خلاصه:
دانلود رمان قلب سنگی دختری از جنس سنگ…..دختری که خشم انتقام تو وجودشه…دختری که میخواد با آتش انتقامش زندگیه همه ی کسایی که با خواهرش بازی کردنو بسوزونه…خواستم سنگ شم خواستم احساستی در کارنباشه خواستم دختر نباشم خواستم خواستم خواستم
مقدمه
خواستم سنگ شم خواستم احساستی در کارنباشه خواستم دختر
نباشم خواستم خواستم خواستم
من خیلی چیزا خواستم بازم میخوام به همشونم میرسم
من کاملیام یه دختر زخم خورده انتقاممو میگیرم از کسایی که اینکارو با
خواهرم کیانا کردن یه طوری
که اسم کیانا به تنشون لرزه بندازه…
روصندلی چوبیم کنار شومینه نشسته بودم داشتم فکر میکردم به کیانا به
اونی که این بلارو سرش آورده بود به همه ی
چیزایی که باعث و بانیه این اتفاق بود
دانلود رمان قلب سنگی
رمان اجتماعی به اون چیزایی که باید به دست می آوردم
کیانا خواب بود اما میدونم که اونقددرگیر اون صحنه اس که تو خوابشم
راحت نیست
من باید یک کاری کنم من باید اونو خوشحال کنم باید روح بابامو شاد کنم باید…
هیچوقت یادم نمیره وقتی حال و روزه کیانارو دید چه حالی شد هیچ وقت یادم نمیره
که گفت:کاملیا مواظبش باش و بعدش
چشماشو برای همیشه بست،اون رفت ولی من هستم هستم که انتقامشو بگیرم
انتقام روح بابامو انتقام اشکای کیانارو!!!
انتقام همه ی اون دخترایی که کسی نبود بالاسرشون،کسی نبود
و مردن و رفتن و روحشون در عذابه
من کاملیا اشرفی میدونم باید چکار کنم,که زندگیه همه اونایی که این بلا
رو سر کیانا یا کیاناها اوردن اززندگی کردن
پشیمون بشن!!!
بایدهرچه سریعتر دست بکار میشدم.بارانیمو کلاهمو برداشتم بدون
اینکه به کسی چیزی بگم ازعمارت خارج
پیشنهاد میشود
رمان بازگشت راندهشدگان (فصل دوم الهه مرگ) | نازنین اکبرزاده
دانلود رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه