معرفی داستان: داستان کوتاه نیمه ی سیاه _ قهرمان این داستان منم؛ فاطمه شکیبا. در یک روز پاییزی هنگام برگشت به خانه، در میان اعتصاب و آشوب و ناامنی، با یک تهدید خطرناک مواجه می‌شوم؛ طغیان خودم علیه خودم. حادثه‌ای غیرممکن که حالا ممکن شده است؛ انگار هر آنچه بر کاغذ خلق شده، جان گرفته و به دنیای واقعی راه پیدا کرده است. در میان اعتراض‌ها، کسی حواسش به خطری که من و دوستان نویسنده‌ام با آن مواجهیم نیست. وقتش رسیده تا با نیمه‌ی تاریک خودم مواجه شوم... .   داستان کوتاه نیمه ی سیاه   قسمتی از داستان: هوا سرد است و من لباس گرم نپوشیده‌ام. از در آزمایشگاه مهدیه که بیرون می‌آیم، سوز هوای آبان دور بدنم می‌پیچد. خیابان احمدآباد هوا ابری‌ست؛ همان مدلی ...

  • داستان کوتاه نیمه ی سیاه
  • فاطمه شکیبا
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 108
  • اجتماعی / رئالیسم جادویی
  • بازدید: 2746
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه خاطرات یک دزد دریایی ناتمام (الدورادو) _ خاطره‌نویسی‌های یک دزد دریایی به نام شوآن لئوپاردو است که در اول جوانی ناخواسته وارد کشتی دزدان دریایی می‌شود و چون وجود خانوم‌ها در کشتی ممنوع است هویت خود را پنهان می‌کند و خودش را یک مرد جا می‌زند. سپس شورش علیه کاپیتان کشتی یعنی ادوارد تیچ، هویت واقعی‌اش به عنوان یک زن را فاش می‌کند. شاید برایتان سوال باشد که چرا نام این مجموعه خاطرات یک دزد دریایی ناتمام است! شوآن لئوپاردو یعنی شخصیت اصلی این مجموعه داستان، برخلاف غرور و هوشی که دارد معتقد یک انسان تمام و کامل نیست بنابراین نام نوشته‌هایش را «خاطرات یک دزد دریایی ناتمام» گذاشت.   داستان کوتاه خاطرات یک دزد دریایی ناتمام ...

  • داستان کوتاه خاطرات یک دزد دریایی ناتمام (الدورادو)
  • آزاده دریکوندی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 74
  • معمایی / ماجراجویی
  • بازدید: 1537
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: داستان کوتاه شب قدر _دختر این داستان کوتاه مدت‌هاست پدر خود را بر اثر زلزله از دست داده است. حالا بعد از از دست دادن پدر و زیر آوار ماندن زندگی‌اش مجبور به چادر نشینی و امرار معاش است. راه دخترک دست فروش به مسجدی باز می‌شود که ادامه‌ی زندگی او را رقم می‌زند.   داستان کوتاه شب قدر   قسمتی از داستان: همه چیز آروم بود و انگار خواب عمیقی کل کائنات رو در خودش فرو برده بود که به یک باره، ساختمون لرزید و زمین و زمون بهم ریخت. سقف خونه پائین اومد و صدای مهیبی بلند شد، گرد و خا ک بر سر و روی مریم ریخت؛ معلوم نبود چند طبقه با آوار مجتمع ساختمانی پائین اومد که به ناگهان مریم، ...

  • داستان کوتاه شب قدر
  • حمید درکی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 21
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 1255
ادامه و دانلود

معرفی داستان: داستان کوتاه خوک وحشی _ داستان درمورد یک پسری هست که در یک خانواده معمولی زندگی می‌کنه ولی کلا خیلی بی‌خیال هست و به فکر زندگی و آینده‌اش نیست.  دست بزن داره و در نهایت بخاطر کاری که میکنه کلانتری گیرش می‌اندازه و کارش به دادگاه کشیده میشه....     داستان کوتاه خوک وحشی   قسمتی از رمان: شیوا: چند بار باید به تو زبان نفهم بگم دستت به وسیله‌های من نزن تو احمق و کودن چرا حرف توی اون کله پوکت فرو نمی‌ره واقعاً حرف نمی‌فهمی، یا خودت رو به نفهمی زدی، بابا تو چرا سکوت کردی و به این پسره عقل کلت چیزی نمی‌گی. پدر: اون دکتر وقتی نصیحت حالیش نیست من چی کنم، چند بار بهش گفتم دست توی کیف دیگران نکن، زشته ...

