خلاصه :
دانلود رمان قلبی در تاریکی یه دختره تو یه خونواده زندگی میکرده بعد یه پسری به اسم مسعود وارد زندگیش میشه که میخواد دختره رو اذیت کنه …. پایان غم انگیزپایین زشته الانه که هستی هم بیدار بشه تا تو باشی دیگه سرتو
نندازی بیای اتاق من._ولی عجب ناز خوابیدهبود دیدی؟
بچه پررو آره دیدم داشتی قورتش میدادی صب اول صبحی دهنمو باز می کنی ها._ خب چیکار کنم
اصلا میخوای خودم برم بیدارش کنم؟ به طرفش رفتم که خودش رو جمع کرد
_باشه باشه چرا دیگه عصبی میشی؟
خب محض احتیاط گفتم._لازم نکرده .بعد رفتم به طرف اتاقم و دیدم هستی
هنوز خوابه داشتم لباسامو از کمد برمیداشتم که بیدار شد و سلام کرد.
-سلام به روی ماهت خوب خوابیدی؟اذیت نشدی که؟ _سلام نه دستت درد
نکنهخیلی هم خوب خوابیدم .لباسامو تند تند پوشیدم و رفتم پایین به طرف دستشویی
. داشتم میرفتم اشپزخونه که صدایمادرو شنیدم _چه عجب بیدار شدی هستی خوابه؟
_سلام نه بیدار شده داره لباساشو عوض میکنه الان میاد.
دیشب خوش گذشت؟_مرسی خوشگلم خیلی خوب بود ممنون دخترم حسابی
تو زحمت افتادی و خودتو خسته کردی_این چه حرفیه مادر من؟اتفاقا خیلی هم شارژم و
هیچ خستگی در کار نیس .صورتشو بوسیدم و پشت میز نشستم
که هستی و سهل هم اومدند به سهیل نگاه کردم و بهش چشم غره ای رفتم
که خفه بشه ولی مگه میشه یه ریزحرفمیزنه و آدمو عصبی میکنه
قسمت دانلود
تعداد صفحات کتاب : ۸۹۸صفحه پرنیان،۲۴۶ صفحه پی دی اف