خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه گذرگاه تاریک _ سهیل پسری شیطان، شوخ‌طبع و هجده ساله است که در یکی از روستاهای گیلان با مادربزرگش زندگی می‌کند. او که پسر کنجکاو و ماجراجویی‌ست در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کند. در یک شب خطری، میان یکی از عملیات‌ها، حادثه‌ای رخ می‌دهد که همه چیز را دستخوش تغییرات قرار می‌دهد.   دانلود داستان کوتاه گذرگاه تاریک   قسمتی از داستان: شنبه اولین روز هفته با صدای جیغ مادرم که می‌گفت پاشو دیگه دیر شد، از خواب پریدم. وسط تشک نشستم؛ اطرافم رو نگاه‌ کردم. وقتی نگاهم به ساعت افتاد، مثل جرقه از جا پریدم. اون‌قدر دیرم شده بود که نمی‌دونستم از کدوم طرف برم. لباس‌هام رو پوشیدم و دویدم توی حیاط. وقتی به در خونه رسیدم، گل‌ بی‌بی داد زد: - ...

  • داستان کوتاه گذرگاه تاریک
  • نگین شهسواری
  • آمیتیس
  • تعداد صفحات : 101
  • اجتماعی
  • بازدید: 1326
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه از جنس حقیقت _  تا حالا شده، کاملاً ناگهانی زندگی‌تون از این ‌رو به اون ‌رو بشه؟ ممکنه یه‌دفعه به خودت بیای و ببینی، تمام سختی‌ها و مشکلات از بین رفتن؟ میشه تو دنیای واقعی بدون زحمت به موفقیت رسید؟ این اتفاق برای پسر کوچولوی داستان ما پیش اومده. یهو به خودش اومده و دیده تمام درد و رنج‌ها تموم شدن اما واقعاً این اتفاق افتاده یا اینکه...؟     دانلود داستان کوتاه از جنس حقیقت   قسمتی از داستان: با عصبانیت در رو بهم کوبید. کیف پاره‌ و رنگ و رو رفته‌ش رو به گوشه‌ای پرتاب کرد و با حرص اشک‌هاش رو پاک کرد اما چشم‌هاش مثل بارون دوباره می‌باریدند و صورتش رو خیس می‌کردند. شهناز خانم، مادر مهربون و پیرش ...

  • داستان کوتاه از جنس حقیقت
  • Luna.f
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 41
  • عاشقانه / درام
  • بازدید: 2244
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه آجودانیه _ کلافِ زندگیِ کارن، درهم پیچیده. او سال‌هاست درون یک زندانِ پوشالی گیر افتاده و هیچ نمی‌فهمد دور و اطرافش چه گذشته. در همان حینی که از همه چیز غافل و بی‌خبر است، زنی تصمیم می‌گیرد با او معامله کند؛ معامله‌ای که کارن را از همه‌چیز آگاه خواهد ساخت.   دانلود داستان کوتاه آجودانیه   قسمتی از داستان: تنگِ تنگِ تنگ! تاریک و نمور و کثیف! این‌ ویژگی‌های سلولیه که چهارسال توش زندگی کردم. تنهای تنها! هر روز که می‌گذره از روز قبل تنها‌تر می‌شم. به پنجره‌ی بسته‌ی روی در سلولم خیره بودم؛ در باز شد: - بیا بیرون بازجوی پروندت کارت داره. قاسمی بود! اسمش رو نمی‌دونستم. هیچ‌وقت بهم نگفت. دانلود داستان کوتاه منم بهش می‌گفتم قاسمی. آخه توی همه‌ی فیلم‌ها اسم سربازه قاسمیه! به سختی ...

  • داستان کوتاه آجودانیه
  • RadiCal°m3 و NASI AGHAZADEH
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 75
  • عاشقانه / تراژدی / جنایی / معمایی
  • بازدید: 1688
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه رقصنده‌ی ضمیر _ دختری از جنس پری ولی در دنیای انسان‌ها، همه چیز از فراری آغاز می‌شود که ورودش به یک خانه را در پی دارد. آشنایی‌اش با آدم‌های عجیب و جسمی به تکاپو افتاده که قصد پرده کشیدن از حقایق دارد. در رقصنده ضمیر همراه می‌شویم با دختری که در پس بیدار شدن از یک خواب عمیق خودش را در دنیایی دیگر می‌یابد، دنیایی که در بهت‌آورترین حالت ممکن حقیقتی محض است. همراه می‌شویم در مسیری پر پیچ‌وتاب و می‌خوانیم از تلاش‌هایی که به یافتن خویش خاتمه می‌یابد.   دانلود داستان کوتاه رقصنده‌ی ضمیر   قسمتی از داستان: دانلود داستان کوتاه رقصنده‌ی ضمیر با شوقی وصف نشدنی کتاب را از دست پدر که با محبت و عشق مرا می‌نگریست، گرفتم و با ...

