‌ خالصانه دعا کنیم...![تقدیم به امام خوبی‌ها و عاشقان گل نرگس(عج) درود بر شامگاهان و صبح‌گاهان حضورت. شکرا که بارانی از سپیده بر دشت خشک انتظار بارید و شعبان، مبدأ تاریخ عاشقان شد. نهر اشک شیعه از حرا تا سامرا پیمود و عندلیب عشق در سراپرده‌ي گل، شعف‌ناکی آغازید. همتای رسول یار می‌آید. سلام امام مهربانم! سلام امام منتظر! سلام یاس نرگس! سلام آخرین منجی موعود! امام مهربانم، دارد زمان آمدنت دیر می‌شود؛ نمی‌خواهی این جمعه بیایی؟ آخر تا کی باید در حسرت ظهور تو جمعه‌ها را بگذرانیم؟ آخر تا کی غروب جمعه‌‌ها باید دلگیر باشیم و بغض کنیم؟ امام مهربانم...! می‌دانم گنهکاریم... بی‌وفاییم‌... نادان و جاهلیم...! اما بیا و بار ...

  • امام مهربانم
  • دوشیزه‌ی مجهول
  • محدثه فارسی
  • تعداد صفحات : 17
  • منتخب
  • بازدید: 1779
ادامه و دانلود

می‌نویسم، می‌نویسم تا از حس‌هایی که از تو درون قلبم است بگویم...از حسهای گوناگونی که با کارهای تو در اعماق وجودم ایجاد می‌شود. فرض کن، من باشم و تو. بر روی زمینِ عریضی که از برف زمستانی سفید پوش شده است، از اثر سرما دستانمان قرمز و کِرِخ شده باشد. مرا در آغوش گرم و پر مهرت بکشی تا از گرمای عشقت گرم شوم و سوز سرد سرما را احساس نکنم، در این‌جا من از ته قلب این حس را دارم که تو مرد منی سرمان بر روی بالینِ سرخ رنگ و ابریشمی باشد، بوی گل‌هایی باغ از پنجره‌ای که باز است بیایید. باد لطیفی بوزد... دستم در دستان قدرتمند تو باشد، سرت را به سمتِ من معطوف کنی با چشمانی که ...

  • حس‌هایی که به تو دارم!
  • ستاره لطفی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 14
  • منتخب
  • بازدید: 1628
ادامه و دانلود

کاغذی که پر شده از نوشته‌های یک دل خسته... . خودکاری که دیگر نمی‌نویسد... . و آدمی که در تنهایی خودش در باران قدم می‌زند و اشک می‌ریزد، تمام شده است...!شاید هم آدمک خسته "ویران شده" است...!«تقدیم به بهترین معلم ادبیات، سرکار خانم‌ مویدی و سرکار خانم مرادی خوب» می‌گویند اوج درماندگی آن‌جاست که خودت هم دلت برای خودت‌ بسوزد. پس فکر کنم من خیلی درماندم، خیلی درمانده و عاجزم!  نه، نه! من ویرانم... . یک دختر "ویران شده". دختری که از درون "ویران شده" و کسی او را درک نمی‌کند! ای‌کاش کسی پیدا می‌شد، که بدون اینکه بخواهی او را متوجه کنی حالت را بفهمد و واقعا هیچ‌چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست را بفهمد، بدون اینکه ...

  • ویران شده
  • دوشیزه‌ی مجهول
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 25
  • محبوب
  • بازدید: 2332
ادامه و دانلود

من يک روح يخ زده‌ام كه از سرمای قطرات چشمه‌ی عاشقی يخ زده‌ام... پناه آورده‌ام به گرمی مهر سجاده‌ی تو... ای خدا! نران مرا به ياد بياور مرا! كه هنوز بنده‌ای در دورترين نقطه‌ی اين دنيا به اميد تو قدم برمی‌دارد... .دو چشم در يک قفس در اسارت است و يک دل در دريا پنهان است رسم روزگار اين نيست كه عشق... زندان‌بان قفس و دريا باشد...! زندگی مثه بازی دارته! کافیه وقتی داری نشونه می‌گیری... بادکنک مشکلات بترکه تا تو بترسی و نشونه‌ت به خطا بره! آره زندگی بیش از این نیست... فرقی ندارد به حالت... كه در کوچه پس‌كوچه‌های تنهایی آواره‌ام فرقی ندارد به حالت... كه چشمانم سنگ‌تر از دلِ سنگت است فرقی ندارد به حالت... كه غم، يار منِ مجنون شده است... . فرقي ندارد به حالت... اما تو ...

