معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه دغدغه‌ های یک ذهن نسبتاً مغشوش _  رشته دانشگاهی من روانشناسی بوده و بین اختلالات روانی، بیشترین مطالعه و شناخت رو در رابطه با اضطراب و وسواس دارم! تصمیم گرفتم تجربیات و دانشی که در این رابطه دارم به صورت یک رمان در بیارم.   دانلود داستان کوتاه دغدغه‌ های یک ذهن نسبتاً مغشوش   قسمتی از داستان: * این داستان ، بیشتر جنبه آموزشی داره و برای کسانی که با وسواس و اضطراب درگیر هستن بسیار مفید هست. داستان در مورد زندگی، دغدغه‌ها و مشکلات یک فرد وسواسی به اسم آراس الی هست که تلاش می‌کنه تمام دانش خودش رو در مورد وسواس به دیگران هدیه کنه. *** من یک وسواسی با چند سال تلاش برای پاکی هستم. اسمم آراس الی هست. قبل از ...

  • داستان کوتاه دغدغه‌ های یک ذهن نسبتاً مغشوش
  • علی فتح‌الهی
  • رها امینی
  • تعداد صفحات : 68
  • اجتماعی
  • بازدید: 1310
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه راه چشمه _ لوحه‌ی عشق تصویر کرد، دل باختن دخترک داستان را. خیال‌بافی دزدانه‌ی طفلِ معصومش از میان سکوت مریم‌های باغ پیدا شد. رقص پیچک روی تن درخت تنومند باغچه و صدای آرامی از قلب ساعت! تیک تاک! تیک تاک! دیگر کار از کار گذشته بود و تصویر عشق رونمایی شد... .     دانلود داستان کوتاه راه چشمه     قسمتی از داستان: دهات ما، جای باصفایی بود. از کودکی‌ام در این مکان بزرگ شده‌ بودم. از تمام طول مدتی که اینجا زندگی می‌کردم، خاطرات زیادی دارم. خاطرات تلخ و شیرین، خاطرات خوب و شاد، گریه‌آور و غمگین... . با تمام وجود دلم می‌خواهد زندگی در این دیار ادامه‌دار شود. تا جایی که دیگر جایی برای زندگی نیابم. اینجا فوق‌العاده است. جایی ...

  • داستان کوتاه راه چشمه
  • زهرا صالحی(تابان)
  • ریحانه ن‌ف
  • تعداد صفحات : 56
  • عاشقانه
  • بازدید: 1425
ادامه و دانلود

معرفی: دانلود مجموعه داستان‌ های مینیمال سری دوم _ داستان‌های مینیمال مجموعه‌ای از داستان‌های تک‌برگی‌ست که به کوشش چندین نویسنده‌ی خوش‌قلم گرد آمده است. این داستان‌ها در ژانرهای مختلف اعم از اجتماعی، عاشقانه، درام و… نگارش شده‌اند و موضوعات مختلف را به زیبایی در قالب یک داستان تک‌‌برگی خلق کرده‌اند.     دانلود مجموعه داستان‌ های مینیمال سری دوم   دانلود سری اول مجموعه دانلود مجموعه داستان‌های مینیمال   قسمتی از داستان: وسایلم را تندتند درون چمدان کوچک قرمز رنگ جای دادم. تمام جملاتشان در ذهنم می‌گذشت: «تو فقط مایه‌ی عذابی! تو یه دختر پررو و به درد نخوری! توی کثافت از وقتی زنم شدی، دیگه آرامش ندارم. ای کاش روز خواستگاری، بهم می‌گفتی این‌جوری هستی! کاش تو دختر نمی‌شدی؛ گفته بودم من و مامانت انتظار داشتیم تو پسر بشی! تو ...

  • مجموعه داستان‌ های مینیمال سری دوم
  • کارگروهی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 145
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 1517
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه فضایی در زمین _ روزی مهدی به جنگل رفت. صدای گریه شنید و رفت جلو. دید یک آدم فضایی اونجاست. اونا باهم دوست میشن و میرن خونه مهدی. مهدی دانش‌آموز تنبلی بود؛ اما به کمک آدم‌فضایی دانش‌آموز زرنگی میشه. اونا بعد از مدتی که با هم بودن دوست صمیمی میشن و شروعی میشه تا زندگی مهدی به کلی تغییر کنه.   دانلود داستان کوتاه فضایی در زمین   قسمتی از رمان: ساعت هشت صبح روز شنبه بود. دانش‌آموزان باید به مدرسه می‌رفتند. طبق معمول و مثل همیشه مهدی باز هم دیر به مدرسه می‌رفت. لباس‌هایش را پوشید و بدون خوردن صبحانه به مدرسه رفت. وقتی به مدرسه رسید مدیر گفت: - نه درس می‌خونی، نه کار عملی میاری، نه در مورد موضوعاتی که ...

