خلاصه رمان :
دانلود رمان محصور شدگان اختصاصی یک رمان داستان راجب چهارتا جونه کنجکاوه که تصادفا تو یه جاده گیر میوفتن و میرن داخل جنگل ولی رفتن به اونجا سرنوشت زندگیشونو تغییر میده ولی داستان اونجا تموم نمیشه
نویسنده : سوگند موسوی
تعداد صفحات : ۴۲۶
ژانر : ترسناک , عاشقانه , غمگین
ارش: خوبم سوگند خانم خوبی شما مشتاق دیدار پارسال دوست امسال اشنا کم پیدایی
من: هی هستیم دیگه شکر کم سعادتی از ماست شما ببخشید
ارش: نفرمایید خوب معرفی میکنم دوستم اریا ایشونم ابجی گلم سوگند
اریا برگشت یه نگاهی بهم انداخت و و لبخند زد و دستشو دراز کرد
اریا: خوشبختم
من: منم همینطور
باهاش دست دادم
ارش: خانمم کجا بریم
دانلود رمان محصور شدگان
رمان ترسناک نازی: هرجا تو بگی اقایی
یاده محراب افتادم رفتم نشستم یه گوشی داشتم فکر میکردم که یهو ارش گفت
ارش: شما دوتا چقد ساکتین حداقل اریا میرفتی عقب خانمم بغلم بشینه یکم حرف بزنه باهام دلم پوسید
اریا خندید و گفت
اریا: میخوای نگهدار برم عقب
ارش هم نگهداشت نازی از خدا خواسته پرید بیرون
اریاهم اومد نشست عقب کنار من یه لبخند دیگه بهم زد
ارش و نازی کلی حرف میزدن و میخندیدن ولی من اریا تو خودمون بودیم انگار هردو از درد مشترک رنج میبردیم
ماشین که ایست کرد به خودم اومدم دربند بودیم
ارش: مسافرین عزیز پیاده شیم بریم جیگر بزنیم به بدن
همه پیاده شدیم ارش و نازی که تند تند میرفتن من مجبور بودم با اریا هم قدم بشم
بلاخره طلسم سکوت شکسته شد
اریا: چند سالته
من:دارم میرم تو ١٨
اریا: متولد ٧٠؟
من: اره توچی
خیلی اتفاقات میوفته که خوندنش خالی از لطف نیست
پیشنهاد می شود
رمان بیشعوران | فاطمه پناهی(Niyosha22)
رمان مرزهای بیقانون | marzieh-h