خلاصه جلد دوم:
دانلود رمان گفته بودی دوستم داری بی اندازه (جلد دوم) _ نیلوفر بخاطر اتفاقا که یکسال پیش براش افتاده … خیلی عوض شده دیگه اون آدم سابق نیست ..اتفاقانی که باعث شد اون زندگی آروم وقشنگش تبدیل بشه به یه زندگی نا آروم پر تنش هنوزم نمیدونه گناهش چی بوده که زندگیش تبدیل به جهنم شده …دوست داره همه چیز برگرده به همون یکسال پیش به اون زمانی که تا حالا نیما راندیده بود ومیترایی وجود داشت
دلش میخواد بشه همون نیلوفر آروم که تمام فکر وذهنش باشه شغلی که دوست داره نه چیز دیگه اما با این اتفاقا که افتاده نمیدونه باید چکارکنه اینکه باید با نیما ی که باعث ناارومش شده زندگی شده کناربیاد….یا هنوزم نباید بهش اعتماد نداشته باشه..وگیر کرده وسط دوراهی ..
پیشنهاد می شود
دانلود رمان گفته بودی دوستم داری بی اندازه
بس که گریه گرده بودم زیر چشمام پف کرده بود ….
کسی منو اینطوری میدید حتما خوف می کرد ..ولی مگه الان مهم بود که
دانلود رمان گفته بودی دوستم داری بی اندازه (جلد دوم)
حال من چطوریه الان فقط چیزی دیگه مهم بود …
فکر رفتن به اون خونه حالمو بدتر کرد .
از اون خونه عجب متنفرم هیچ وقت نمیتونم اون رمان عاشقانه خونه به عنوان خونه ام قبول کنم ..
ولی اونجا تنها جای بود که میتوستیم راحت با اون حرفت بزنم ….
لباسمو عوض کردم برگه جواب آزمایشو که دوباره نگاه کرده بودم از روی تختم
چنگ زدم انداختمش توی کیفم این برگه یعنی شروع یه زندگی دیگه.
آروم از خونه اومدم بیرون… تا کسی متوجه این حال زارم نشه سوار ماشینم
شدم دستمام میلرزید حتی نمیتونستم درست رانندگی کنم
دوباره استرس اومد سراغم فکر دیدنش اونم بعد از یک ماه … حالت تهوع اومده بود سراغم … نمیدونم چون شاید ازش میترسیدم وباعث میشود اعصابمو بهم بریزه
پیشنهاد می شود
رمان تقصیر | بهار قربانی کاربر انجمن یک رمان
عالی
♥
چقد غلط املایی داره. جملات اشتباه نوشته شدن
نویسنده زحمت خودشو کشیده بود. خسته نباشن
ولی به نظرم فصل دومش پر بود از خواهش و التماس و خورد کردن شخصیت ها و بخشیده نشدن از جانب شخصیت مقابل.
کاراکتر ها به نوبت، بد برداشت میکردن منظور طرف مقابل رو و قضاوت اشتباه میکردن و سیل معذرت خواهی روانه میشد
من که راضی تبودم. اصلاااا
خیلی خیلی خیلی رمان جذاب و خوبی بود یکم زیادی شخصیت ها رو لجباز و یک دنده نشون داده شده بود ? و اگه این رو در نظر نگیریم خیلی خیلی جذاب بود و آدم رو جذب می‌کرد .?
خیلی رمان عالی و خوبی بود من که از خوندنش واقعا لذت بردم و دوست دارم باز هم رمانهای این نویسنده رو بخونم
دوستان خواهش می کنم ازرمان هاالکی تعریف نکنید،این رمان به شدت بچگانه بود،من ببشترازچندصفحه ازاین رمانونتونستم بخونم وتوصیه نمی کنم
من کتاب اولش خوندم یکم اوایلش خوب بود اما بازم من ازآراد یا رادین و نیما خوشم نیومد و عاشق مهران شدم خیییییلی آقا و باشخصیت و باکلاس و******** بود و دلم برای میترا میسوخت اما بعدن صد برابر بیشتر از نیما بدم اومد کلا ازش متنفر شدم یکدفعه بدجور رفت روی مخ من و اعصاب منو خورد کرد•••• یعنی الان حاضرم یکی مثل رادین گاهی وقتا تحمل کنم اما کسی مثل نیما رو هرگزززز!!!!!! به قولی: هیچوقت• هیچوقت•هیچوقت•هیچوقت• لیاقت نیلوفریکی مثل مهران بود نه نیماااا روانپریش••••
یک سوال آخر میترا چی میشه ؟!؟
فوق العاده عالی واقعا ازخوندنش لذت بردم