  • يک روح يخ‌زده
  • Levi
  • محدثه فارسی
  • تعداد صفحات : 25
  • عاشقانه
  • بازدید: 1737
ادامه و دانلود

مادر، تو یک فرشته‌ای تو تنها مرحم منی، تو کسی هستی که از ته دل مرا دوست می‌داری. و همچنین تو کسی هستی که شب‌ها بی‌خوابی و روزها برای من زحمت کشیده‌ای! مادر، مرحم شب‌های بی‌کسی‌ام. فرشته‌ی من، سنگ‌ صبورِ من.تنها کسی که مرا درک می‌کنی، از تهِ‌دل آرزو دارم همیشه شاد و شادمان باشی جانم به فدایت!  او جایی در بهشت دارد! او همیشه صبور است! او سختی‌های فراوانی کشیده است! او مهربان و بی‌منت است! او شادمانی را به خانه می‌آورد!او فرشته‌ای مهربان و عریض است! او کسی نیست جُز مادر! مادر من نمی‌توانم از دردهایم بگویم، نمی‌توانم دلیل ناراحتی‌ام را بگویم. مادرِ من، فرشته‌ی من، تو مرا آرام کن. موهایم را نوازش کن، دلداری‌ام بده! مگر من جز فرشته‌ای زیبا و مهربان ...

  • مادر همانند فرشته
  • ستاره لطفی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 9
  • عاشقانه
  • بازدید: 2301
ادامه و دانلود

در میان تلاطم افکار بیمار این دنیا قلبی هنوز هم می‌تپد، هنوز هم برای رهایی، خون گریه می‌کند.در میان تعادل این رهایی،فکری به سمت آزادی پرواز می‌کند. در این وادی بی‌فکر، چه کسی عشق را پیدا می‌کند؟!در این تلاطم بی‌فکر، چه کسی عشق را باور می‌کند؟! قلب‌ها می‌شکند...می‌شکند... و می‌شکند...آیا دیگر عشق واقعی وجود دارد؟! من که این‌طور فکر نمی‌کنم!​  روبه‌رویم نشسته بود. چشمان خالی از حسش را به من دوخته بود. منو را به سمتش هل دادم. لبخند تلخم را پس‌زدم و با همان لحن عاطی از استیصال زمزمه کردم: -«نظرت راجب خوردن کمی دلتنگی و انتظار چیست؟» اخم‌هایش درهم رفت. گفتم:-«حق با توست؛ کمی سنگین است! هرچه باشد، تو عادت نداری! بگذار پیشنهاد دیگری دهم! دل‌شکستن عاشق با چاشنی حرف‌های تلخ چه طور است؟» چشمانش ...

  • کلاژه
  • نگاردال
  • PARISA_R
  • تعداد صفحات : 44
  • منتخب
  • بازدید: 1589
ادامه و دانلود

همه چیز در هوا معلق است. سنگ از آسمان می‌بارد، زنبورها در حال ساختن مواد مذاب هستند.الماس از دهانه آتش‌فشان بیرون میزند و مردم برای گرم کردن خود در حال سوزاندن پول‌هایشان هستند. جهان نیز دیوانه شده است. و به راستی چه مدت زمان تا دیوانه شدن جهان باقی مانده است؟ هزاران چهره آشنا در اطرافم مشاهده می‌کنم؛ انسان‌های خوب، بد و زشت. عشق‌های ناب و حتی سرنوشت! مردم در حال تلاشند تا دنیایی بهتر از حالا بسازند. شب و روز کار می‌کنند تا زندگی‌بهتری داشته باشند. اما درست زمانی که بهترین چیزها را در زندگی به دست آوردند، از دنیا می‌روند. این حقیقت را باور دارم‌ اما به راستی جهان دیوانه است! مکان‌های فرسوده، چهره‌های فراموش شده، باورهای غلط، انسان‌های از دست رفته، همه ...

  • جهان دیوانه
  • ستاره حقیقت جو
  • ش.روح بخش
  • تعداد صفحات : 14
  • عاشقانه
  • بازدید: 2037
ادامه و دانلود