دانلود رمان از جنس مینا

دانلود رمان از جنس مینا

 

دانلود رمان از جنس مینا

 

خلاصه :
آرش کاوه دبیر ادبیات دبیرستان دخترانه مردى است جذاب و پولدار که خانواده‏اش در امریکا هستند. به‏ علت فرار نامزدش با دیگرى عقده‏ اى شده است…تا اینکه با آغاز سال تحصیلی جدید، دبیر جدیدی به نام مینا وارد دبیرستان می شه … و بقیه ماجرا …رمان جالب، با قلم روان و پایانی دلپذیر …

 

مینا به جمع شلوغ دفتر و همکاران شیک پوش خود نگاهی کرد و در حالی که از طرز لباس

پوشیدن آنان دچار حیرت شده بود فکر می کرد که آیا می تواند در این محیط دوام بیاورد.

دبیران هرچندنفر با هم در حال صحبت بودند، ولی در سمت راست دفتر تعداد بیشتری

جمع و مشغول صحبت کردن و خنیدند با یکی از دبیران مرد بودند که او را آقای کاوه می نامیدند.

کاوه مردی بود خوش قیافه و خوش لباس با رفتارهای مخصوص به خود. او آدامسی در گوشۀ لب

داشت که با هر بار جویدن آن حرکت زیبایی به لبهای خود می داد. سخنان کاوه هر چه بود باعث خندۀ دیگران می شد.

به طور کل همه همکاران حاضر در دفتر با هم آشنا بودند و

مینای تازه وارد در این جمع ناهمگون بود و در گوشه ای آرام و صبور منتظر برنامۀ کاری خود بود.

خانم خالقی، مدیر مدرسه، بعد از خوش و بش با همکارانی که سه

ماه آنان را ندیده بود، برنامۀ کاری شان را تحویل می داد و آنان نیز دفتر را به سمت کلاس هایشان ترک می کردند.

به جز مدیر، دفتردار، آقای کاوه و مینا کسی در دفتر نمانده بود.

کاوه بعد از خلوت شدن دفتر متوجه مینا شد که با فاصله نسبتاً دوری از مدیر آرام و صبور بر روی صندلی ای نشسته بود

 

پیشنهاد می شود 

 رمان عشق مغرور من| FATEME078 کاربر انجمن یک رمان

امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 2606 روز پیش

بازدید :6336 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:

نویسنده

نویسنده:

ژانر

موضوع:

طراح

طراح:

تعداد صفحات

تعداد صفحات:

منبع

منبع:

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf

فایل جاوا

دانلود فایل جاوا



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 7 )


  1. Hinata گفت:

    سلام لینک پی دی اف مشکل داره

  2. marjanmansory گفت:

    سلام
    لطفا لینک PDF رمان «از جنس مینا» رو درست کنید. ممنون

  3. Saharnaz گفت:

    پس لینک پی دی افش کو

  4. نویسنده گفت:

    چرا انقد لفض قلم بود داستان طبیعی نبود نخوندم دیگه😕

  5. نیلوفر گفت:

    موضوع داستان تکراری بود و قابل حدس مدل نوشتار نویسنده رو دوست نداشتم چون خیلی کتابی بود دختر داستان خیلی سرسخت بود و … کلا بگم نمونه کامل یک رمان ایرانی دهه ۶۰

افزودن نظر