دانلود رمان المپیاد عشق ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان المپیاد عشق صدای مامان، که مدام اسمم رو صدا می زد شنیدم .در اتاق رو باز کرد و اومدداخل ! هنوز، زیر پتو بودم، به ساعتی که روبه روم به دیوار آویزون پرسیدم :  مامان جونم، کلاس چی؟ خندید. نمی دونم چه کلاسی !مهین زنگ زد. گفت بهت بگم، تا یک ربع دیگه حاضر بشی میاد دنبالت .

گفت همون کلاسی که تو عاشقشی ! خدا رو شکر مامان جان، که تو عاشق یک درس و کلاس شدی! شاید این طوری، فکر بورسیه گرفتن و رفتن از اینجا از سرت بیافته !

چشم هام گرد شده بود، خندیدم .

_این دختره آدم نمی شه !بعدشم مامان خانوم، رمان جدید من واقعا دوست دارم بورسیه بشم،

توروخدا قبول کن !

مثل همیشه بحث رو عوض کرد! کلافه شد.

-بلند شو، مهین الان میاد .

سر تکون دادم .

_ چشم !

گوشیم رو برداشتم، به مهین زنگ زدم اما جواب نداد !

خودش فورا پیام داد :

دانلود رمان المپیاد عشق

دانلود رمان المپیاد عشق

 

-چته ؟ یک ربع دیگه جلو خونتون هستم ها! بدو…

خندیدم. می دونست اگه جواب بده؛ فحش بارون می شه !

جوابی ندادم، ازجا بلند شدم .

از این کلاس و درسش متنفر بودم .

آخه، این طور که مهین می گفت، کلاس شلوغی بود رمان عاشقانه  و من اصلا دوست نداشتم .

برعکس من، مهین !

عاشق این درس و البته؛ استادش بود !

دست و صورتم رو آب زدم و با آرامش مشغول صبحانه خوردن شدم !

مامان با تعجب نگاهم می کرد .

_ چی شده مامان خوشگلم؟

_ چرا حاضر نمی شی؟ الان مهین میاد !

در حالی که لقمه ام، رو می جویدم گفتم :

-حاضرم دیگه! فقط مانتو می پوشم !

منتظر جواب مامان نشدم. به اتاقم رفتم .

صدای آیفن و بعد مامان اومد :

-فرناز؟ بیا عزیزم، مهین جون اومده .

تو آینه، نگاهی به خودم انداختم و از زیر نگاه متعجب مامان گذشتم .

در، رو، باز کردم !

 

پیشنهاد می‌شود

رمان فولکلور | الیف شریفی

رمان روشن‌تر از آفتاب | سروش۷۳ 

دانلود رمان رهایش

دانلود رمان دچار یعنی عاشق (جلد دوم)

رمان توبه شکن

 

5/5 - (4 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 2243 روز پیش

بازدید :8516 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

المپیاد عشق

نویسنده

آزده محمد خانی

ژانر

عاشقانه

طراح

Lady Green

تعداد صفحات

354

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 2 )


  1. بهار گفت:

    عالی بود خیلی خوشم اومد بهترین رمان بود

  2. حوریا :) گفت:

    خیلی قشنگ بود ، واقعا یه جاهاییش اشکم درومد

افزودن نظر