همه چیز در هوا معلق است. سنگ از آسمان میبارد، زنبورها در حال ساختن مواد مذاب هستند.الماس از دهانه آتشفشان بیرون میزند و مردم برای گرم کردن خود در حال سوزاندن پولهایشان هستند. جهان نیز دیوانه شده است. و به راستی چه مدت زمان تا دیوانه شدن جهان باقی مانده است؟ هزاران چهره آشنا در اطرافم مشاهده میکنم؛ انسانهای خوب، بد و زشت. عشقهای ناب و حتی سرنوشت! مردم در حال تلاشند تا دنیایی بهتر از حالا بسازند. شب و روز کار میکنند تا زندگیبهتری داشته باشند. اما درست زمانی که بهترین چیزها را در زندگی به دست آوردند، از دنیا میروند. این حقیقت را باور دارم اما به راستی جهان دیوانه است! مکانهای فرسوده، چهرههای فراموش شده، باورهای غلط، انسانهای از دست رفته، همه ...