  • داستان کوتاه خوک وحشی
  • پرستو مهاجر
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 20
  • اجتماعی
  • بازدید: 940
ادامه و دانلود

معرفی داستان: داستان کوتاه آقای لژیونر من _ نازنین دخترک دلباخته‌ایست که با مادر خود زندگی می‌کند و نهایت آمال و آزوهایش رسیدن به فوتبالیستی‌ بوده که هر دم دل و دینش را به یغما می‌برد؛ لیک در وانفسای این زندگی هزار چهره مجبور است به پای اشتباهات پدر بسوزد و در سایه‌ی ترس از مردی باشد که با غفلت پدرش، او را در یک شرط‌بندی به غنیمت برده است.     داستان کوتاه آقای لژیونر من   قسمتی از داستان: در رو باز کردم، وارد خونه شدم. رفتم سمت آشپزخونه. نازنین رو دیدم که یه گوشه‌ی آشپزخونه دراز کشیده مایع سفیدکننده هم پیشش بود. رفتم جلو صداش کردم: - نازنین؟ نازنین؟ چی شده؟ چرا این‌جا خوابیدی؟ بیدارشو، بیدار شو! یا اباالفضل! بچه‌م از دست رفت. خدایا ...

  • داستان کوتاه آقای لژیونر من
  • زینب زاهد
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 78
  • عاشقانه
  • بازدید: 1453
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه شهر فرنگ _ این داستان روایتگر مردی بی‌خانمان است که درگیر باری تظاهر می‌شود. حال در میان گیر و گرفت روزگار، چرخ گردون تا می‌تواند او را به گردش درمی‌آورد تا با یک سرگیجه‌ی عظیم، زمین بخورد. این بین، مواجهه با کلاهبرداری مرموزی از یک جواهری فروشی، داستان را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد‌   دانلود داستان کوتاه شهر فرنگ   قسمتی از داستان: یکی در لای انگشتان دست راستش چهار سیگار روشن را همزمان دود می‌کند و دیگری از شدت مطالعه سر به دیار جنون نهاده و با خود حرف می‌زند... به‌راستی مرز میان جنون و عقول کدام‌ است؟! بگذریم. گاهی عادات و رسوم اجتماعی و حتی حرکاتی که ناشی از هیجانات درونی به آدمی دست می‌دهد مثلاً بعد از تماشای مسابقه ...

  • داستان کوتاه شهر فرنگ
  • حمید درکی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 15
  • اجتماعی / عاشقانه
  • بازدید: 930
ادامه و دانلود

معرفی: دانلود مجموعه داستان‌ های مینیمال سری سوم _ استان‌های مینیمال مجموعه‌ای از داستان‌های تک‌برگی‌ست که به کوشش چندین نویسنده‌ی خوش‌قلم گرد آمده است. این داستان‌ها در ژانرهای مختلف اعم از اجتماعی، عاشقانه، درام و… نگارش شده‌اند و موضوعات مختلف را به زیبایی در قالب یک داستان تک‌‌برگی خلق کرده‌اند.   دانلود مجموعه داستان‌ های مینیمال سری سوم   قسمتی از داستان‌ها: هودی سفیدم را بیش از هر لباسی دوست داشتم. نمی دانم چرا؛ اما دلبسته اش بودم. آن روز هم مثل همیشه به هوای خلوت کردن با خودم و قدم زدن به پارکی که حوالی خانه بود آمده بودم. قدم میزدم میان سبزه‌های خشک و پژمرده که حاصل بی توجه‌ای رهگذران بودن؛ اما بازهم مقاومت می‌کردند. گاهی با خودم می‌اندیشم که: (جاده، بهترین تسکین است... اگر ماشین ...

  • مجموعه داستان‌ های مینیمال سری سوم
  • کارگروهی
  • رها امینی
  • تعداد صفحات : 141
  • عاشقانه / درام / اجتماعی
  • بازدید: 1196
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه قلمرو بیگانه _ الکس درام معلمی در شهر دارلینگتون است. او آخر هفته به همراه همکاران و خانواده‌‌ی خود به مزرعه‌ای که در پنجاه‌ کیلومتری شهر خود داشت رفتند. پدرش در مزرعه زندگی می‌کرد برای همین بچه‌های او تصمیم گرفتند تا چند روزی پیش پدربزرگ خود بمانند. روزی پدربزرگ‌ آن‌ها زخمی شد و برای یافتن دارویی که پدربزرگ به آن‌ها گفته بود راهی جنگل شدند؛ اما ماشین آن‌ها خراب شد و مجبور شدند تا به قلعه‌ای که در نزدیکی‌شان بود بروند تا کمک بیاورند که فهمیدند قلعه‌ای که آمده‌اند قلعه ارواح است. چاره دیگه‌ای نداشتند فقط... .   دانلود داستان کوتاه قلمرو بیگانه   قسمتی از داستان: الکس درام معلم فیزیک هست. اون در شهر دارلینگتون زندگی می‌کنه. الکس یک مزرعه ...