  • داستان کوتاه فضایی در زمین
  • مهدی تورانی
  • زهرا توسلیان
  • تعداد صفحات : 34
  • تخیلی / فانتزی
  • بازدید: 1644
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه فرمانروای (دورگه جلد اول ولیعهد گمشده) _  تو دنیایی که ما زندگی می‌کنیم، آدمایی به نام محافظ وجود دارن که خودشون متعلق به یک دنیای دیگن اما از دنیای ما انسان‌ها در برابر شیاطین و نیروهای اهریمنی، محافظت می‌کنن. از قضا یه شب، یه نفر از این محافظ‌ها به اسم توماس، پسری رو تو دنیای ما پیدا می‌کنه که پدر و مادرش توسط گرگینه‌ها کشته شدن و تصمیم می‌گیره که این پسر بچه رو به دنیای خودش ببره اما نمی‌دونه که این بچه ممکنه چه اتفاقات بدی رو براش رقم بزنه!​   دانلود داستان کوتاه فرمانروای (دورگه جلد اول ولیعهد گمشده)   لینک دانلود جلد دوم داستان دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد دوم آخرین قربانی)     قسمتی از داستان: «اگه بتونی رو کاری ...

  • داستان کوتاه فرمانروای (دورگه جلد اول ولیعهد گمشده)
  • ریحانه مدنی
  • دیانا نظری
  • تعداد صفحات : 143
  • فانتزی / تراژدی
  • بازدید: 1538
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کودک طلسم چشمان سبز آبی _ داستان در رابطه با شاهزاده‌ی جوانی به نام ارسلان است که مادرش به بیماری سختی دچار می‌شود که اطبا از معالجه‌ی او عاجز می‌مانند اما پیرمرد دانایی پرده از ماجرای بیماری مادر شاهزاده برمی‌دارد و می‌گوید او طلسم شده است و تنها راه باطل کردن طلسم ریختن خون دختری است که یک چشم او سبز و چشم دیگرش آبی باشد. شاهزاده دستور می‌دهد تا سربازانش در سرزمینش جستجو کنند و چنین دختری را ‌بیابند اما...   دانلود داستان کودک طلسم چشمان سبز آبی   قسمتی از داستان: در سال‌ها‌ی دور در سرزمینی پهناور، پادشاهی قدرتمند حکومت می‌کرد. پادشاه اردلان همسری مهربان به نام آتوسا داشت که با مردم بسیار مهربان بود. آن‌ها فقط یک فرزند به ...

  • داستان کودک طلسم چشمان سبز آبی
  • م.صالحی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 214
  • فانتزی
  • بازدید: 1900
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه شب کریسمس _ راجب زوج جوانی است که به تازگی ازدواج کردند، یک شب که از قضا شب کریسمس، شب عیدانه‌ی آن‌ها است، این زوج برای شادی و یک شب به یاد ماندنی دوستان خود را به خانه دعوت می‌کنند تا که بهترین شب کریسمس را داشته باشند ولی قصه ورق خود را برعکس می‌کند و اتفاق هولناک و وحشتناکی سر دوستانشان می‌آید.   دانلود داستان کوتاه شب کریسمس   مقدمه:  چه داری که من مجذوبت می‌شوم! مانند آیینه پاکی، همانند دریا زلال، گاهی وقتا به عمق دلم می‌روم و می‌پرسم چه؟ چرا؟ زمین هم آنقدرها هم فکر می‌کنی گرد نیست چرا که ظالم زیاد است. تمام حجم خیالم از توست مرا ببین نگاهت می‌کنم دوباره و دوباره... من می‌ترسم از همه‌چیز پس ...

  • داستان کوتاه شب کریسمس
  • زهرا عبدی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 26
  • معمایی / جنایی / هیجانی
  • بازدید: 1734
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه تحت نظر _  روشا دختری است که سال‌هاست تنها زندگی می‌کند و آشپز است؛ یکی از روزها مردی به سراغش می‌آید و خود را پسرخاله‌ی او معرفی می‌کند امّا، او فردی متقلب است... .   دانلود داستان کوتاه تحت نظر   قسمتی از داستان: نگاهم رو به آشپزهایِ در حال کار انداختم. هوف! امروز واقعاً روز خسته کننده‌ای بود. چیزی نزدیک پونصدتا مشتری داشتیم و این واقعاً برای منی که یه سرآشپز با هشت‌تا دست‌یار بودم سخت بود. همه غذای دریایی و انواع پاستا سفارش داده بودن و من مجبور بودم حتی خودم هم به‌جای نظارت، آشپزی کنم. از چهره‌های همه‌شون خستگی می‌بارید. صدام رو کمی بلند کردم: - همگی خسته نباشید. این هشت‌تا سفارش آخر رو که تموم کنیم می‌تونیم بریم چیزی بخوریم. صداشون یکنواخت و رسا ...

