دانلود رمان فاجعه ی رمانتیک ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان فاجعه ی رمانتیک آیســان خانوم ستوده دختری با نقاب غرور به مدت یک ماه مدیریت شرکت برادرش رو قبول میکنه.البته به شرطها و شروطها که با خوندن رمان متوجه این شرط ها خواهید شد. آیسان با تمام توان سعی داره خوانوادشو با چنگ و دندون به حالت قبل دربیاره. در این بین اتفاقات هیجان انگیزی رخ میده که باعث یک سری تغیرات توزندگی آیسان میشه .

نام رمان : فاجعه ی رمانتیک

نویسنده : Neda.r-a
ژانر:عـــــــــــاشقانه – اجـــتمـــــــــاعی – مــــعمـــایــی
لوکیشن: اصفهان
شخصیت های اصلی داستان:
معنی اسم آیـــســان: زیبا ، مانند ماه.
معنی اسم هــیـــراد:کسی که چهره ای شاد و خوشحال دارد.

سرانجامی خـــــــــوش

سخنی با خوانندگان عزیز:
  شاید در ابتدا بنظرتون بیاد که رمان کلیشه ای هست اما اشتباه نکنین

.من بهتون قول میدم که اتفاقاتی رخ خواهد داد که شما کاملا متوجه ی خاص بودن این رمان خواهید شد.

 مقدمه:
به نام بالاترین و بهترین عشق
به نام پاکترین و جاودانه ترین عشق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
گاهی وقتها قلب یک انسان پر از رازهای نهفته و سوال های بی جواب است..
شاید عاشقیم و میدانیم عشق چیست
شاید عاشقیم و نمیدانیم معنای عشق چیست
شاید عاشق نیستیم و میخواهیم معنای عشق را بدانیم

دانلود رمان فاجعه ی رمانتیک

دانلود رمان فاجعه ی رمانتیک
یا شاید عاشق نیستیم و نمیخواهیم عاشق باشیم
چون شنیده ایم که عاشق شدن پر از درد است
یا شنیده ایم که عشق پر از لحظات شیرین است
برای من عشق
 رمان اجتماعی خودم و جمع و جور کردم ومثل همیشه جدی رو به آقای بختیاری گفتم:آقای بختیار خواهش میکنم این دو ماه
باقی مونده رو تحمل کنیدو اگه لطف کنید بزارید این سه نفر همینجا باشن من هم قول میدم بیشتر رو رفتارشون
نظارت داشته باشم،ازتون خواهش میکنم آقای بختیار من تعهد میدم دیگه مشکلی از این قبیل پیش نیاد.
آقای بختیاری برافروخته گفت:چی میگین خانم ستوده ؟ اگه بدونین این آقایون چه بلایی امروز سر من آوردند
روتون نمیشه بگین یک ساعت هم این ها رو تحمل کنید.
-میدونم آقای بختیار شما همیشه به ما لطف داشتین و دارین،با این که نمیدونم اینا امروز دوباره چیکار کردن
ولی واقعا شرمندم.فقط یه فرصت دیگه به خاطر من بهشون بدین.
آقای بختیاری پوفی کرد و گفت:من واقعا نمیدونم چی بگم!!!!ولی این بار رو هم به خاطر شما چشم پوشی میکنم .
لحنش جدی تر شد وادامه داد:ولی به جان مادرم اگه دوباره تکرار بشه خودم با تیپا از این مدرسه میندازمشون
بیرون..
سرم رو کمی خم کردم و گفتم:لطف میکنید….میتونم آرشام رو با خودم ببرم خونه؟؟؟
-بله دیگه تقریبا زنگه!!!ولی یه کنکوری اونم آرشام که باشناختی که من ازش دارم میدونم که میتونه یه رتبه ی
خوب بیاره حیفه این سال آخری رو مثل تموم این سال ها بااذیت کردن من و نقشه کشیدن برای ضایع کردن من
جلوی بازرس های اداره، خراب کنه!!!
-بله………شما درست میفرمایین..من خودم درستش میکنم با اجازه……..آرشام راه بیوفت.
آرشام که تا حالا سرش زیر بود یه نگاه به من کرد ویه نگاه به آقای بختیاری که از حرص سرخ شده بود و یه
خداحافظی زیر لبی کرد و پشت سرمن راه افتاد وسوار ماشین شد

رمان های توصیه شده ما :

خلاصه رمان بده اسم تحویل بگیر

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن یک رمان برای مطالعه کاربران

رمان منِ خیالی | Baran

رمان رد پای خون | بهار جعفری

دانلود رمان مهرگان (جلد دوم خاتمه بهار)

دانلود رمان تاریک و روشن

3.7/5 - (8 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 2997 روز پیش

بازدید :2584 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:

نویسنده

نویسنده:

ژانر

موضوع:

طراح

طراح:

تعداد صفحات

تعداد صفحات:

منبع

منبع:



افزودن نظر