دانلود رمان آرزو
خلاصه :
همیشه باید سعی کنیم از سختی ها و مشکلات زندگی پلی بسازیم رو به موفقیت و خوشبختی… آرزو دختریست که در برابر مشکلات زندگی، با تمام قوا می ایستد و با ورود عشق به زندگیش رنگ و لعابی دیگر به آن می بخشد تا اینکه اتفاقاتی مسیر زندگی او را تغییر می دهد و با آنچه هیچگاه انتظارش را نداشته روبرو میشود…
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما
پیشنهاد می شود
قسمتی از رمان :
آرزو هنوز داشتم توی رختخوابم این طرف و اون طرف می شدم که صدای مادربزرگ شد، امروز روز اوله اگه دیر برسی راهت نمیدن بلند شد: آرزو جان بلند شو ساعت ۶ راهت نمیدن، بلند شو دختر.
-چشم مادرجون، الان بلند میشم. بالاخره از رختخواب دل کندم و خودمو کشون کشون به دستشویی رسوندم. توی آینه صورت نشسته و خواب آلودمو نگاه کردم… پوزخندی به صورت کج و کوله م زدم و برای خودم تو آینه شکلک درآوردم… هنوز صدای مادرجون از بیرون دستشویی میومد که میگفت: دیر میرسی آخر اینقدر لفتش میدی… تند تند صورتمو شستم و دندونامو مسواک کردم و بدو بدو توی اتاقم دویدم… رختخوابمو جمع کردم و لباسهای مدرسه رو پوشیدم .رفتم توی آشپزخونه و چندتا لقمه نون و پنیر خوردم. یه چایی هم برای مادربزرگ ریختم و براش بردم. -مادرجون بعد از مدرسه هم میرم خونه سوگل خانم، گفته عصر میخواد بره بیرون، باید برم پیش بچه هاش بمونم. فکر کنم شب بیام یوقت نگران نشین. -باشه دخترم، برو خدا به همرات.
لینک دانلود رمان حذف شد
پیشنهاد می شود