دانلود رمان عاشقانه همنوای دل
خلاصه:
دانلود رمان عاشقانه همنوای دل با بازیگوشی بچگانهای روی برگهای خزانزده پاییزی، بدون توجه به نگاه متعجب عابران، میپرید. بهترین روز عمرش تا به آن لحظه بود. خبر نامزدی بهترین دوستش، سمیرا، خوشترین خبری بود که به گوشجان شنیده بود. حتی میتوانست به جرئت ادعا کند که از خود سمیرا هم خوشحالتر است. تمام مدتی که
پیشنهاد می شود
دانلود رمان باران ماه مرداد ( سرآشپز زندگی من)
سمیرا در حال تجربه عشقی عمیق بود، او هم حضوری پررنگ کنارش داشت. هولوهراسهای سمیرا،
هولوهراسهای خودش بود و حال، این عشق داشت به وصال میرسید؛ وصالی که به دوری از دوستش
ختم میشد. وقتی به خانه پدری سمیرا رسید، هنوز از عروس و داماد خبری نبود. با دیدن پدر سمیرا که
در حیاط مشغول سرکشی به کارها بود تا همهچیز به بهترین شکل ممکن انجام شود، بهسمتش
رفت و مثل همیشه، پدر سمیرا قبل از او سلام کرد.– سلام دخترم، خوش اومدی.
– سلام عمو آرش، خوبید؟
– خدا رو شکر خوبم. تو اینجا چیکار میکنی دختر؟
– کجا باید باشم؟!
– مگه قرار نبود الان همراه سمیرا، آرایشگاه باشی؟
آوا با یادآوری اصرارهای روز قبل سمیرا جهت رفتن به آرایشگاه و جروبحثشان، لبخندی شیرین زد و در جواب گفت:
– قراری در بین نبوده، جز اصرارهای سمیرا که از سمت من به انکار تبدیل شد، همین!
– پس حسابی دخترم رو کفری کردی.
دانلود رمان همنوای دل
در حال همقدمشدن با پدر سمیرا گفت:
– اوه بدجور، تا دلتون بخواد کلفت بارم کرد. عمو این دخترتون اصلاً ادب رو از شما و خاله به ارث نبردهها.
عمو خنده بلندی سر داد و گفت:
– از بس من و قدسی لیلی به لالای این دختر گذاشتیم، جورری بار اومده که همیشه توقع داره آدما گوش به فرمانش باشن.
نام کتاب: همنوای دل پی دی اف
ژانر: عاشقانه
نویسنده: ghabkhatre
ویراستار: Zahra? ،Atlas 1998، غزاله*H
تعداد صفحات: ۲۲۰
منبع تایپ: نگاه دانلود