دانلود رمان بغض شب های تنهایی من
خلاصه رمان:
دانلود رمان بغض شب های تنهایی من داستان درباره دختری به اسم ساغره که با استاد دانشگاش ازدواج میکنه ولی بعد از دو ماه که از ازدواجشون میگذره در شبی که از مسافرت برمیگردن کل خانواده و شوهرش رو از دست میده و این شروع یک زندگی پرفشار و سخت برای ساغره . تا اینکه تصمیم میگیره…
پیشنهاد می شود
دانلود رمان شروعم کن تو میتونی
قسمتی از رمان :
در خونه رو باز کردم، واقعا فضای خونه برام سنگینه، ولی چی میشه کرد،
چمدونم رو گذاشتم زمین، شروع کردم با خودم حرف زدن، سلام! من اومدم.
همینجور که ملافه سفیدای روی مبلارو برمیداشتم به حرف زدن ادامه میدادم :
راستش. جاتون خالی خیلی خوش گذشت!
بغض گلومو گرفته ولی کم نمیارمو ادامه میدم: میلاد از سارا
خواستگاری کرد . دروغ نگن خیلی بهم میان.خب من برم لباسامو عوض کنم و بیام باهم حرف بزنیم.
چمدونم رو برمیدارم و میرم به سمت اتاقم ، چمدونم رو میزارم
روی تخت دونفره ای که روزی خوابیدن توی این اتاق آرزوم بود ، اما…
حالا برام کابوس شده.لباسامو از چمدون در میارم . یکیشونو برمیدارم
و میزارم تو کمد.در کمد رو باز میکنم، وای خدا! سارا که گفت همه چیو
برمیداره.پس چرا نیومده. لباسمو آویزون میکنم . به لباس معین خیره میشم .
برش میدارم و میشینم رو تخت. بوش میکنم. هنوز بوی ادکلنی که براش خریده بودم
رو میده.دیگه نمیتونم جلوی بغضمو بگیرم. اشکام سرازیر میشه.
از اتاق میام بیروم و میشینم روی مبل . دوباره شروع میکنم با خودم حرف زدن
نباید… نباید میرفتین … بدون اینکه بزارین برای اخرین بار ببینمتون . خیلی بی انصافیه.
برش میدارم و میشینم رو تخت. بوش میکنم. هنوز بوی ادکلنی که براش خریده بودم
رو میده.دیگه نمیتونم جلوی بغضمو بگیرم. اشکام سرازیر میشه.
از اتاق میام بیروم و میشینم روی مبل . دوباره شروع میکنم با خودم حرف زدن
: نباید… نباید میرفتین … بدون اینکه بزارین برای اخرین بار ببینمتون . خیلی بی انصافیه.
پیشنهاد می شود
رمان جدال نهایی ( جلد پایانی رمان لیانا) | zahra bagheri کاربر انجمن یک رمان
لینک های دانلود پاک شده است
وای چقدر گریه کردم رمان خوبی بود ممنون از نویسنده عزیزش ولی فصل دوم کی میاد اخر رمان بدجور ضد حال خوردم لطفا فصل دومش رو هم بزارید ممنون از سایت عالی و زحمات بسیارتون