معرفی رمان:
دانلود رمان یار مجنون _ داستان روایتگر زندگی دختری به اسم لیلیست که برای پروژه عملی دانشگاهش و برای درمان افسردگی دخترکی شش ساله به اجبار وارد یک عمارت بزرگ میشه. عمارتی در ظاهر زیبا اما پر از رازهای پنهان شده که به مرور زمان یک به یک این رازها برملا میشوند. حال باید دید سرنوشت لیلی داستان در این عمارت به کجا خواهد رسید…
دانلود رمان یار مجنون
قسمتی از رمان:
خدایا! سرم داشت میترکید. حتی فکرشم عذابم میداد چه برسه به عملی کردنش و انجام دادن این کار فوق العاده سخت. آخه یعنی چی؟ چرا از بین این همه آدم من باید این کار رو انجام بدم؟
نفسم رو پوف مانند دادم بیرون و با انگشتهام شقیقه ام رو فشار دادم تا از فشار ناگهانی که داییم بهم وارد کرده بود، کمی کم بشه؛ اما دریغ.
برای چند دقیقه اتفاقات چند لحظه پیش برام تکرار شد.
با احساس کوفتگی که از صبح تا الان به همراهم بود، وارد کلاس شدم.
نگاه اجمالی به قسمت دخترها انداختم و با دیدن بهار با قدمهای خسته به سمتش حرکت کردم و روی صندلی مشکی رنگی که کنار صندلی بهار جا خوش کرده بود، نشستم.
سرم خیلی درد میکرد؛ چون شب قبل برای پروژه تحقیقاتی استاد شایگان تا صبح بیدار بودم و بدون خوردن صبحانه راهی دانشگاه شده بودم.
اصلا استراحتی نداشتم و این سردردم رو تشدید میکرد.
دستم رو گذاشتم روی میز صندلی و درحالی که چشمهام رو که در اثر سر درد سوزش شدیدی به جونش افتاده بود، میبستم، سرم رو روی مچ دستم گذاشتم.
چند لحظه ای نگذشته بود که صدای نگران بهار رو زیر گوشم شنیدم.
– لیلی؟
سرم رو از روی مچ دستم بالا اوردم و به سمتش برگشتم.
پیشنهاد میشود
دانلود رمان خاطراتی که قاتل اند
خسته نباشید به نویسنده
میتونست خیلی بهتر از این باشه!
اغراق زیاد بود، تا به لیلی میگفتن سلام غش میکرد!
داستان خام بود و بنظرم فکر شده تر باید نوشته میشد.
به امید رمان های بهتر از این نویسنده!
خسته نباشید رمان خیلی چرتی بود سر هر حرفی شخصیت اصلی داستان جوری عصبی میشد که انگار داره سکته مغزی میکنه با اینکه شاید بهش فقط بجای شما تو گفتن ارزش خوندن نداره وقت تلف کردن الکی واقعا از ۱۰ نمره ۲ اونم بخاطر اینکه فوش نمیدادن تو داستان خوب بود