مقدمه: مجموعه دلنوشته های بال های شکسته _ در کنج دلم... قلبی تک و تنها نشسته و همچو باران، اشک می‌ریزد. ساعت‌ها به جای خالی‌ نیمه‌‌ی گمشده‌اش زل می‌زند... و به دنبال راه فراری از حال این روزهایش می‌گردد چه می‌داند که آن مسافر بی‌وفا... او را برای همیشه با کوله‌‌ بارش، ترک کرده است.​   مجموعه دلنوشته های بال های شکسته   قسمتی از دلنوشته: پرورگارا... ای دوست و غم‏‌خوار همیشگی‌‏‌ام این روزها از باران فراری هستم به دنبال کنجی می‏‌گردم که سقفی داشته باشد ماه‏‌ها پیش وقتی باران می‏‌بارید... با دیدنش، دلنوشته اختصاصی لبخندی کنج لبانم می‏‌نشست ساعت‌ها به خاطرات خوش گذشته فکر می‏‌کردم اما دگر از آن لبخند خبری نیست زیرا خاطراتم را بنده‏‌هایت، نابود کرده‏‌اند و از صفحه‌ی روزگار محو شدند این روزها، باران که می‏‌بارد... قلبم همچو آتشی شعله‏‌ور اعماق وجود را می‏‌سوزاند تنها ...

  • مجموعه دلنوشته های بال های شکسته
  • مهرنوش عطایی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 22
  • عاشقانه
  • بازدید: 747
ادامه و دانلود

مقدمه: دلنوشته دیدی دلم _ گوش کن! می‌شنوی؟ این صدای شکستن است؛ شکستن تو، ای دلم! در میان این شلوغی، در میان این همه دل، تو شکستی...!   دلنوشته دیدی دلم   قسمتی از دلنوشته: شاد بودی! غمی در تو وجود نداشت! پس چه شد؟ چرا این شکلی شدی؟ پس تکه‌هایت کو؟ چرا در گوشه‌ای می‌نشینی و دلنوشته عاشقانه آرام اشک می‌ریزی؟ می‌دانم تنهایی... اما آرام باش، درست می‌شود! دوباره تکه‌های شکسته‌ات را به هم وصل می‌کنم دوباره همان می‌شوی که بودی...! *** شکستی، اما بی‌صدا! تنها شدی، دم نزدی! گوش کن دلم! فقط من مانده‌ام و تو در این شلوغی، در این همهمه، در این دیار... من و توئیم که با هم مانده‌ایم می‌دانم آن روزها را یادت است... روزهایی که عشقش را داشتی روزهایی که تو، برای او می‌تپیدی... . *** دیدی دلم؟! او را دیدی؟ با دیگری بود... . من و تو با او نبودیم او بود؛ اما، ...

  • دلنوشته دیدی دلم
  • aran
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 30
  • عاشقانه
  • بازدید: 789
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته می دانم که می دانی _ بیا و بشماریم فاصله‌ها را، فاصله‌هایی که مرا پیر کردند و تو را راحت. می‌دانم که می‌دانی! پانصد و پانزده روز است که دستانم، دستان قویت را لمس نکرده؛ پانصد و پانزده روز است که در کنج اتاق می‌نشینم و چشمانم خیره به قاب عکسِ کوچکت به خواب می‌روند.​   مجموعه دلنوشته می دانم که می دانی   قسمتی از دلنوشته: می‌دانم که می‌دانی درنبودت چه کشیدم و چه اشک‌ها که نریختم. پانصد و پانزده روز است که در نبودت می‌ریزد و تو نیستی که بگویی لعنت به من که باعث این اشک‌هایت هستم.​ *** می‌دانم که تو می‌دانی هرشب درهمان زمان همیشگی برایت می‌خوانم، از همان شعر‌های همیشگی، شعرهایی که وقتی شروعش می‌کردم با خنده‌هایت به پایان می‌رسید و من دستانم را ...