  • داستان کوتاه رقصنده‌ی ضمیر
  • مریم سعادتمند
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 93
  • رئالیسم جادویی
  • بازدید: 1803
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه سیرک سیار _ آنا دختری است که به‌عنوان یک شعبده‌باز در سیرک سیاری فعالیت می‌کند. فعالیتی که خیلی‌ها آن را به‌عنوان دلقک‌بازی می‌بینند؛ اما این حرف‌ها باعث نمی‌شود که او دست از شعبده‌بازی بردارد؛ اما در پی ناپدید شدن خواهرش از سیرک، متوجه حقایقی می‌شود. ناپدید شدن و فراری که از اعتقاد به توانایی خودشان برای انتخاب سرنوشت و هدف سرچشمه می‌گیرد. آنا به حقیقتی تلخ از زندگی و خانواده‌اش پی می‌برد، حقیقتی که تمام تصورات او را از نزدیک‌ترین و مهربان‌ترین اطرافیانش تخریب می‌کند. حقیقتی که نشان می‌دهد، کسی که باعث برهم خوردن زندگی‌اش شد، کسی جز او نبود...     دانلود داستان کوتاه سیرک سیار   قسمتی از داستان: با عجله گوشه‌‌ای از دامنم را گرفتم و کلاه نوک‌تیز را ...

  • داستان کوتاه سیرک سیار
  • محدثه صادقی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 80
  • فانتزی / درام / معمایی
  • بازدید: 1495
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه دختری که خون می‌نوشید _ دختری که برای تحصیل به شهر تهران آمده، در یک شب با واقعیتی مواجه می‌شود که زندگی‌اش را دستخوش تغییر قرار می‌دهد. هویتی که ازش باخبر نبوده و سعی می‌کند خودش را سازگار کند... اما غافل از اینکه عزیزترینش قرار است قربانی این ماجرا شود!   دانلود داستان کوتاه دختری که خون می‌نوشید   قسمتی از داستان:  شب بود و در خیابان تاریک قدم می‌زد. نگاهش را به ماه گاززده دوخت و آهی کشید. به ‌طرف پارکی رفت و روی نیمکتی نشست که صدای صحبت‌های دو نفر را شنید. - نه بابا؟! - آتریسا گفت که ساعت دوازده شب همون‌جای قدیمی جمع بشیم و چند نفر رو پیدا کرده که حاضر بشن خونشون رو بخوریم. - وای! دارم می‌میرم، می‌دونی ...

  • داستان کوتاه دختری که خون می‌نوشید
  • محدثه صادقی
  • آرین
  • تعداد صفحات : 57
  • اجتماعی / فانتزی
  • بازدید: 1757
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه جزیره‌ی روندو _ جزیره‌ای خطرناک برای ورود دختران دزدیده شده آماده است؛ جزیره‌ای که افرادش غیرقابل پیش‌بینی‌اند. پیوند دوستی‌ای که به هیچ وجه از بین نمی‌رود، حتی با مرگ! همراه با دلهره و ترس پیش می‌رود. به نظرتان چه چیزی باعث شجاعت خواهد شد؟!   دانلود داستان کوتاه جزیره‌ی روندو   قسمتی از رمان: دایه شوکا باور نداشت دخترها که عین دخترهای خودش بودند مرده‌اند. سامر و سارا ایستادند و توضیح دادند که چه اتفاقی افتاده اما دایه متوجه حرف‌های خلاصه‌وار آن‌ها نمی‌شد و نمی‌خواست باور کند. صداهای عجیب و غریبی که فقط یک نفر می شنید هم، همه را ترسانده بود؛ دایه شوکا صدای ریحان و سارا صدای ژینا و سامر صدای مادرش را می شنید. سارا گفت: - چی کار کنیم؟ - فقط ...

  • داستان کوتاه جزیره‌ی روندو
  • پناه سازگار
  • مائده شمس
  • عاشقانه / ترسناک
  • بازدید: 1898
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کودک پشمالو _ پشمالو شاید برای همه یک گربه‌ی خیالی باشد، اما برای ریحانه حقیقی‌ترین دوست است. دوستی که در دنیای تنهای‌ کودکانه‌ی ریحانه پا گذاشته است و همیشه هم حق دارد. داستان از جایی شروع می‌شود که برای خانواده‌ی ریحانه، حضور پشمالو یک تهدید برای سلامتش به حساب می‌آید و همین تهدید، دنیایش را تغییر می‌دهد.   دانلود داستان کودک پشمالو   قسمتی از داستان: تقصیر اون بود که مامان بابام فکر می‌کنن دیوونه‌م؟ خب آره دیگه اگه اون نبود دوست خیالی‌ای نبود و اگه دوست خیالی‌ای نبود هم هیچ‌ کدوم از این اتفاق‌های مزخرف نمی‌افتاد! آخ شیطونه میگه برم اون پشم‌های خوش‌رنگش رو بکنم و دمش رو گاز بگیرم تا دیگه واسم دردسر درست نکنه! البته شیطونه حرف مفت زیاد می‌زنه ...

