دانلود رمان عشق به چه قیمت
خلاصه:
فریناز دختر نسبتا شیطونی است که عاشق فرزاد که خیلی با اون متفاوت بوده میشه وفرزاد سعی داره که زندگی و خانواده ی فریناز را نابود کنه و به فریناز لطمه وارد کنه و…توی حیاط دانشگاه نشسته بودم وداشتم به گل های رزخشگیده ای که یک متربامن فاصله داشت رونگاهمی کردم که حضور کسی روکنارم احساس کردم سرم رو که برگردوندم چهره ی خندون سوگندا رو دیدم
– سلام فریناز خودم
– سلام چرا دیراومدی؟
– من دیرنیومدم توزیادی توفکربودی حالا بگوببینم به چی فکرمی کردی؟
– داشتم به این گل ها نگاه می کردم
-آخه مگه گل خشکیده هم نگاه کردنداره پاشوبیم تابرات یه دسته گل رز تازه وخوشگل بخرم دیگه به این
خشکیده ها نگاه نکنی !
– شاید برای تونه اما برای منی که زندگیم مثل این گل ها خشکیده ونابود شده نگاه کردن داره .
سوگنددیگه حرفی نزد می دونست تواین مواقع ساکت باشه خیلی بهتره .
یاد چهارسال پیش افتادم یاد روزی که فکر می کردم بهترین روزه زندگیمه اما نبود و بعدها فهمیدم اگه
اونروز فرزادروندیده بودم
شاید خیلی از اون اتفاقات نمی افتاد وزندگیم وخانوادم نابود نمی شدند
باسارا رفته بودیم بیرون برای خرید .رفتیم توی پاساژی که معمولا میرفتیم خرید .
سارا-فریناز بیا بریم توی این مغازه لباس هاش خیلی خوشگله
سری به معنی باشه تکون دادم ووارد مغازه شدیم.صاحب مغازه یه پسرجوون بود حدودا بیست ودو سال
را داشت.پسرقدبلند
وچهارشونه ای بود .رنگ صورتش گندمی بود و چشمای درشت با رنگ قهوه ای تیره داشت موهاش هم
مشکی بود وبه مد روز
درستشون کرده بود .
– سلام سارا خانوم چه عجب دیگه این طرف ها پیدات نمیشه
سارا:سلام مهرداد جونی شما نیستی چندبار اومدم اما مغازت بسته بود .
اصلا از این طرز حرف زدن سارا خوشم نمیومد.انگار سارا خیلی وقت بود این آقا که حالا فهمیدم
اسمش مهرداده رو می شناخت.به
رمان حد طوفان | ف.سین کاربر انجمن یک رمان