دانلود رمان سرزمین من و نامداران
خلاصه :
دانلود رمان سرزمین من و نامداران این رمان در ادامه رمان «آینه زمان» است؛ البته با نامی دیگر. در این رمان، شما نه فقط با رویدادهای تاریخی، بلکه با نامداران علم و ادب و هنر نیز آشنا میشوید. ماجرا از جایی شروع میشود که پریا، دخترعموی نارسیس، برای ادامه تحصیل به شیراز میآید و با رفتن به یک خانه متروک و مرموز، باعث بهوجود آمدن اتفاق غیرمنتظرهای میشود. در کنار پریا
دانلود رمان باران ماه مرداد ( سرآشپز زندگی من)
اما آیا پایان این ماجرا به شکستن آینه ختم شد؟ باید ببینیم بچهها اینبار چه ماجراهایی در
پیش دارند. در این مجموعه سعی میشود تا شما عزیزان با رویدادهای تلخ تاریخی کمتر آشنا
شوید و بیشتر با نامداران عرصه علم و ادب و هنر نیز آشنا شوید. پس همه با هم دوباره به
ملاقات خانواده آقای عزیزی میرویم.
دانلود رمان سرزمین من و نامداران
خانواده آقای عزیزی دیگر بزرگتر از قبل شده بود؛ محبوبه و اردوان صاحب یک پسر سهساله
به نام باربد بودند و مجید و نارسیس هم دو دختر و پسر دوقلو بهنامهای ایران و جاوید داشتند؛
آنها تازه دو ساله شده بودند. جاوید برخلاف پدرش که در بچگی بسیار شرّ و شیطان بود،
پسر نسبتاً آرامی بود؛ ولی گاهی اوقات حرفهایی میزد که باعث خنده همه میشد. اما
برعکسِ جاوید، ایران دختری بسیار بانمک و شیطان بود و باربد و جاوید، از او حسابی میترسیدند.
خصوصاً باربد که مانند پدر و مادرش باادب، مهربان و آرام بود و ایران بیشتر اوقات باربد را بهخاطر
همین مظلومیتش کتک میزد. خلاصه، صفا و صمیمیت در این خانواده بیشتر از قبل شده بود.
اما زندگی آرش با بقیه فرق داشت؛ آرش دو سال بعد از آخرین سفرشان، به علت اختلافات
زیادی که با همسرش، پریدخت، داشت؛ تصمیم گرفت که توافقی جدا شوند. آرش بعد از طلاق،
از تهران به شیراز رفت و ساکن آنجا شد. در دانشگاه شیراز تدریس میکرد و خانهای هم در
نزدیکی خانه خالهاش خریده بود و تنها زندگی میکرد. البته مجید هرروز به آرش سر میزد و
دانلود رمان سرزمین من و نامداران
گاهی اوقات هم خودش به دیدن آنها میرفت. آرش، بودن در کنار خانواده خالهاش را خیلی
دوست داشت. بچههای مجید و محبوبه هم آرش را عمو صدا میزدند و او را خیلی دوست
داشتند؛ چون آرش هربار که به دیدن آنها میرفت، برای بچهها اسباببازی میبرد. آرش
به قدری به بچهها علاقه داشت که اگر یک روز آنها را نمیدید، دلتنگشان میشد.
مجید دیگر آن مجید سابق نبود؛ بهخاطر بچههایش خرید هرنوع ترقه و یا وسایل شوخی
خطرناک را کنار گذاشته بود. روزها از سرکار که برمیگشت، تماموقت در اختیار همسر
و فرزندانش بود و تا آخر شب با بچههایش بازی میکرد و شاد بودند. بهتر است دیگر
توضیح ندهم و خودتان بخوانید.
نام رمان : سرزمین من و نامداران ( جلد چهار آینه ی زمان )
نویسنده : Fatima Eqb
ویراستاران : zahra 380 ، Atlas 1998 ، Zahraツ
تعداد صفحات کتاب : ۲۲۵۸ صفحه ی جار ، ۴۷۸ صفحه پی دی اف
منبع:نگاه دانلود
با سلام
من نویسنده این رمان هستم و
سلام
اگر درست درخواست کرده بودید انجام می شد
ولی با توجه به این لحن منتظر اقدام شما هستم
با توجه به نشر عمومی محتوای شما و منبع اصلی ان هم در نوشته ذکر شده فایل ها نیز از منبع می باشند
طبق قوانین زمانی یک اثر طبق حقوق نشر می باشد که نشر ان عمومی نباشد
موفق باشید
لینک های دانلود رمان حذف شد
سلام
جلد جدیدش کی میاد
سلام جلد دوم من و نامداران کی میار
لطفا بگین جلد دوم سرزمین منو نامداران کی میاد
سلام. ممنون از نویسنده خوب آیینه زمان. واقعا عالی بود.ادامه داستان سرزمین من و نامداران کی میاد؟
کتابهای آیینه زمان نسخه چاپی هم داره ؟ممنون میشم جواب بدین
سلام.
یک سوال. این رمان چه سالی نوشته شده؟ نویسنده سایت خاصی داره؟
سلام چرا جلد دو من ونامدار دانلود نمیشه