دانلود رمان خواب مرا باور کن کتابها و حرفها و روایتهای زیادی واسه تعبیر خوابهامون وجود داره. هر کدوم به نوعی سعیمیکنند ارتباط خواب و عالم معنا رو با زندگی واقعی درک کنند؛ اما یه وقتهایی هست که احتیاج به تجزیه و تحلیل وجود نداره، دیدههامون عیناً رخ میده. بهش میگن رویای صادقه…
مقدمه:
هه، هه، هه…
نفسش دیگه درنمی اومد.
هه، هه، هه…
تو قفسهی سینهاش احساس سرما و سوزش داشت. تمام جوارحش درد گرفته بود.
هه، هه، هه…
میدوید
هه، هه، هه…
میدوید و هر از گاهی پشت سرش رو نگاه میکرد.
هه، هه، هه…
بار آخر وقتی پشتش رو نگاه میکرد پاش به ریشهی یه درخت بزرگ گیر کرد و افتاد زمین.
دیگه نمی تونست نفس بکشه.
تو هر ده تا دم و بازدمش شاید اندازهی یه دم نمیتونست نفس بگیره.
آخش همزمان شد با صدای خرخری که از پشت سرش شنید.
یک ثانیه مکث…
سرش رو برگردوند و صدای جیغی که کل جنگل رو پرکرد…رمان خواب مرا باور کن
دانلود رمان خواب مرا باور کن
قسمتی از داستان :
نرجس با یک دسته گل بزرگ و لبخند جذابی که نشون از خوشحالیش بود، میون انبوه جمعیت طبق
معمول ایستاده بود و مثل پاندول ساعت سرش رو این ور، اون ور میکرد. مانتوی آبی فیروزهای که
دیروز خریده بود با روسری سبزآبی که دور سرش گره زده بود رو ست کرده بود و عمداً قصدش از
پوشیدن این رنگ نمایش رنگ آبی چشمهاش بود که با سایهی ماهرانهی آبی رنگی که آرایشگر