نتایج جستجو :

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه شهر فرنگ _ این داستان روایتگر مردی بی‌خانمان است که درگیر باری تظاهر می‌شود. حال در میان گیر و گرفت روزگار، چرخ گردون تا می‌تواند او را به گردش درمی‌آورد تا با یک سرگیجه‌ی عظیم، زمین بخورد. این بین، مواجهه با کلاهبرداری مرموزی از یک جواهری فروشی، داستان را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد‌   دانلود داستان کوتاه شهر فرنگ   قسمتی از داستان: یکی در لای انگشتان دست راستش چهار سیگار روشن را همزمان دود می‌کند و دیگری از شدت مطالعه سر به دیار جنون نهاده و با خود حرف می‌زند... به‌راستی مرز میان جنون و عقول کدام‌ است؟! بگذریم. گاهی عادات و رسوم اجتماعی و حتی حرکاتی که ناشی از هیجانات درونی به آدمی دست می‌دهد مثلاً بعد از تماشای مسابقه ...

  • داستان کوتاه شهر فرنگ
  • حمید درکی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 15
  • اجتماعی / عاشقانه
  • بازدید: 930
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه قلمرو بیگانه _ الکس درام معلمی در شهر دارلینگتون است. او آخر هفته به همراه همکاران و خانواده‌‌ی خود به مزرعه‌ای که در پنجاه‌ کیلومتری شهر خود داشت رفتند. پدرش در مزرعه زندگی می‌کرد برای همین بچه‌های او تصمیم گرفتند تا چند روزی پیش پدربزرگ خود بمانند. روزی پدربزرگ‌ آن‌ها زخمی شد و برای یافتن دارویی که پدربزرگ به آن‌ها گفته بود راهی جنگل شدند؛ اما ماشین آن‌ها خراب شد و مجبور شدند تا به قلعه‌ای که در نزدیکی‌شان بود بروند تا کمک بیاورند که فهمیدند قلعه‌ای که آمده‌اند قلعه ارواح است. چاره دیگه‌ای نداشتند فقط... .   دانلود داستان کوتاه قلمرو بیگانه   قسمتی از داستان: الکس درام معلم فیزیک هست. اون در شهر دارلینگتون زندگی می‌کنه. الکس یک مزرعه ...

  • داستان کوتاه قلمرو بیگانه
  • مهدی تورانی
  • فائزه اکبری
  • تعداد صفحات : 111
  • درام / ترسناک
  • بازدید: 1053
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه اژه ای _ "اژه‌ای" نام دیگر پرنده‌ی زیبا و خوش‌صدا یعنی بلبل است و این داستان روایتی از زندگی یک پسر جوونه که به خوانندگی علاقه داره و صدای بسیار زیبایی هم داره و ماجرا از اون‌جا شروع میشه که آلبرت به سالن موسیقی میره و توی زندگیش صفحه‌ای جدید باز میشه و سرنوشت بدترین‌ها و بهترین‌ها رو براش رقم می‌زنه.   دانلود داستان کوتاه اژه ای   قسمتی از داستان: با صدای زنگ ساعت از خواب ناز پریدم. با عجله بلند شدم و به آشپزخونه رفتم، یکم آب به صورتم زدم از کمدم تیشرت سفید و شلوار کتان مشکی‌ رو برداشتم و پوشیدم. موهای کوتاهم رو به سمت چپ حالت دادم و گیتارم رو برداشتم و روی دوشم انداختم، کفش‌های ...

