خلاصه :
دانلود رمان بگذار آمین دعایت باشمیادت باشد دلت که شکست سرت را بگیری بالا…تلافی نکن…فریاد نزن…شرمگین نباش…حواست باشد دل شکسته گوشه هایش تیز است مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی…مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود…صبور باش و ساکت…بغضت را پنهان کن…رنجت را پنهان تر… …. پایان
مقدمه :
صدای چرخ زمان می آید…
صدای کفشدوزک های رهگذر می آید…
صدای قناری پربسته میان راه افتاده می آید…
و…
صدای قدم های تو می آید…
دانلود رمان بگذار آمین دعایت باشم
تو که چه سنگین آمدی و چه سنگین ماندی و چه سنگین…
خواهی رفت؟
تو نیز مرا تنها خواهی گذاشت؟
تو نیز از من دل خواهی کند؟
ببین…
ببین که چه رقت بار به زانو درآمده ام…
ببین که چه رقت بار دلم از هجوم بی مهری هایت خون گریسته است…
ببین که چه رقت بار تسلیم می شوم…
و…
و تو چه سنگین میروی…
برو…
من اینجا تنها میمانم…
برو…
تو از من دل میکنی و رمان جدید من اینجا میمانم…
ولی بدان…
یه روز می آید…
یک روز می آید و تو در گردش زندگی جای مرا خواهی گرفت…
زمین هیچگاه بیهوده و بی هدف گرد نبوده است…
تو جای مرا میگیری…
تو رقت بار می شوی…
و من…
شاید سنگین شوم و از کنارت بگذرم…
شاید هم…
به شایدها دل خوش نکن…
این شایدهاست که مرا رقت بار کرده است…
رمان های توصیه شده :
رمان قلب خونین شیطان | سیده پریا حسینی
رمان پسری از نسل خاطره ها | Harry