  • داستان کوتاه قلمرو بیگانه
  • مهدی تورانی
  • فائزه اکبری
  • تعداد صفحات : 111
  • درام / ترسناک
  • بازدید: 1050
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان کوتاه انتظار _ انتظار روایتگر اشتباهی دامنگیر است که بر آینده‌ی دختر جوان سایه‌ای وهم‌آور و تاریک می‌گستراند، خطایی که حال و روزش را سیاه می‌سازد. سهوی که مرگ را تبدیل به آرزو می‌کند؛ اما میان این وحشت‌ها و سرنوشت نفرت برانگیز می‌توان راه نجات یافت؟   دانلود رمان کوتاه انتظار   قسمتی از رمان: تا جاگیری ماه در دل آسمان شب خیره‌ی محوطه شدم و لحظات رنج‌آور گذشته را در ذهن مرور کردم اما هیچ راه فراری نبود جز سوختن و ساختن! به ناچار برخاستم. رامین داخل اتاق برابر آینه ایستاده بود و موهای لخت سیاهش را شانه‌ می‌زد، وسواسش بر ظاهر سبب می‌شد بیشتر اوقات روزش را صرف رسیدگی به تیپش کند؛ عادتی که او فاقد آن بود. در عین آراستگی ...

  • انتظار
  • یهدا رضایی"یگانه"
  • زری مصلح
  • تعداد صفحات : 107
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 1857
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه اژه ای _ "اژه‌ای" نام دیگر پرنده‌ی زیبا و خوش‌صدا یعنی بلبل است و این داستان روایتی از زندگی یک پسر جوونه که به خوانندگی علاقه داره و صدای بسیار زیبایی هم داره و ماجرا از اون‌جا شروع میشه که آلبرت به سالن موسیقی میره و توی زندگیش صفحه‌ای جدید باز میشه و سرنوشت بدترین‌ها و بهترین‌ها رو براش رقم می‌زنه.   دانلود داستان کوتاه اژه ای   قسمتی از داستان: با صدای زنگ ساعت از خواب ناز پریدم. با عجله بلند شدم و به آشپزخونه رفتم، یکم آب به صورتم زدم از کمدم تیشرت سفید و شلوار کتان مشکی‌ رو برداشتم و پوشیدم. موهای کوتاهم رو به سمت چپ حالت دادم و گیتارم رو برداشتم و روی دوشم انداختم، کفش‌های ...

  • داستان کوتاه اژه ای
  • الهام سواری
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 52
  • عاشقانه / رئال - فانتزی / طنز
  • بازدید: 1067
ادامه و دانلود

داستان کوتاه چیست ؟

قرن اخیر، قرن غلبه جهانی داستان کوتاه بر دیگر انواع ادبی است. انسان دیگر آن ذوق و فراغت را ندارد که رمانهای بلند چند جلدی بخواند؛ از این رو با مطالعه داستان کوتاه گویی خود را تسکین می دهد.

زندگی را و خود را و در آیینه داستان کوتاه می جوید.

داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیتها، نوع بیان داستان و کوتاهی و بلندی آن مورد برسی قرار داد.

در “رمان” اغلب مجموعه زندگی شخصیتی تجسم می یابد و اشخاص یا شخص مهم داستان در طول زمانی که داستان آن را در بر می گیرد پرورده می شود، ولی در داستان کوتاه چنین فرصتی وجود ندارد.

در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافته است و پیش چشم خواننده ی منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیده است.

نویسنده در داستان کوتاه، برشی می زند به زندگی قهرمان داستان و نقطه ای از آن را که باید به مرحله حساسی برسد انتخاب می کند.

در حالی که در رمان قسمتی یا تمام دوره زندگی قهرمانان در پیش چشم خواننده است و چشم انداز وسیع تر و گسترده تری از زندگی شخصیتها را نشان می دهد.

داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچه هایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز می شود و به خواننده فقط امکان می دهد که از این دریچه ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.

شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می دهد و کمتر گسترش و تحول می یابد.

ادگار آلن پو” نویسنده آمریکایی می گوید:

“داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.
این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیارود، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.”

“داستان کوتاه” باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. “ادگار آلن پو” در این مورد نیز گفته است:

“داستان کوتاه” روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القاء کند، یک اثر واحد را.

در داستان کوتاه تعداد شخصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیل های مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیتها وجود ندارد و معمولاً نمی توان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی بررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب می شود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستاهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشده است.

داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلا حدود 500 کلمه بیشتر نداشته باشد.