  • مجموعه دلنوشته می دانم که می دانی
  • یاسمن رضیان
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 25
  • عاشقانه
  • بازدید: 701
ادامه و دانلود

fمقدمه: دلنوشته برای قلب شکسته ام _ بیچاره... خودم را نمی‌گویم! با قلبم بودم! آنقدر گریه کرده است که دیگر صدایش در نمی‌آید تا جلوی ورود دیگران را بگیرد! حس می‌کند یک در گردان است که آنقدر می‌چرخد تا بشکند! و بعد از آنکه شکست، تکه‌هایش را با دست های زخمی‌اش جمع می‌کند... کنار هم می‌گذارد و شکل می‌دهد... خودش می‌داند که هزاران بار می‌شکند اما یک بار هم مثل سابق نمی‌شود.. اما می‌دانید چرا سعی می‌کند تکه‌هایش را کنار هم بگذارد؟ چون قلب است و مهربان... می‌ترسد اما اهمیت نمی‌دهد! گریه نمی‌کند چون می‌داند کسی نمی‌شنود و شجاع می‌شود چون امیدوار به این زندگی لعنتی است... چرا شروع به شکل دادن خود نمی‌کند؟ چون منتظر است یکی از افرادی که از درش ...

  • دلنوشته برای قلب شکسته‌ام
  • yegane
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 30
  • عاشقانه
  • بازدید: 970
ادامه و دانلود

مقدمه: دلنوشته روزگار سرد من _ روزگار عجیبی‌ست. سرد و تلخ! دنیا برایت تیره‌ و تار می شود؛ وقتی که... نگاهت همیشه به پشت سرت باشد. گذشته را رها کن؛ گذشته روزگاری‌ست سرد. سردی آن، تا مغز استخوانت نفوذ می‌کند.​ دلنوشته روزگار سرد من   قسمتی از دلنوشته: سردی روزگار برایت چه سم باشد چه نه تورا به کشتن می‌دهد. روزگار سرد من دنیایم را تیره کرده تیره‌تر از هرچه که هست و نیست! *** آن دم که نگاهت در پی گرمایی کوچک‌ است... سردی روزگار، آرام‌آرام تمام وجودت را در بر می‌گیرد. تمام وجودت، سراسر سرد و بی‌روح می‌شود. یخ می‌شوی ولی... گرم. شکننده می‌شوی ولی... محکم ‌و ‌استوار. *** روزگار بازیگر خوبی‌ست. آن‌قدر ماهرانه بازی می‌کند؛ که... حتی معروف‌ترین‌های سینما او را تشخیص نمی‌دهند. *** آن هنگام که دست روزگار سرنوشتت را رقم می‌زند تو مشغول چه هستی؟ خندیدن! یا خوش‌خیالی! *** به خودت می‌آیی ناگاه می‌بینی درست وسط ...

  • دلنوشته روزگار سرد من
  • آذردخت پاییزی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 18
  • عاشقانه
  • بازدید: 975
ادامه و دانلود

مقدمه: دلنوشته کلاویه زندگی _ زندگی شباهت زیادی به کلاویه‌های پیانو دارد. اصلا خودش یک پیانو است. نامش هم زندگی‌ست گاهی روزها خوب و دلنشین است مثل کلاویهٔ سفید و گاهی روزها بد و تلخ است مثل کلاویهٔ مشکی... به هرحال، این پیانو زیر دست ماست و ما هستیم که انتخاب می‌کنیم چگونه بنوازیم ملودی زندگی‌مان را زندگی پارادوکس جذابی‌ست که باید از آن لذت برد... .   دلنوشته کلاویه زندگی   قسمتی از دلنوشته: پشت پیانوی خوش‌رنگم می‌نشینم، موهایم را پشت گوشم می‌گذارم و سر انگشتانم را آرام روی کلاویه‌های سفید پیانو می‌کشم... . چشمانم را می‌بندم و همه تن گوش می‌شوم تا از صدای کلاویه‌ها لذّت ببرم. این آرامش را من از کجا آوردم؟ درونم دریایی پرتلاطم است، ولی بیرونم همچو اقیانوس آرام... . بعد از این همه ...

  • کلاویه زندگی
  • نگین جوادی
  • فائزه اکبری
  • تعداد صفحات : 23
  • عاشقانه
  • بازدید: 1039
ادامه و دانلود

مقدمه: دلنوشته گاهی هم با خدا _ بهتر نیست اندکی لحظات را با خدا بگذرانیم؟ خدایی که خدایی کرد و ما بندگی‌اش را سبک شماردیم؟ بیایید حداقل در این چند دقیقه با خدا باشیم و مثل خودش که همیشه به یادمان است حداقل ذره‌ای به یادش باشیم...   دلنوشته گاهی هم با خدا     قسمتی از دلنوشته: و خدا اینجاست... دقیقا همین بالای سر ما... کافی است کمی سرت را بالا بگیری... می‌بینی که با چه اشتیاقی نگاهت می‌کند... به دستت، به پات، به انگشتانت، به چشمانت و به تمام داشته‌هایت بنگر... می‌توانی انکار کنی که بهترینش را به تو نداده؟ نباید چشم ببندی و با تمام وجود فریاد بزنی "خدایا شکر"؟؟ میان این همه آدم که دوستشان داری می‌توانی کسی را پیدا کنی که بیشتر از خدا دوستت داشته باشد؟ یا اصلا می‌توانی ...

