خلاصه :
دانلود رمان همسر مغرور من وقتی که رسیدی که شکسته بودم از همه ی آدما خسته بودم وقتی که رسیدی که نبود امیدی اما تو مثل معجزه رسیدی وقتی که رسیدی که شکسته بودم از همه ی ادما خسته بودم بعد یه عالم اشک و بغض و فریاد خدا تو رو برای من فرستاد خوب می دونم جای تو رو زمین نیست خیلیه حرف تو فقط همین نیست صبح با صدای آلارم گوشیم بلند شدم نگاه ساعت کردم دیدم ۷:۳۰ بود چشمامو گشاد کردم خواستم ببینم واقعا ساعت ۷:۳۰ اومدم یا من اشتباه می کنم ((کورم که شدم ))
ژانر : رمان عاشقانه
نفهمیدم چی کار کنم امروز روز اول کارم بود و نباید دیر می کردم چون توی بیمارستان
کار می کردم پتو رو از روی عصبانیت کنار زدم از روی تخت بلند شدم در اتاق رو باز کردم
هیشکی بیرون نبود فکر کنم همه خواب بودند فقط من بیدارم رفتم سمت دستشویی شیر آب رو باز کردم
دانلود رمان همسر مغرور من
دستامو پر از آب کردم و زدم به صورتم چند بار همین کار رو کردم ((آخیش خنک شدما )) بعد شیر آب رو بستم
صورتم رو با حوله خشک کردم از دستشویی بیرون اومدم بیرون بدو بدو رفتم داخل اتاق توی این فکر بودم که
برای امروز مانتو چی بپوشم بعد یه مانتو قهوه ای شکلاتی با رمان جدید شلوار سیاه پوشیدم جلوی آینه
ایستادم موهامو شونه کردم بعد بالای سرم بستم کلیپس صورتی رنگ هم زدم پشتش مقنعه ی
سیاهمو سرم کردم یه رژلب صورتی هم زدم یه ب*وس برای خودم تو آینه فرستادم عطر هم زدم آدامس
هم گذاشتم داخل دهنم گوشیمو هم تو دست گرفتم کیفمو برداشتم لامپ اتاق
رو خاموش کردم و از اتاق بیرون رفتم همش تقصیر رها بود ((دوستم )) مگه گذاشت
من شب بخوابم
لینک های دانلود پاک شده است
پیشنهاد میشود
رمان روان گسیخته | راحله خالقی
سلام خدمت نویسنده عزیز. رمان موضوع خوبی داشت ولی یکسری اشکالات داشت. پرداختن زیاد به اینکه صبح بیدار شدم، رفتم، اومدم و توماشین نشستم و آهنگ گوش کردم. استفاده زیاد از کلمات کوتاه شده. فحش زیاد که اصلا برای رمان مناسب نیست
رمان افتضاه ای اصلاحال نکرد م باهاش
اصلا رمان جالبی نبود آدمو از رمان خواندن پشیمون میکنه حس میکنی وقتتو تلف کردی .