  • داستان کوتاه تحت نظر
  • ماه راد
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 83
  • اجتماعی
  • بازدید: 1529
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه گارد لنف و نایره _ تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروی‌های مختلف را در ذره‌ذره خونش حس می‌کرد! حال؛ آماده بود تا با هر کسی مبارزه کند! حتی گر دشمن یکی از عزیزانش باشد!   دانلود داستان کوتاه گارد لنف و نایره   قسمتی از داستان: باز مثل همیشه دایانا را راضی کردند اولین نفر وارد شود. همیشه همین بود، او زیادی ساده بود و حال را می‌دید نه بعده‌ها را! دستش را به در زد و آرام هولش داد. آب ‌دهانش را قورت داد و نگاهی به آفرین انداخت. آفرین با تکان دادن سرش به او اطمینان داد و او هم با لبخند، بدون فکر کردن وارد آن خانه‌ی ‌خراب و متروکه شد! بعد اینکه کامل ...

  • داستان کوتاه گارد لنف و نایره
  • آبی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 66
  • فانتزی معمایی
  • بازدید: 1522
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه جنگل پر رمز و راز _ مهدی یک جنگل‌بان است. پس از مدتی دوستان او تصمیم می‌گیرند برای چند روزی همراه او در کنار طبیعت باشند. مهدی که برای مدتی میزبان دوستانش می‌باشد به ناگه متوجه‌ی رخدادهای عجیبی در محل زندگی‌اش می‌شود که موجب پیش‌آمدی ناگوار‌ است.   دانلود داستان کوتاه جنگل پر رمز و راز   قسمتی از داستان: ساعت نه‌و‌نیم شب بود و من خونه تنها بودم. منتظر محمد، علی (پسرعمه)، فاطمه (دختر عمو)، تینا، مهدیه (دختردایی)، نیما (پسردایی) علی، فرزاد (پسر خاله) و فهیمه خواهرم بودم. از شهرستان به محل زندگی من میومدن. چون خونه من نزدیک جنگل بود و تقریبا میشه گفت چسبیده به جنگل بود خواستن مدتی داخل طبیعت بمونن. داشتم تلویزیون نگاه می‌کردم با خودم ...

  • داستان کوتاه جنگل پر رمز و راز
  • مهدی تورانی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 37
  • تریلر _ علمی _ تخیلی
  • بازدید: 1910
ادامه و دانلود

داستان کوتاه چیست ؟

قرن اخیر، قرن غلبه جهانی داستان کوتاه بر دیگر انواع ادبی است. انسان دیگر آن ذوق و فراغت را ندارد که رمانهای بلند چند جلدی بخواند؛ از این رو با مطالعه داستان کوتاه گویی خود را تسکین می دهد.

زندگی را و خود را و در آیینه داستان کوتاه می جوید.

داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیتها، نوع بیان داستان و کوتاهی و بلندی آن مورد برسی قرار داد.

در “رمان” اغلب مجموعه زندگی شخصیتی تجسم می یابد و اشخاص یا شخص مهم داستان در طول زمانی که داستان آن را در بر می گیرد پرورده می شود، ولی در داستان کوتاه چنین فرصتی وجود ندارد.

در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافته است و پیش چشم خواننده ی منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیده است.

نویسنده در داستان کوتاه، برشی می زند به زندگی قهرمان داستان و نقطه ای از آن را که باید به مرحله حساسی برسد انتخاب می کند.

در حالی که در رمان قسمتی یا تمام دوره زندگی قهرمانان در پیش چشم خواننده است و چشم انداز وسیع تر و گسترده تری از زندگی شخصیتها را نشان می دهد.

داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچه هایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز می شود و به خواننده فقط امکان می دهد که از این دریچه ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.

شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می دهد و کمتر گسترش و تحول می یابد.

ادگار آلن پو” نویسنده آمریکایی می گوید:

“داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.
این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیارود، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.”

“داستان کوتاه” باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. “ادگار آلن پو” در این مورد نیز گفته است:

“داستان کوتاه” روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القاء کند، یک اثر واحد را.

در داستان کوتاه تعداد شخصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیل های مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیتها وجود ندارد و معمولاً نمی توان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی بررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب می شود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستاهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشده است.

داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلا حدود 500 کلمه بیشتر نداشته باشد.