  • دلنوشته گاهی هم با خدا
  • t.sh
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 29
  • عاشقانه
  • بازدید: 1078
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته های دلتنگ خاک سرد _ دلتنگم، برای خاک سرد...؛ برای خاک سرد در هوای زمستان، زمستانی به سردیِ قطب شمال! فردی عزیز در زیر خاک، دل مرده‌ام کرده است؛ نه راهه برگشت دارد و نه من می‌توانم به کنارش بروم. دلتنگم... برای آن سنگ قبر، برای آن خاک سرد...!   مجموعه دلنوشته های دلتنگ خاک سرد   قسمتی از داستان: غمگین... خیره می‌شوم به آن خاک سرد؛ همان خاکی که عزیزم را در خود مخفی کرده است... ‌. من دلتنگ این خاک بودم؟ این‌جا که کسی نیست!​ *** عزیز دل... آغوشت گرم و خاکت سرد، صدایت رسا و اشک‌هایم آرام. چرا رفتی؟ خاک تو را بیشتر دوست داشت؟ برگرد... قول می‌دهم بیشتر در آغوش بگیرمت... .​ *** همه می‌گویند برای شادیِ روحت؛ نه جسمت... قرآن بخوانم، دعا بخوانم، خیرات بدهم...! من؛ امّا... فقط اشک می‌ریزم.​ *** آری، باید اشک‌ها را جاری ساخت... . شاید با ریزش اشک‌هایم، سوزِ قلبه ...

  • مجموعه دلنوشته های دلتنگ خاک سرد
  • ماه راد
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 26
  • عاشقانه
  • بازدید: 857
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته در یک قدمی هبوط _ می‌شناسم این منِ خودنما را! این منِ زنده‌نما را، این بنی آدم پر دردوبلا را. آه از حسرت و درد برمی‌خیزد از سینه؛ فقط یک‌دم دارد نوای این خدا را.   مجموعه دلنوشته در یک قدمی هبوط   قسمتی از دلنوشته: گویند در این حوالی مرده‌ای زندگی می‌کند‌! مرده‌ای که نفس‌هایش سرد و متحرکی بیش نیست. ای مردم، به خدایی که خدای من و شماست؛ دروغ گفتن و زنده‌زنده به گور کردن، خوب نیست! دل که مُرد، گویی عالم برایم مرده است. من را که دفن کردید، الان به تماشای چه نشسته‌اید؟! *** سردی که به رگ‌هایم سرایت کرد، هی جریان پیدا کرد و به قلبم نفوذ کرد. قلب منجمد شده‌ام، یک بار که سنگین ضربه خورد! دیگر مرگم فرا می‌رسد. *** تپش‌های قلبم کم شده... درد عجیبی در این سینه شکافته شده، فدای دعاهای نیک مردم! آنقدر خوب ...

  • مجموعه دلنوشته در یک قدمی هبوط
  • بانو منصوری
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 17
  • عاشقانه
  • بازدید: 645
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود مجموعه دلنوشته‌ ها‌ی منطق‌ های متلاشی _ آخر تمام چیزها پشیمانی است؛ منظور از آخرش زمانی است که تو نمی‌دانی درست راه را انتخاب کردی یا نه. منطق را نادیده گرفتی. او با تو بود. همیشه با تو بود؛ اما... تو زمانی که دیگری را می‌دیدی یادت می‌رفت که او اینجاست...‌!   دانلود مجموعه دلنوشته‌ ها‌ی منطق‌ های متلاشی   قسمتی از دلنوشته: زمانی که حرف نمی‌زنی، می‌تونی به وضوح تغییر آدم‌ها رو متوجه بشی. خیلی سخته فرد مقابلت ناگهانی تغییر کنه و بتونه تو رو جور دیگه‌ای، هم با بودنش و نبودنش عذاب بده. خیلی سخته بفهمی که خودت باعث تغییر اون شدی. خودت کاری کردی که دلسرد و بی‌تفاوت بشه. من حاضرم تو گریه کنی، جیغ بکشی، ضجه بزنی، ولی بی‌تفاوت نشی؛ مانند فردی نباش ...

  • مجموعه دلنوشته‌ ها‌ی منطق‌ های متلاشی
  • bahareh.s
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 18
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 849
ادامه و دانلود