دانلود رمان جدال بین اسمس و اممس
خلاصه:
دانلود رمان جدال بین اسمس و اممس داستان درمورد سه تا دختر شیطون که سرشون درد میکنه واسه خرابکاری که سر یه کل کل بچگونه با سه تا کله شق تراز خودشون کارشون به جایی میرسه که………پایان خوب
رمان های دیگر ما:
ام رمان : جدال بین اسمس و اممس
نویسنده : tawny girl
موضوع واصل قضیه کاملا واقعیه فقط پایانشو خودم نوشتم همین وگرنه ۹۰ درصدش واقعیه….امیدوارم خوشتون بیاد
داستان از زبون اول شخص بعضی جاها اشخاص دیگه شاید وارد شن. . .
داستانی متفاوت و واقعی
توش همه چی داریم کل کل /خنده /گریه/عشق ودر اخر پلیس بازی
مقدمه
ای ستاره شبِ تاریکِ من
ای نوری که سیاهیِ قلبم را زدودی وبه نورعشق روشن نمودی
روزی که چشمانم تورادید…تنها روزی بودکه حکمت دیدن را دریافتم
و روزی که رفتی…حکمت گریستن را
اما ندیدی که چگونه بی تواشکهایم میبارید و وقتی چهره ات رابرگرداندی
مرا بی اشک دیدی… گمان بردی که من سنگم
باشد که عاشقت باشم… چراکه عاشقت هستم
چه بی تو… چه باتو
باشد که عاشقت باشم… چراکه عاشقت هستم
چه بی تو… چه باتو
روزی که چشمانم تورادید…تنها روزی بودکه حکمت دیدن را دریافتم
و روزی که رفتی…حکمت گریستن را
اما ندیدی که چگونه بی تواشکهایم میبارید و وقتی چهره ات رابرگرداندی
مرا بی اشک دیدی… گمان بردی که من سنگم
باشد که عاشقت باشم… چراکه عاشقت هستم
داستانی متفاوت و واقعی
چه بی تو… چه باتو
قسمت دانلود
- دانلود رمان برای اندروید،تبلت با فرمت apk
- دانلود رمان برای آیفون اندروید ایپد تبلت با فرمت epub
- دانلود رمان برای جاوا بافرمت jar
- دانلود رمان برای کامپیوتر PDF
- pdf دانلود پی دی اف برای تمامی گوشی ها
- دانلود رمان پی دی اف بصورت zip
منبع رمان جدال بین اسمس و اممس | Tawny girl کاربر انجمن نودهشتیا
من دوست داشتم
خیلی بده تعداد صفحه رو نمیزنین
من شخصا بدم میاد کتاب از ۷۰۰ یا ۶۰۰ صفحه کمتر باشه
الان من از کجا بفهمم چند صفحس؟!
بنویسیدش خب اه😐
از قبل هست رمان های جدید زده میشه
رمان های زیادی خوندم اما این معرکه بود .!
واقعا خیلی قشنگ بود خیلی دوس داشتم.
دارم روااااانی میشم…
خیلی دوست داشتنی بود چرا ادامه اش نمیدی؟
میتونی توی جلد دوم ماهان و میشا رو اصل قرار بدی و شخصیت هایی مثل میترا و شخص چهارم و آریا همکار سپهر و …
و خیلیای دیگه که شخصیتشون تقریبا مجهول یا نیمه کاره موند رو بهشون پر و بال بدی و یه رمان معرکه دیگه از همین داستان در بیاری…
خداقوت واقعا دوسش داشتم