  • داستان کودک پشمالو
  • ریحانه فنایی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 65
  • فانتزی / اجتماعی
  • بازدید: 1684
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه کهکشان _ دختری که در راه زندگی سخت مورد امتحان روزگار قرار می‌گیرد و او در همه حال دست به گریبان خدایش می‌شود. حال طی یک عشق پوشالی گره‌ای بر راه سرنوشتش می‌افتد که دست‌های پشت پرده چندان بی تقصیر نیستند. اما او هست و خدایش و حسینی که در همه حال هوایش را دارد.   دانلود داستان کوتاه کهکشان   قسمتی از داستان: سوار ماشینش شد. کنار ماشین ایستادم. گفت: - این‌جا که وایسادید هوا سرده. بیاید بشینید توی ماشین. مغزم آلارم زد. اطراف را نگاه کردم. کسی در کوچه نبود. گفتم: - همین‌جا وایمیستم. - هوا سرده. منم کارِتون دارم. بیاید بشینید، بعدش زود پیاده شید. چنددقیقه اشکالی ندارد. شاید داشتم به شریفی اعتماد می‌کردم. سوار شدم. حس خوبی در آن ماشین مدل‌بالا نداشتم. ...

  • داستان کوتاه کهکشان
  • فاطمه شکیبا(فرات)
  • like_moon
  • تعداد صفحات : 81
  • اجتماعی / عاشقانه
  • بازدید: 2340
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود مجموعه داستان‌های مینیمال _ داستان‌های مینیمال مجموعه‌ای از داستان‌های تک‌برگی‌ست که به کوشش چندین نویسنده‌ی خوش‌قلم گرد آمده است. این داستان‌ها در ژانرهای مختلف اعم از اجتماعی، عاشقانه، درام و... نگارش شده‌اند و موضوعات مختلف را به زیبایی در قالب یک داستان تک‌‌برگی خلق کرده‌اند.     دانلود مجموعه داستان‌های مینیمال   قسمتی از مجموعه: ماسک سفید رنگ فیلتر‌دار را از روی صورتم برداشتم و کنار پنجره قدی اتاق ایستادم. پرده را با دو انگشت کنار زدم و نگاهم را به آسمانی که خیلی وقت است از آبی به خاکستری تبدیل شده است، دوختم. دلم نفس کشیدن با چشمان بسته و لبخند زدن از حس خوبش را طلب می‌کرد! هوا‌ی پاییز، بوی باران، خیلی وقت هست آن را حس نکرده‌ام. خیابان خالی از مردم و ماشین‌هایی که ...

  • مجموعه داستان‌های مینیمال
  • کار گروهی کاربران انجمن یک رمان
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 103
  • عاشقانه
  • بازدید: 2392
ادامه و دانلود

داستان کوتاه چیست ؟

قرن اخیر، قرن غلبه جهانی داستان کوتاه بر دیگر انواع ادبی است. انسان دیگر آن ذوق و فراغت را ندارد که رمانهای بلند چند جلدی بخواند؛ از این رو با مطالعه داستان کوتاه گویی خود را تسکین می دهد.

زندگی را و خود را و در آیینه داستان کوتاه می جوید.

داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیتها، نوع بیان داستان و کوتاهی و بلندی آن مورد برسی قرار داد.

در “رمان” اغلب مجموعه زندگی شخصیتی تجسم می یابد و اشخاص یا شخص مهم داستان در طول زمانی که داستان آن را در بر می گیرد پرورده می شود، ولی در داستان کوتاه چنین فرصتی وجود ندارد.

در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافته است و پیش چشم خواننده ی منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیده است.

نویسنده در داستان کوتاه، برشی می زند به زندگی قهرمان داستان و نقطه ای از آن را که باید به مرحله حساسی برسد انتخاب می کند.

در حالی که در رمان قسمتی یا تمام دوره زندگی قهرمانان در پیش چشم خواننده است و چشم انداز وسیع تر و گسترده تری از زندگی شخصیتها را نشان می دهد.

داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچه هایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز می شود و به خواننده فقط امکان می دهد که از این دریچه ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.

شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می دهد و کمتر گسترش و تحول می یابد.

ادگار آلن پو” نویسنده آمریکایی می گوید:

“داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.
این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیارود، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.”

“داستان کوتاه” باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. “ادگار آلن پو” در این مورد نیز گفته است:

“داستان کوتاه” روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القاء کند، یک اثر واحد را.

در داستان کوتاه تعداد شخصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیل های مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیتها وجود ندارد و معمولاً نمی توان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی بررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب می شود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستاهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشده است.

داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلا حدود 500 کلمه بیشتر نداشته باشد.