خلاصه داستان:
دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد دوم آخرین قربانی) _ در جلد دوم این داستان، کاسپین قراره که مهارتهای جدیدی رو یاد بگیره تا بتونه فرمانروای سرزمین نور بشه و از طرفی، مکسون هنوز هم منتظر یه فرصته تا بتونه کاسپین رو به دنیای تاریکی برگردونه؛ اما مشکل اصلی اینجاست که آیا همه قلمروهای متحد با سرزمین نور میپذیرند که کاسپین فرمانرواشون بشه؟ اونم شاهزادهای که در نیمی از وجودش تاریکی نفس میکشه؟
دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد دوم آخرین قربانی)
لینک دانلود جلد اول داستان
دانلود داستان کوتاه فرمانروای دورگه (جلد اول ولیعهد گمشده)
قسمتی از داستان:
درحالی که تندتند نفس میکشیدم، به دور و برم نگاه سرسری انداختم و با هیجان گفتم:
– وای! باورم نمیشه داریم این کارو میکنیم.
سیمون با شنیدن صدام، سریع از خودش عکسالعمل نشون داد و گوشهی لباسم و تو دستش گرفت. با حرص بهم نگاه کرد و همونطور که سعی میکرد به زور من رو کنار خودش نگه داره گفت:
– کاسپین آنقدر از سر جات بلند نشو؛ چون اگه کسی متوجهی حضور ما بشه، اون موقعهست که پوست همهمون رو میکنن! در ضمن صدات و دیگه نشنوم چون اگه تو دردسر بیوفتیم، قبل از اینکه اونا بخوان کاری کنن من با دستای خودم میکشمت! اصلاً فهمیدی چی گفتم یا نه؟
با شنیدن صدای پر حرصش، تکان خفیفی خوردم و با گیجی گفتم:
– هان؟ آره، آره فهمیدم!
و همین لحن جواب دادنم مهر تأییدی بود برای حدسی که سیمون درمورد من زده بود. اینکه تمام حواسم و به جلو داده بودم و اصلاً متوجه حرفاش نشده بودم.
لبخند عمیقی بهش زدم و منتظر بودم که بهم حمله کنه و موهای سرم رو یکجا بکنه؛ اما اون برخلاف همیشه با صدایی که معلوم بود میخواست بیشتر از این اوج نگیره ادامه داد…
پیشنهاد میشود
داستان کوتاه قانون یک تبهکار | زهرا صالحی(تابان)
دانلود داستان کوتاه جاسپر و ساعت دژاوو