  • داستان کوتاه اژه ای
  • الهام سواری
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 52
  • عاشقانه / رئال - فانتزی / طنز
  • بازدید: 1068
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه تلخ شاید کمی شیرین _ پروانه دختری کوچک و پاک است که درگیر مشکلات بزرگی می‌شود؛ به دنبال عشق در خانواده‌اش می‌گردد! اما دستان بی‌رحم زمونه او را زخمی کرده و شادی را از زندگی‌اش گرفته.   دانلود داستان کوتاه تلخ شاید کمی شیرین   قسمتی از داستان: کفش‌هامون رو پوشیدیم و به راه افتادیم. روز خیلی سردی بود، از آن‌جا که کاپشن نداشتیم لرزیدیم و رفتیم. توی راه شهریار (پسری که دوستش داشتم) رو دیدیم. - سلام خانوم خانوما چرا قیافه‌ات گرفته‌ست. سرم رو انداختم پایین و جوابش رو ندادم، قلبم داشت تندتند میزد از این می‌ترسیدم که پگاه شهریار رو به بابا بگه و بابا منو قطعاً می‌کشه. شهریار هم که بیخیال بشو نبود، قدم‌هام رو بلندتر برداشتم و پشت کردم بهش، پشت ...

  • تلخ شاید کمی شیرین
  • الهام سواری
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 57
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 1265
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه باتلاق افیونی _ دیوید سال‌هاست در آپارتمان خود در ورده‌ای دست و پا می‌زند و سخت در آغوش اعتیاد فرو رفته است. هیچکس توان نجات او را ندارد؛ حتی همسایه‌ی جدیدش، لوکا! ​   دانلود داستان کوتاه باتلاق افیونی   قسمتی از داستان: موزیک راک، تندتر و بلندتر از همیشه در فضای عاری از انسان خانه می‌پیچد و دیوید؛ بسته‌ی فویلِ مخصوص و نازکش را تمام کرده بود. لعنتی می‌فرستد و با دستان سبزه و درشتش، بینی عمودی خود را می‌فشارد. لباس سفید رنگ بدون آستینی تن می‌زند و شلوار آبی‌نفتی‌ ورزشی‌اش را که در تن زار می‌زد و چندجایش سوخته بود را بالاتر می‌کشد. کیف پول چرم قهوه‌ای که تناقض آشکاری با لباس‌های دیگرش داشت را برمی‌دارد و خانه را به ...

  • داستان کوتاه باتلاق افیونی
  • ماه راد
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 47
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 1160
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه اینجا کسی ما را نمی‌ بیند _ احمد ساعی مردی متأهل و سی ساله‌ای که در شهر مشهد میان خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. فردی خوش اخلاق و مردم‌ دارانه‌ که هنوز پا به سن سی سالگی نگذاشته عجل به سراغش می‌آید؛ و بعد از آن معلوم می‌شود که آیا ظاهر او با باطنش یکی بوده یا نه؟! به راستی که چه چیز در آنجا انتظارش را می‌کشد؟! او از این دنیا چه چیزهایی برای آخرت خود ذخیره کرده بود؟! این داستان نه تنها روایت زندگی او، بلکه روایات تمام مؤمنین و گنه‌کاران و جایگاه آنان نزد خداوند متعال و در آخرت است.   دانلود داستان کوتاه اینجا کسی ما را نمی‌ بیند   قسمتی از داستان: میت را آرام ...

  • داستان کوتاه اینجا کسی ما را نمی‌ بیند
  • محدثه رستگار
  • زری مصلح
  • تعداد صفحات : 74
  • عاشقانه / اجتماعی / ترسناک
  • بازدید: 1174
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه بی وثوق _  جیک بعد از خطایی که خواهرش مرتکب شده، هنوز درک نکرده، این‌که واقعاً خواهرش قصد عهدشکنی رو داشته یا نه؟! با حرف‌های گذشته و حقیقت‌های بیدار شده، همه‌چیز عوض می‌شه. جیک مونده و بی‌وثوقی که امونی به دیگران برای ثابت شدن خود نمی‌ده؛ چرا که خواهرش عهدی رو شکست که خونشون به بی‌وثوقی او منجر شد.   دانلود داستان کوتاه بی وثوق   این داستان کوتاه مرتبط به رمان راهی برای دست یافتن هست و توصیه میشه قبل از خوندن این داستان حتما رمان راهی برای دست یافتن خوانده بشه. دانلود رمان راهی برای دست یافتن     قسمتی از داستان: لنگون‌لنگون از پله‌های سنگی که وسطش فرشِ قرمز پهن بود، بالا رفتم. نفهمیدم چطور تونستم سر از جایی در بیارم که ...

