معرفی رمان:
دانلود رمان عشقم نترس _ بازی از جنس عشق و انتقامی از جنس حسادت و آمیخته با حسرتی عمیق و جانسوز. اتفاقاتی مرموز و هیجانی که قلب را از تپش میاندازد. خلافکاری مرموز و تشنه به خون در مقابل، سرگردی تیز هوش و سرشار از تجربه. کیست برنده این میدان خون؟
ماهورا در این بین چه سرنوشتی را میچشد؟ تصادفی که جان خانواده دخترک ساده قصه را گرفته، اما آیا این اصل ماجراست؟ رازهایی که سر از زمین بلند میکنند و معماهایی که پیچ و خم داستان را به رخ میکشد. در بین این جنگ و تردید و این عشق است که شعلهور میشود. اما عشق به چه قیمتی…؟
رمانی متفاوت با داستانی متفاوت.
رمان عشقم نترس
قسمتی از رمان:
هر روز صبح وقتی آمپرم بالا نیومده به این چیزها فکر میکنم.
آروم پتوی مخمل گرم بنفش رنگ رو از روم کنار زدم و از روی تخت صورتی رنگم بلند شدم دمپاییهای تو خونهایم رو پوشیدم.
همینطور که چشمهام نیمه باز بود و نور خورشید اذیتم میکرد.
موهام رو روی یه طرف شونهام گذاشتم و وارد دستشویی شدم نگاهی به خودم تو آینه انداختم، دوباره همون قیافهی همیشگی موهای ژولیده، صورت پف کرده.
شیر آب رو باز کردم و دوتا دستهام رو زیر شیر بردم و صورتم رو شستم چند بار این کارو تکرار کردم و دوباره تو آینه نگاهی به خودم انداختم ابروهای پرپشتم درهم شده بودن با انگشت اشاره و شصتم دوتا ابروهام رو صاف کردم.
پوفی گفتم و جلوی آینه رفتم.
امروز چی بپوشیم؟
نگاهم به یه مانتوی قرمز رنگ افتاد از روی در کمد قهوهای رنگم برداشتمش و پوشیدم.
همین طور که دکمههاش رو می بستم خمیازهای کشیدم که نشونه از خوابآلود بودنم رو میداد.
پیشنهاد میشود
رمان حرف ضمیر یاوه نیست | فاطمه غفوری