رمز و راز نویسندگی
خلاصه:
رمز و راز نویسندگی نوشتن یک شروع خوب یک شروع خوب در یک شعر، در یک فیلم، در یک گزارش هواشناسی و در یک ترانه چگونه ساخته می شود؟ فایده های این کار برای نویسنده خیلی زیاد است. هفته نامه کرگدن: یک شروع خوب در یک شعر، در یک فیلم، در یک گزارش هواشناسی و در یک ترانه چگونه ساخته می شود؟ فایده های این کار برای نویسنده خیلی زیاد است.
با شروع مشکل دارم
اگر می خواهید داستانی کوتاه بنویسید، داستان های کوتاه خوب بخوانید.
اگر می خواهید پایان بندی های بهتری بنویسید، پایان بندی های بهتری بخوانید
و اگر می خواهید افتتاحیه ها یا شروع ها و یا مقدمه های بهتری بنویسید شروع کنید
به خواندن و جمع کردن بهترین نمونه هایی که می توانید. برای این که این استراتژی را یک گام فراتر ببرید، هر فرمی از بیان را که وابسته به یک شروع است، مورد توجه و مطالعه قرار دهید.
یک شروع خوب در یک شعر، در یک فیلم، در یک گزارش هواشناسی
و در یک ترانه چگونه ساخته می شود؟ فایده های این کار برای نویسنده خیلی زیاد است.
همان طور که یک سرآشپز یاد می گیرد غذاهای خوب چه مزه ای دارد،
نویسنده هم باید کارهای زیادی را بچشد تا گستره کاملی از انتخاب های استراتژیک ممکن را در اختیار داشته باشد.
– «چنین بود، نیزه های دانمارکی روزها پیش رفتند/ و پادشاهانی که بر آن ها حکم می راندند، شجاع و بزرگ بودند.» (افسانه بیوولف)
– «حوادث عجیبی که موضوع این وقایع نگاری است،
در سال هزار و نهصد و چهل و… در اُران روی داد.» «طاعون»، نوشته آلبر کامو، ترجمه رضا سیدحسینی. (حذف آخرین رقم، نوعی رازآلودگی به وجود می آورد؛ که نمی تواند دانسته یا گفته شود.)
رمز و راز نویسندگی
– «همه این داستان کم و بیش اتفاق افتاده است.
به هر حال قسمت هایی که به جنگ مربوط می شود، تا حد زیادی راست است.
یکی از بچه هایی که در درسدن می شناختم، راستی راستی
با گلوله کشته شد، آن هم به خاطر برداشتن قوری چای یک نفر دیگر.»
«سلاح خانه شماره پنج»، نوشته کورت ونه گات، ترجمه علی اصغر بهرامی.
(عبارت «همه این داستان» معمولا اشاره به چیزی دارد که در گذشته رخ داده؛
این یکی اما به چیزی اشاره می کند که پیش روست.)
– «آلکسی فئودوروویچ کارامازوف سومین پسر فئودور پاولوویچ کارامازوف،
از زمینداران شهرستان ما بود. این زمیندار (فئودور پاولوویچ کارامازوف) که در دوران خودش سرشناس بود، هنوز هم که هنوز است یادش را زنده نگهداشته ایم و دلیلش نیز مرگ مصیبت دار و اسرارآمیز اوست
که سیزده سال پیش روی داد و در جای خود به آن خواهم پرداخت.» «برادران کارامازوف» نوشته فئودور داستایفسکی، ترجمه صالح حسینی. («مرگ مصیبت دار و اسرارآمیز» بذرهایی در داستان می کارد برای رازگشایی ها بعدی.)
در هر کدام از این ها، نویسنده برای شروع کارش از تاثیری ویژه استفاده کرده است. برای نوشتن شروع های خوب، باید شروع های زیادی بخوانید. با این کار کشف خواهید کرد که شروع ها از تنوع زیادی برخوردارند: بلند و کوتاه، پیچیده و ساده، قطعی و توأم با تردید.
این جا چه چیزی از همه مهم تر است؟
موقع حرف زدن درباره آن امکان قابل نقدی که اسمش «قضاوت نویسنده» است،
معمولا منظور ما توانایی نویسنده متن های غیرتخیلی است در جدا کردن
چیزهای مهم از چیزهایی که صرفا جذابند.
به عبارت دیگر، چه چیزی اهمیت دارد تا کشف و گزارش شود. نوشته های بد زمان زیادی را صرف این می کنند که به ما بقبولانند چیزی بسیار جذاب (مثلا رفتارهای ناهنجار یک ستاره سینما) اهمیتی هم دارد. نویسنده مسئول ترجیح می دهد مسئله ای مهم را بگیرد و آن را به شکلی به تصویر بکشد که برای خواننده جذاب هم باشد.
بیایید این مسائل را برای یک جشن سالگرد که اخیرا برگزار شده، سی امین سال تخریب پل قدیم سان شاین در خلیج تامپا، بررسی کنیم. یک طوفان ناگهان صبحگاهی [در سال ۱۹۸۰] یک بارکش عظیم الجثه را به پل کوبید، بخش زیادی از پل را خراب کرد و سی و پنج نفر را به کام مرگ کشید. مدتی بعد، به جای آن پل دیگری ساخته شد.
رمز و راز نویسندگی برای ما چه چیزی مهم است؟ بیشترین تعداد مرگ مرتبط با این پل، مربوط به اتفاق سال ۱۹۸۰ نیست، بلکه مربوط به خودکشی های مردم از بالای پل جدید- به ارتفاع شصت متر- است. ما در خلیج سپرهای بتنی گذاشته ایم تا پل را از گزند کشتی های بزرگ محافظت کنیم. برای کمک به آن هایی که از این پرتگاه برای پایان دادن به زندگی شان استفاده می کنند، چه کاری می توانیم بکنیم؟
چنین تاملی می تواند نویسنده را به سمت شروع های سرراست بی شماری هدایت کند: «وقتی سی سال قبل امروز، بارکش سامیت ونچر پل قدیم سان شاین را در هم کوبید، سی و پنج آدم سواره و پیاده به کام مرگ فرو رفتند. پل جدید هم اما اسباب مرگ است، نه چون هدف بارکش هاست، بلکه چون ابزاری است برای وسوسه آدم های افسرده و ناامید. بیشتر از هشتاد خودکشی بر اثر سقوط از بالای این پل رخ داده است.»
چه چیزی از همه جذاب تر است؟
چیزهای جذاب همیشه مهم نیستند، اما می توانند به کشاندن خواننده به سوی موضوعی که در ارتباط تنگاتنگ با آن ها قرار دارد، کمک کنند. دنبال نکات، جزییات و روایت هایی بگردید که ممکن است یک نفر با خواندن یکی شان سراغ بعدی برود. به رغم این که هیچ قاعده قطعی ای برای جذابیت وجود ندارد، چند موضوع قابل اتکا وجود دارند: حیوان های خانگی بامزه و سایر حویان ها، بچه های زرنگ یا اعصاب خردکن، جنایت و مکافات؛ آدم های مشهور در بدترین حالتشان؛ جراحی های زیبایی ای که بد پیش می روند؛ شفاهای معجزه آمیز. اگر به چیزهای بیشتری نیاز دارید، از سوپرمارکت یک مجله بخرید و داستان هایش را با این فهرست مطابقت دهید.
رابرت مک کی در کتابش، «داستان»، می نویسد «هیچ چیز در یک داستان پیش نمی رود، جز به وسیله کشمکش. کشمکش برای داستان نویسی، مثل صداست برای موسیقی.»