  • داستان کوتاه بی‌وثوق
  • ستاره سیاه
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 64
  • درام / اجتماعی
  • بازدید: 1124
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه مکان نامعلوم _ خانواده‌ای برای مسافرت به سمت مقصد حرکت کردن. در بین راه ماشین اون‌ها به دلیل نقص‌فنی خراب شد. شب بود و مجبور شدن به خونه‌ای که داخل جنگل قرار داشت برن تا از موجودات جنگل در امان بمونن. اون‌ها وارد خونه شدن و اتفاقاتی براشون افتاد که.... .   دانلود داستان کوتاه مکان نامعلوم   قسمتی از داستان: ریچارد فیمن و لورا جونیور دو معلم فیزیک در مدرسه‌ای نزدیک شهر نیویورک هستن. اون‌ها چند سالی میشد که به دلیل مشغله کاری به مسافرت نرفته بودن. یک ماه به اتمام مدارس مونده بود که اون‌ها تصمیم گرفتن امسال کلاس تقویتی هیچ مقطعی رو بر عهده نگیرن تا همراه فرزندانشون به مسافرت برن. یک ماه گذشت و مدارس تعطیل شد. ...

  • داستان کوتاه مکان نامعلوم
  • مهدی تورانی
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 36
  • درام / ترسناک / تریلر
  • بازدید: 954
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه کهکشان عجایب _ روزی مهدی داشت سفینه‌ش رو درست می‌کرد. دوستاش اومدن خونه‌ش و بهش برای درست کردن سفینه کمک کردن. اونا بهش گفتن حالا که سفینه درست شد، ما رو به یه سیاره ببر. مهدی پرسید: «کدوم سیاره؟» گفتن: «مریخ» اونا سمت مریخ حرکت کردن اما یکی از دوستان مهدی دکمه پرواز با سرعت نور رو زد. اونا بعد از دوازده ساعت سفر با سرعت نور به یه سیاره عجیب رسیدن که...!   دانلود داستان کوتاه کهکشان عجایب   قسمتی از داستان: خونه خودم بودم و مشغول درست کردن سفینه‌م بودم. زنگ خونه رو زدن. رفتم در رو باز کردم. دیدم رامتین، مانی، دانیال، مهدیس و طهورا هستن. اونا سوار ماشین‌های شارژی‌شون بودن. گفتن: - سلام در رو باز کن ما ...

  • داستان کوتاه کهکشان عجایب
  • مهدی تورانی
  • sunflower
  • تعداد صفحات : 72
  • طنز / فانتزی
  • بازدید: 984
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد دوم خیزش تاریکی) _ چهار سال از اون واقعه شوم می‌گذره و کاسپین هنوز نتونسته با مرگ مارتین و عزیزانش کنار بیاد؛ اما از طرفی این بار، سایه شوم تاریکی تا جهان انسان‌ها هم امتداد پیدا کرده و در حال گسترشه! پس کاسپین باید برای همیشه این مسئله رو حل کنه. مسئله‌ای که شاید فداکاری‌های زیادی رو هم می‌طلبه... .​   دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد سوم خیزش تاریکی)   دانلود جلد اول و جلد دوم فرمانروای دورگه دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد دوم آخرین قربانی) دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد اول ولیعهد گمشده) قسمتی از داستان: با باز شدن در طلایی‌رنگ که به خاطر استفاده از مایعی شفاف براق به چشم می‌اومد. با قدم‌هایی محکم وارد اتاق ...

  • داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد سوم خیزش تاریکی)
  • ریحانه مدنی
  • رها امینی
  • تعداد صفحات : 93
  • فانتزی / تراژدی
  • بازدید: 942
ادامه و دانلود